فقه رسانه، ارتباطات، اطلاع رساني
محمد رضایی نمین
جای خالی فقه رسانه در جهان ارتباطات امروز
رسانه به معنی اطلاع رسانی یا ابزار آن یکی از مسائل امروز جهان است. هرچند که رسانه خود ابزار اطلاع رسانی است، ولی در کاربردهای امروز هرگاه از رسانه سخن به میان میآید، ناظر به افعال مکلفین یعنی اطلاع رسانی است. بر این اساس، فقه رسانه به معنای فقه اطلاع رسانی همانند فقه روزه، فقه امر به معروف و نهی از منکر و فقه جنگ و جهاد، یکی از مسائل حوزه فقه اسلامی است که میبایست بدان توجه شود و احکام و بایدها و نبایدهای آن استخراج شود؛ زیرا مسئولیت فقه، تبیین احکام رفتاری مکلفین و بیان واجبات، مستحبات، محرمات، مکروهات و مباحات آن میباشد.
اطلاع رسانی به عنوان یک فعل از افعال مکلفین نیز دارای بایدها و نبایدهایی است که میبایست در چارچوب قوانین علم اصول از منابع چهارگانه کتاب، سنت، عقل و اجماع استنباط و در اختیار جامعه ایمانی و اسلامی قرارگیرد تا مکلفان، رفتار و اعمال خویش را در این چارچوب سامان دهند.
براین اساس نویسنده در این مطلب برآن است تا با نگاهی به آموزههای قرآنی و اسلامی، ضرورت، اهمیت و چارچوبهای کلی فقه رسانه را تبیین نماید.
ضرورت و اهمیت فقه رسانه و ارتباطات رسانهای
رسانه به هر وسیلهای که اخبار و اطلاعات را به مردم میرساند گفته میشود؛ خواه صوتی باشد، مانند رادیو یا صوتی- تصویری، همچون تلویزیون یا مکتوب از قبیل روزنامه و مجله و یا شبکه ای، مثل اینترنت. از رسانه به رسانه جمعی، گروهی و همگانی نیز تعبیر میشود.
رسانه به معنای اطلاع رسانی، یکی از افعال مکلفین است. آموزههای اسلامی، همان گونه که در فقه اکبر به همه حوزههای انسانی از بینش، نگرش، افعال و اعمال توجه میکند. در فقه اصغر، به اعمال و افعال انسان توجه دارد. فقه اصغر به چگونگی افعال و اعمال مکلفین میپردازد و باید و نبایدها را تبیین میکند.
در فقه اصغر، به این مهم پرداخته میشود که در عملی از اعمال مکلفین چه چیزهایی واجب و مستحب و یا حرام و مکروه و مباح است.
فقیهان در بیش از پنجاه کتاب فقهی به همه مسائل ابتلایی مردم در زمان خودشان پرداختهاند، اما این بدان معنا نیست که همه حوزههای زندگی امروز ما در این کتب فقهی به صورت تخصصی مورد بررسی قرارگرفته است؛ زیرا باتوجه به تغییرات و تحولات فزاینده در جهان، حوزههای جدیدی پدید میآید که نیازمند تدوین کتب جدید فقهی به صورت تخصصی در آن حوزهها است. از جمله حوزههای جدید در جوامع بشری، حوزه رسانهها و اطلاع رسانی است. هر چند که در گذشته بخشی از مسائل این حوزه با توجه به نیازهای آن روزگار مورد توجه بوده و فقیهان به برخی از آن در میان کتب رجالی و اصولی و فقهی پرداختهاند، ولی گستره حوزه رسانه در جهان امروز میطلبد تا به طور تخصصی در یک کتاب فقهی بدان پرداخته شود و همان گونه که کتب فقهی تخصصی چون کتاب الصلاه، کتب الصوم و کتب التجاره تدوین شده میبایست کتاب الاعلام یا فقه رسانه نیز به صورت تخصصی تدوین شود. هر انسان مؤمنی میخواهد تا سبک زندگی خویش را از سر تا پا براساس آموزههای وحیانی سامان دهد؛ زیرا بر این باور است که آموزههای اسلامی حاوی همه چیزهایی است که یک انسان برای رسیدن به سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی نیاز دارد و قرآن «تبیان لکل شیء»( نحل، آیه 89) و بیانگر همه چیزهای مورد نیاز انسان در حوزه هدایت به سوی این خوشبختی است.
