عفاف، حجاب، فلسفه حجاب، پوشش
رضا تابش
« و ان کنتنَ تردن الله و رسوله و الدار الاخره فانَ الله اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما »
اگر شما زنان طالب خدا و رسول و مشتاق دار آخرت هستید، همانا خداوند به نیکوکاران از شما زنان، اجر عظیم عطا خواهد کرد.
حجاب، انتخاب تاریخی زنان ایران است. در حقیقت، حجاب زنان ایرانی ریشه در عفاف ذاتی و تاریخی ایشان دارد. چنانکه از تاریخ برمیآید، زن ایرانی از دوران باستان تمایل خود را به حفظ حجاب خود، البته به اشکال مختلف، نشان داده است. پس از ورود اسلام به ایران نیز زنان ایران در کنار بهرهمند شدن از بسیاری حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، مزین به حجابی شدند که در کنار حضور و مشارکت آنها در عرصه اجتماع، عفاف آنها را همچون درّی مکنون و محفوظ نگاه میداشت و تحقق همزمان تکامل مادی و تعالی معنوی را برایشان میسر میساخت.
طرح مؤکدانه حجاب از طرف مکتب مترقی اسلام، بیانگر آن است که این مکتب حضور زن را پذیرفته است و برای سلامت این حضور، حجاب را مطرح مینماید. بنابراین، فلسفه حجاب در اسلام، حضور مثبت و سازنده زن در جامعه میباشد.
لکن، در تطورات تاریخی این ملت، دورههایی بوده است که حاکمان به جور و جفا زن ایرانی را از حق متجلی ساختن عفاف خود محروم ساختهاند و با تمسک به خیالهایی واهی همچون تحقق نوگرایی و ورود ایران به دنیای متمدن، زن ایرانی را همانند مرد آن مجبور به خروج از ذات و سرشت خود و تظاهر به اموری نمودهاند که با طبیعت وجودی شان هیچ سنخیتی ندارد.
دوران حکومت پهلوی مصداق بارز چنین امری است. موضوع زن در دوره پهلوی جزئی از کلیت سیاستهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن نظام را نشان میدهد که چگونه این رژیم نسبت به غرب در بعد فرهنگی مجذوب، در بعد اقتصادی مرعوب و در بعد سیاسی مأمور گردیده بود. در این میان، نحوه حضور و پوشش زنان، سریعتر از هر موضوع دیگری میتوانست اشکال ظاهری را نسبت به جامعه ایدهآل غربی نشان دهد.
اما به لطف الهی و همت و تلاش ملت و رهبری امام و قائد ملت، انقلابی در این ملک و مملکت به وقوع پیوست که ایرانی را مجددا به ذات پاک خویش فراخواند و زن ایرانی را مجالی دوباره بخشید تا با حفظ حجاب و عفاف خویش در تمامی عرصههای حیات اجتماعی حضوری مؤثر و فعال داشته باشد و در جهت تکامل و تعالی جامعه خود نقشی مؤثر ایفا نماید. حضور گسترده و تأثیرگذار زنان ایرانی در ارکان، نهادها و سازمانهای نظام جمهوری اسلامی گواه حضور مثبت زنان در مشارکتهای سیاسی و مشاغل اجتماعی و عرصههای علمی و به ویژه در سنگرهای پایداری و ایثار است.
لکن، چنین حضوری در کنار داشتن آثار پرخیر و برکت، دچار آفاتی نیز هست. در واقع، نقاط چالش در موضوع حجاب و نحوه حضور زنان در عرصههای اجتماعی به این نکته بر میگردد که پس از انقلاب اسلامی، عدهای با ایمان و بدون آگاهی، عدهای با آگاهی و بدون ایمان و عدهای نیز با ایمان و آگاهی، بسته به آنکه در کجای حلقههای تصمیمگیری باشند، شروع به کار نمودند.
عدهای آگاه بی دین، میدانستند راه را چگونه بروند که نه ردی از جرم بماند و نه از اهدافشان دور بمانند، و چون میدانستند بد دفاع کردن هزاران بار مؤثرتر از خوب حمله کردن است، با تقلب در اندیشه و عمل، دست به کار شدند. ظهور و بروز آن در مدرسه و دانشگاه و خیابان و اداره به رفتارهایی انجامید که با اسلام مطابقت نداشت، بنابراین، نتیجهاش هم نمیتوانست افزایش مسلمانی باشد. عدهای دیگر ایمان بدون آگاهی داشتند، صادق جاهل بودند، نسبت به ارزشها صادق و نسبت به روشها جاهل بودند. و چون به گفته امام صادق (ع)، یکسان است نتیجه کاری که به جاهل و یا به خائن سپرده میشود، لذا هر دو گروه اگرچه انگیزههایشان متفاوت بود، ولی انگیختههایشان یکی شد.