از این رو، هنگامی که به رسانه به عنوان یک فعل مینگرد میخواهد بایدها و نبایدهای آن را بشناسد و با شناخت از حدود جایز و خطوط قرمز شرعی آن، تعامل خود را با رسانه ساماندهی کند.
درگذشته هنگامی که مردم با بلندگوها رو به رو شدند، از خود درباره جواز یا عدم جواز شرعی استفاده از آن میپرسیدند و اینکه آیا میتوان از این رسانه در اموری چون روضه و سخنرانی درمنابر، اذان و مانند آن استفاده کرد؟
همین واکنش را نیز هر انسان مومنی نسبت به سازههای جدید و اختراعات از خود بروز میدهد.
استفاده از ابزارهای عکاسی، فیلمبرداری، سینما و تلویزیون و رایانه و شبکههای اینترنت و ماهواره و مانند آن ازمسائل ابتلایی امروز است که مکلفان از خود میپرسند که با این مسائل و ابزارها چگونه میبایست مواجه شویم که مبتنی بر اصول شریعت و موافق و مرضی شارع مقدس باشد؟
درگذشته برخیها تصویربرداری و عکاسی را حرام میدانستند؛ زیرا در برخی از روایات از حرمت نقاشی و تصویر سخن به میان آمده بود. همچنین هنگامی که رادیو و تلویزیون و بلندگو و مانند آن به عنوان یکی از ابزارهای رسانه ای وارد مناطق اسلامی شد، این پرسش برای تودههای مردم مطرح شد که استفاده از این ابزارها چه حکمی دارد؟ آیا حرام است یا استفاده از آنها جایز میباشد؟
دردوره حکومت طاغوتی پهلوی برخی از فقیهان به حرمت استفاده از رادیو و تلویزیون و گوش دادن و دیدن آن فتوی دادند و در آغاز ورود دوربینهای عکاسی برخی نیز همین معامله را نسبت به عکاسی و تصویربرداری داشتند. استفاده از بلندگوها در آغاز در مساجد با نوعی واکنش منفی متشرعان همراه بوده است.
هرچند که براساس آموزههای اسلامی، فقهیان میبایست احکام هر چیزی را براساس منابع فقهی درچارچوب اصول فقهی بیان کنند، اما برخی از فقیهان در موضوعات نیز وارد شده و به حرمت خرید و فروش رادیو و تلویزون حکم کردند؛ زیرا آن را عامل انتشار بی بند و باری و فسق و فجور درجامعه ارزیابی کرده بودند و براین اساس، در این میدان وارد شده و این احکام را صادر کردند.
به هرحال، هر متشرعی با دیدن موضوع جدیدی چون بیمه و بانک و معاملاتی از این دست، از خود میپرسد که حکم شرعی استفاده از این روشها و ابزارها چیست؟ چرا که میخواهد افعال و اعمال خویش را مطابق احکام شرعی انجام دهد.
درجهان امروز مساله رسانه یکی از موضوعات مهم و اساسی درزندگی بشر است. هیچ کسی درهیچ زمانی بیرون از حوزه رسانه نیست و رسانه بر زندگی انسان چنبره زده و بخش بزرگی از زندگی افراد را به خود مشغول داشته است. مکلفان از خود میپرسند که تعامل ایشان با رسانه چگونه باید باشد؟
از سوئی بخش بزرگی از افراد جامعه درگیر فعالیت و اشتغال دراین حوزه هستند. اینان به عنوان عاملان حوزه رسانه از خود میپرسند که احکام هر مساله از مسائل رسانه چیست؟ آیا مثلا اطلاع رسانی بدون ذکر منبع خبر، جایز است یا حرام؟ آیا اطلاع رسانی درحوزه نابهنجاریها چون تجاوز و زنا و دزدی، از مصادیق اشاعه فحشاء است که حرام میباشد، یا از مصادیق آموزش مردم برای مبارزه و مقابله با آن؟ مشارکت زنان درعرصه سینما و رادیو و تلویزیون جایز است؟ محدودههای آن چیست؟ مسایلی چون اختلاط زن و مرد، نگاه به نامحرم، فرض زوجیت و محرمیت در هنگام بازیگری و نمایش، تشبه به جنس مخالف، تشبه به معصومان (ع)، دیدن و شنیدن صوت و صدای نامحرم، سرود و آوازخوانی دسته جمعی و فردی زنان، پوشش، آرایش، گریم زنان و مانند آن چه حکمی دارد؟ آیا دیدن زنان بی حجاب از رسانه هایی چون سینما و تلویزیون جایز است؟ آیا میان نگاه مستقیم زن و مرد در چشم یکدیگر و ابراز علاقه و دلباختگی نمایشی جایز است؟ استفاده زنان از کلاه گیس به جای مو چه حکمی دارد؟
در جهان امروز، مسایلی درباره چگونگی برخورد با رسانه، عملکرد مجریان برنامه ها، خبرنگاران، بازیگران و کارگردانها در حوزههای مربوطه، ابزار بودن یا هدف بودن تلویزیون، اینترنت و ماهواره و چگونگی استفاده درست و شرعی و عقلانی از ابزار رسانه در زندگی و ساختن جامعه سالم اسلامی، از پرسشها و مسایل اصلی حوزه رسانه و فقه ارتباطات و رسانه است.
اگر بخواهیم فهرستی از مسایل حوزه رسانه را ارائه دهیم خود یک کتاب قطوری خواهد شد. اما به نظر میرسد همین مقدار برای فهم موضوع فقه رسانه کفایت کند.
بنابراین، با توجه به حوزههای جدیدی که در برابر مکلفان ایجاد میشود، بر فقیهان است تا در چارچوب شریعت براساس قوانین اصولی و مبتنی بر منابع چهارگانه فقهی، احکام آن را استنباط و در اختیار مکلفان و مردم قرار دهند. پس در اهمیت و ضرورت این مهم کسی شک و تردیدی ندارد، زیرا هر متشرعی خواهان ساماندهی سبک زندگی خود براساس شریعت اسلام است و انتظاری که از فقیهان دارد، پاسخ گویی دقیق و کامل به این پرسشها و مسایل است.
رسانه، ابزار اطلاع رسانی، آموزش و امر به معروف
رسانه در جهان امروز مهمترین ابزار در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی نظامی است. جنگ نرم، مبتنی بر رسانه شکل گرفته و هدف گزاری شده است. در حقیقت رسانه در جهان امروز با کارکردها و نقشهای بسیاری در همه زندگی فردی و اجتماعی حضور جدی و موثر دارد.
رسانه در جهان امروز، ابزار آموزشی، تربیتی، مدیریت جامعه، افکارسازی، ارایه سبک زندگی، عامل تغییرات فرهنگی، اقتصادی و تحولات بزرگی اجتماعی و سیاسی است. جهان امروز همان اندازه که از رسانه بهره میبرد و تحولات بزرگ را ایجاد میکند، به همان اندازه تحت تاثیر آثار مخرب آن قرار دارد، زیرا رسانهها با کارکردهای متقابل و متضاد خود میتوانند به همان اندازه که مفید و سازنده باشند، مخرب و زیانبار هستند.
جهان امروز جهان ارتباطات و رسانه هاست، رسانهها به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی، کارکرد انتقال فرهنگها و ارزشهای جامعه را برعهده دارند. در همان حال، رسانهها در تخریب جوامع نیز نقش بسزایی دارند و در جنگ نرم اصلی ترین و مهم ترین ابزار برای نابودی ملتها و اندیشهها و شیوههای زندگی بشر به شمار میروند.
رسانه در جنگ نرم، قلبها و اندیشههای مردم را هدف گرفته است و میتواند همان اندازه که انسان با هویتی تحویل جوامع بشری بدهد، میتواند انسانهای بی هویتی را ایجاد کند که هیچ گونه انگیزه و عمل انسانی ندارند.
از نظر اسلام، همه چیز میبایست در راستای سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی مردم به کار گرفته شود، زیرا هدف از آفرینش به ویژه آفرینش انسان، متاله و خدایی شدن اوست و فقه اکبر و اصغر یعنی شریعت اسلام و کتب وحیانی الهی، کمک میکند تا انسان از طریق عمل به آموزههای وحیانی، به این هدف دست یابد.
براین اساس نقش رسانه در فقه اسلامی نقش ویژه ای در ایجاد چنین فضای متعادل و مناسب است. براساس اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از آموزههای اسلامی است، نقش رسانه، در حوزه امر به معروف و نهی از منکر برجسته شده است. هر چند که نمی بایست نقش رسانه را در این محدوده تعریف و تبیین کرد، ولی عمل به همین نقشی که قانون اساسی برای آن تعیین کرده، نیازمند تبیین فقه رسانه و ارتباطات است.