آن عده دیگر که با ایمان و آگاه بودهاند، از هر دو طرف تحت فشار قرار داشتهاند. ایشان میدانند که قلبها ایمان پذیرند و نه فرمانپذیر، یعنی جسم تابع فرمان است، ولی قلب تابع ایمان میباشد. پس باید با دادن آگاهی و فرصت به مخاطب و به کارگیری شیوه مناسب برای مفاهمه فکری و مراوده قلبی، در پی تربیت و هدایت بود، والّا با فرمان و بخشنامه، فقط میتوان به یک سلسه هم شکلیهای ظاهری دست یافت، بدون آنکه شاکله شخصیتی و فهم قلبی و ایمانی در آنها ایجاد شده باشد. در واقع اعمال روشهای غیر منطقی، طرح منطقی آراء اسلام را که قدرت ایجاد انقلاب درونی در انسانها و اصلاح بیرونی در اجتماع دارد را مهجور میکند.
بنابراین، به منظور آفتزدایی از حضور گسترده زنان در حیات اجتماعی میبایست برنامهها و سیاستهایی تدوین و اعمال کرد که از طریق آنها زنان بتوانند بصورت توأمان هم به حفظ حجاب و عفاف خود نایل آیند و هم در جهت رشد و توسعه جامعه خود به ایفای نقش بپردازند.
برخی از راهکارهای علمی که میتوانند در جهت تحقق چنین آرمانی مؤثر واقع گردند به قرار زیر میباشد:
1- تعریف استانداردهای فرهنگی مناسب در زمینه حجاب که با مبانی دینی و ملی کشور مطابقت داشته باشند.
2- تبیین آموزههای دینی در خصوص ضرورت رعایت اصول حیا و عفت در روابط اجتماعی.
3- استفاده از آراء و نظریات اندیشمندان و صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی امین و آگاه به اصول مترقی اسلام به منظور تبیین صحیح مسأله حجاب.
4- احیا و ترویج سنت حسنه امر به معروف و نهی از منکر
5- سپردن بخش اعظم اجرای پروژه ترویج حجاب و عفاف به زنان به عنوان متولیان اصلی این امر.
6- تبیین فلسفه و پیامدهای مثبت فرهنگی، اجتماعی، روانی و اخلاقی عفاف و حجاب در عرصههای مختلف زندگی و اثرات منفی عدم رعایت آن در سست شدن بنیانهای اخلاقی جامعه.
7- توجه دادن به رعایت پوشش نه به عنوان یک اجبار اجتماعی، بلکه به عنوان یک ارزش انسانی، دینی و معنوی جهت مصونیت از زشتیها و آسیب های اجتماعی
8- راهنمایی و هدایت همراه با دقت، ظرافت، خیرخواهی و دوستی کسانی که قصد نادیدهگرفتن هنجارهای جامعه را دارند.
9- اختصاص بخشی از موضوعات تحقیقاتی به بررسی زمینه، علل و موانع گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه
10- اهتمام جدی نسبت به ارائه الگوی مطلوب از عفاف و حجاب و پرهیز از ایجاد تضاد و تناقض در این امر.
11- به کارگیری نیروی انسانی آگاه و عامل به مبانی دینی عفاف و حجاب در برنامههای فرهنگی و تبلیغی
12- استفاده بهینه از مبلغان آشنا به اصول و مبانی فرهنگ عفاف و حجاب
13- الگوسازی و ایجاد گرایشات عمیق و پایدار نسبت به امر حجاب و عفاف از طریق معرفی سیره عملی معصومین (ع)
14- تبیین عدم مغایرت پوشیدگی، حجاب و عفاف با حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان و رفع شبهه تعارض میان این دو مسأله.
15- برخورد همراه با رأفت اسلامی و پرهیز از برخوردهای خشن، فیزیکی و تحقیرآمیز با متخلفین.
16- اتخاذ تدابیر لازم جهت تولید و توزیع اقلام مورد نیاز در رعایت حجاب.
17- توسعه و تنوع بخشی به الگوهای مناسب حجاب به منظور اقناع روحیه تنوع طلبی و حس زیباشناختی زنان، در ضمن ترویج و تشویق چادر به عنوان حجاب برتر.