براساس این اصل، فقه رسانه باید به گونه ای تبیین شود که مسئولیت اجتماعی افراد و نهادها را روشن کند و باید و نبایدهای زندگی مردم را نشان دهد. بنابراین، اهل رسانه و مخاطب آن میبایست نسبت به محیط زندگی خود حساس باشند و ارزشها و ضدارزشها را از طریق رسانه پی گیری کنند.
در حقیقت مسئولیت رسانه از نظر این اصل، ارایه کامل سبک راستین زندگی اسلامی و تبیین بایدها و نبایدها، ارزشها و ضدارزشها به جامعه و شناسایی ضدارزشها و واکنش نشان دادن به آنهاست. در این چارچوب هر رسانه ای که این گونه عمل نکند، از مدار رسانه مثبت خارج شده و به یک ضد رسانه تبدیل میشود که برخلاف معیارها و آرمان جامعه حرکت میکند. این گونه است که مشارکت به عنوان اهل رسانه در تولید و ارایه محتویات رسانه ای و یا مخاطب قرار گرفتن از سوی این رسانه، حرام میشود.
فقه رسانه و اخلاق رسانه
البته باید توجه داشت دو مقوله در حوزه رسانه لازم است از سوی عالمان و فقیهان مورد توجه قرار گیرد. این دو مقوله یکی مقوله فقه رسانه و دیگری اخلاق رسانه است.
هر چند تفاوت ماهوی میان اخلاق رسانه با فقه رسانه ای وجود دارد، ولی در عین حال ارتباط تنگاتنگی نیز میان فقه رسانه و اخلاق رسانه به چشم میخورد. بنابراین، لازم است که افزون بر تدوین و تهیه کتب مربوط به فقه رسانه به اخلاق رسانه نیز توجه شود و کتبی در این زمینه تدوین گردد؛ چرا که بسیاری از باید و نبایدهای اخلاقی که مبتنی بر اصول عقلانی و عقلایی است، از سوی فقه به شکل باید و نبایدهای قانونی و شرعی مورد توجه قرار میگیرد. تفاوت میان فقه رسانه و اخلاق رسانه در حوزه مجازاتها و کیفرهاست؛ زیرا باید و نبایدهای اخلاقی از ضمانت اجرایی کمتری برخوردار است و در صورت تخطی و تخلف تنها از سوی جامعه سرزنش و یا طرد اجتماعی میشود، ولی در فقه رسانه، هرگونه تخطی و تخلف افزون بر اینکه ممکن است مجازات قانونی داشته باشد، به عنوان گناه از کیفر اخروی نیز برخوردار است.
نمونههائی از فقه رسانه
هر چند که ابزارهای رسانه ای در جامعه امروز بسیار تغییر یافته، ولی رسانه و ارتباطات و اطلاع رسانی از گذشته تاکنون وجود داشته است. از این رو، در منابع اسلامی میتوان مباحث بسیاری را مرتبط با فقه رسانه و مسایل و موضوعات آن به دست آورد. ولی آنچه مهم است اینکه این موضوعات در یک کتاب فقهی به عنوان فقه ارتباطات و رسانه گردآوری و تدوین شود و دیگر اینکه با توجه به ابزارهای گوناگون و اختراعات جدیدی که در این زمینه به وجود آمده، کارکردهای ابزارها و باید و نبایدهای آن نیز مشخص شود.
بر این اساس، میبایست به هر یک از ابزارهای رسانه ای به طور جداگانه و مشخص افزون بر مباحث کلی در حوزه رسانه پرداخته شود. به این معنا که در کتب فقه ارتباطات و رسانه پس از بیان کلیاتی درباره حوزه اخبار و اطلاعات، مباحثی درباره چگونگی استفاده و بهره برداری مناسب از ابزارهای رسانه ای نیز بیان شود تا مکلفان به سادگی با موضوعات و مسایل مربوط و مرتبط با این حوزه آشنا شوند.
در گذشته، مسایلی درباره چگونگی تعامل با اخبار و همچنین درباره تخیل و اسطوره سازی و افسانه بافی و تغزل و شعر مطالبی مطرح بوده است. در آیات قرآنی نیز میتوان احکام فقهی در این باره را یافت.
به عنوان نمونه درباره چگونگی برخورد یک رسانه یا شخص با اخبار، از ضرورت تحقیق درباره درستی اخبار سخن به میان آمده است.(حجرات، آیه 6) بنابراین، رسانه تا زمانی که از صحت و درستی اخبار مطلع نشده جایز نیست آن را رسانه ای کند و یا شخص بر اساس آن قضاوت و داوری نماید و زندگی خویش را براساس آن سامان دهد.
امام علی (ع) درپیام خود به مالک اشتر میفرماید:«ولا تعجلن الی تصدیق ساع فان الساعی غاش و ان تشبه بالناصحین؛ و در تصدیق و باور داشتن خبر آورنده و سخن چین شتاب منما؛ زیرا سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است؛ هرچند وانمود کند که پند دهنده است». (نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 998، نامه 53)
همچنین درحوزه اطلاع رسانی از هرگونه شایعه پراکنی برحذر داشته شده و به عنوان گناه با آن به شدت مبارزه میشود. براین اساس، طرح شایعات بویژه آنهایی که موجب هنجارشکنی، تهدید امنیت روحی و روانی جامعه و ایجاد بحران اجتماعی میشود، جایز نیست.
(احزاب، آیات 60 و 62؛ نساء، آیه 83)
خداوند در آیات 15 تا 17 سوره نور به شدت از هرگونه نشر اکاذیب و افترا برحذر میدارد و آن را گناهی بزرگ میشمارد. اما در مبارزه با ظالم و افشای ستمگری و جنایات ظالمان را امری جایز بلکه واجب دانسته و بر آن تاکید میکند؛ زیرا در آیه 84 سوره نساء، بدگویی و بدزبانی نسبت به افراد را امری ناپسند میشمارد ولی اجازه میدهد تا بد زبانی نسبت به ظالم انجام گیرد. پس اگر بد زبانی درحق ظالم مجاز دانسته شده، بیان ظلم ظالمان بی هیچ بد زبانی نه تنها مجاز بلکه واجب است؛ زیرا خداوند نه تنها ظلم را برنمی تابد بلکه آن را گناهی بزرگ میشمارد. بر این اساس، افشا و رسوا کردن ظالمان نه تنها جایز بلکه واجب است.
خداوند در آیاتی از جمله 75 سوره نساء به مومنان اعتراض میکند که چرا در راه نجات و رهایی مستضعفین و مظلومان از دست مستکبران و ظالمان به جنگ نمی پردازید؟! در حقیقت خواسته الهی، جنگ و جهاد در راه رهایی مظلوم و مستضعف است و از مردم میخواهد که دراین راه از خون و جان خویش نیز مایه گذارند. بنابر این به طریق اولی میتوان گفت که فریاد علیه ظالم و به دفاع از مظلوم پرداختن واجب و فریضه است.
وظایف اهل رسانه
اصولا از نظر اسلام، راه مستقیمی که موجب شده تا شخص مصداق منعم علیه قرارگیرد (سوره حمد) دفاع از عدالت و قیام برای آن است که ماموریت همه پیامبران الهی (حدید، آیه 25) و مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم است. از این رو حضرت موسی (ع) در بیان شکر نعمتی که به ایشان عنایت شده از حمایت از مظلوم سخن به میان میآورد و میفرماید: رب بما انعمت علی فلن أکون ظهیرا للمجرمین؛ ای پروردگار من! به سبب آن که به من نعمت بخشیدی من هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود. (قصص، آیه 17)
درحقیقت منعم علیه از پیامبران، صدیقان و شهیدان و مومنان هرگز به نفع ظالم موضع گیری نمی کنند و همواره در دفاع از عدالت و حمایت از مظلوم هستند. بر این اساس، اهل رسانه ای که از نعمت رسانه و توانایی خدادادی اش به نفع مظلوم و علیه ظالم استفاده میکند، به واجب الهی خود عمل کرده و شکر نعمت را به درستی به جا آورده است و اگر بر خلاف این رویه حرکت کند به عنوان پشتیبان ظالم، گناهکار و قابل سرزنش و مکافات است.
هرگونه گرایش به ظالمان و تملق گویی و چاپلوسی در رسانه مقبوح و مذموم است؛ زیرا گرایش به ظالم در هر میزبانی از مصادیق همراهی و پشتیبانی از ظالم خواهد بود که خداوند در آیه 13 سوره هود وعده آتش دوزخ داده است. این وعده خود بیانگر آن است که چنین گرایشی از مصادیق گناه کبیره است.
اطلاع رسانی از مشکلات مردم و جامعه از وظایف و بایدهای رسانه هاست. این مطلب را میتوان از آیات و روایات بسیاری به دست آورد؛ زیرا یکی از وظایف مؤمن برآوردن حوائج مردم و فریادرسی مظلومان است. پس کسی که با ابزار رسانه این کار را میکند، عمل واجبی را انجام میدهد و کاری میکند که حق و عدالت به درستی اجرا شود و مشکلات مردم ازطریق اطلاع رسانی به مسئولان حل شود. (وسایل الشیعه، ج11، ص582، باب 27 من ابواب فعل المعروف؛ و نیز همان، ص 588، باب 29، حدیث8 و 10)
مقام معظم رهبری درباره یکی از مصادیق فقه رسانه، مسئله غیبت را مطرح میکند و میفرماید: «واقعا یکی از چیزهایی که ما همه مان (باید توجه کنیم)، به مردم هم باید بگوییم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هرچه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ این جور نیست، چون وسایل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنی خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه اینها میشود؛ یعنی ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلماً. شنیدن به گوش خصوصیتی ندارد، خواندن توی نامه هم عین همان است که ما در بحث استماع این را تأکید کردیم و عرض کردیم.
دوربین هم همین جور است. فرض کنید که اگر چنانچه انسان یک خطایی را از کسی دید، آن را رفت با دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جایی نشان داد، این هم همان است، چه فرقی میکند؟ یعنی بایستی واقعا به اینها توجه کرد. محیط را باید محیطی اخلاقی کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت نکند راههای دیگری هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلا از تهمت و افتراء و اینها.»(بیانات رهبری در جلسه درس خارج فقه، مورخ 7/10/89)
دراینجا برخی از فتاوای مربوط یا مرتبط با رسانه را بیان میکنیم تا معلوم شود که دامنه مسائل فقه رسانه تا چه اندازه گسترده و مورد ابتلای مردم است.
1. اعتماد بر اعلام اوقات شرعی و نیز اذان پخش شده از رادیو و تلویزیون در صورتی که برای مکلف اطمینان به دخول وقت حاصل شود، جایز و صحیح است. (توضیح المسائل، مراجع، ج1، ص 439)
به تصریح برخی از فقیهان شیعی، شنیدن اذان و اقامه از رادیو و تلویزیون، در صورت پخش زنده، از اذان و اقامه نماز کفایت میکند. (تحریرالوسیله، ج2، ص629)
حکایت اذانی که به طور مستقیم از رسانه پخش میشود، مستحب است (مهذب الاحکام ج6، ص 63)
به تصریح برخی از فقیهان، در صورت پخش غیرمستقیم استحباب ندارد. (تحریرالوسیله، ج2، ص629)
2. گوش دادن به آیات سجده از رادیو و تلویزیون در صورت پخش مستقیم و زنده موجب وجوب سجده در آیات دارای سجده واجب و استحباب آن در آیات دارای سجده مستحب است. در وجوب یا استحباب سجده، در صورت پخش غیرمستقیم اختلاف است. (تحریرالوسیله، ج2، ص629؛ مستند العروه (الصلاه )ج 4، ص123-032؛ توضیح المسائل مراجع ج1، ص395، م 1096)
3- پاسخ دادن به سلام سلام کننده از طریق رادیو و تلویزیون واجب نیست. (تحریرالوسیله، ج2، ص 926)
4- در موارد ترتب حکم بر انشاء یا اخبار، مانند شهادت، اقرار، قذف، لعان، تهمت، فحش، حکم حاکم و رؤیت هلال، درصورت پخش زنده انشاء یا اخبار از رادیو و تلویزیون، با علم به استناد آن به گوینده- اعم از فرد و حاکم- آثار بر آن بار میشود.
(تحریرالوسیله، ج2، ص360)
5- رسانههای صوتی و صوتی- تصویری از آلات مشترک به شمار میروند و استفاده از آنها در منافع حلال، جایز و در منافع حرام، حرام میباشد.
6- حق امتیاز انتشار روزنامه، مجله و نیز تکثیر نرم افزارها از حقوق معنوی به شمار میرود.
7- اشتراک روزنامه و مانند آن که از آن به آبونمان تعبیر میشود، صحیح است.
8- خرید و فروش و کمک به مطبوعات و نشریات گمراه کننده حرام است. خواندن آنها نیز جایز نیست، مگر برای آگاهی از محتوای فاسد آنها و ریشه کنی و پاسخ گویی به مطالبات آنها با داشتن تمکن از رفع مفاسد و شایستگی برای پاسخ گویی به آنها. (توضیح المسائل مراجع ج2، ص 578.)