8 دی 1390, 0:0
بيداري، اسلامي، انقلاب، مبارزه
مصطفی یاسینی
نخستین گام برای هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب، بیداری و آگاهی مردم، به عنوان ستون و بدنه اصلی حرکتها و نهضتها میباشد. بدون حصول این آگاهی، نهضت و جنبش ماندگاری شروع نمیشود و صرفا در اندیشه و تصور باقی میماند. این شناخت و آگاهی شامل حوزه های مختلفی میباشد. آگاهی از وضعیت موجود، آگاهی از وضعیت مطلوب، آگاهی از لزوم حرکت و نهضت، شناخت و اطمینان از اصل امکان مبارزه و تحقق پیروزی، آگاهی از توان و امکانات خود و دشمن، شناخت و آگاهی نسبت به تجربه تاریخی و عملی سایر جنبشها و نهضتها از جمله این موارد میباشد. نظر به نقش و اهمیت این بیداری و آگاهی اولیه، قدرتهای استکباری جهانی و نیز حکام و سران کشورهای وابسته به آنان، همیشه به انحای مختلف تلاش میکنند تا مردم نسبت به مسائل یاد شده در جهل و ناآگاهی باقی بمانند و بدین ترتیب به طور ریشهای از تشکیل و رشد نهضتها جلوگیری شود.
بیداری اسلامی نتیجه نهایی ایمانگرایی و خردورزی دینمدار زمان آگاه است. عصر حاضر را باید به حق در یک کلام قرن احیای مجدد بیداری اسلامی دانست. هر چند در جهان امروز تعابیری چون بنیادگرایی اسلامی و اصولگرایی بار مفهومی بیداری اسلامی را به دوش میکشند، اما متاسفانه برداشتهای نادرست از بیداری اسلامی در قالب بنیادگرایی اسلامی به معنای منفی و نادرست آن آسیبهای جدی به برداشت مفهومی این واژه وارد کرده است. ما هرگز نباید فراموش کنیم که یکی از ویژگیهای مهم و اصلی بیداری اسلامی اعتدال آن است. دنیای غرب که خود در تاروپود مدرنیته لجام گسیخته گرفتار آمده است، بنیادگرایی را به مفهوم خشونت، تروریسم و خشک مغزی میداند و بنیادگرایی را ارتجاع حقیقی انسان به دوران سرکشی و سرگشتگی. باید بر این نکته اصرار فراوان داشت که لفظ اصولگرایی تعبیر درست تر و دقیق تری از اصل بازگشت به سنت حقیقی اسلام است. در حقیقت، بیداری اسلامی نوعی بازگشت به سنت اصیل اسلام و باور درست به آن است. بیداری اسلامی فقط یک اعتقاد و باور نیست، بلکه یک حرکت به سوی ریشه های حقیقی اسلام است. این حرکت آگاهانه حیرت غرب را برانگیخته و موجب بی اعتباری تحلیل های غرب از واقعیت های جهان شده است. بابی سعید مولف کتاب «هراس بنیادین» با بررسی جنبشهای اسلامی مسلمانان در غرب، معتقد است: «بسیاری از مسلمانان مصمم شدند هویت های شخصی و سرنوشت اجتماعات خویش را با رجوع به زبانی مقتبس از آنچه خود آن را میراث اسلامی میخوانند روایت کنند». او در واقع اذعان میدارد که تحول مفاهیم هویتی در غرب با بهره گیری از اعتقادات اسلامی را باید نقطه آغاز شکل گیری هویت جدید اسلامی در آن دیار به شمار آورد.
انقلاب اسلامی ایران حاصل بیداری اسلامی است و خود در مسیر گسترش و تکمیل این بیداری، گامهای بزرگی برداشته است. تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، استکبار جهانی و عمال وابسته آنها در نگه داشتن مردم در جهل و ناآگاهی، تا حدود زیادی موفق بوده اند و با طرح مواردی از قبیل نمی شود، قضا و قدر و تقدیر الهی چنین است، اوضاع موجود را توجیه میکردند. آن دسته از مردم نیز که فاقد شجاعت و جرات لازم جهت مبارزه بودند برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف خود به توجیهات فوق بیشتر دامن میزدند. لکن به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آگاهی و بیداری گسترده ای در بین مردم مسلمان و مستضعف جهان پدیدار گشته و شجاعت لازم را برای مبارزه به دست آوردند.
به باور بسیاری از اندیشمندان، انقلاب اسلامی ایران موجب تعمیق و رشد بیداری اسلامی در سایر نقاط جهان شده است. فرد هالیدی در این باره میگوید: «انقلاب اسلامی ایران جذابیت ایدئولوژیک بسیار زیادی در میان اعراب الجزایر و سودان دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. به علاوه در جمهوری های آسیای میانه علی الخصوص آذربایجان، گرجستان، عراق، افغانستان و پاکستان با توجه به بافت اجتماعی این کشورها دین و فرهنگ، دارای نفوذ بسیار زیادی است». احمد جبرئیل دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین میگوید: «جمهوری اسلامی ایران با رهبری اسلامی و حکیمانه آن، محوری برای بیداری اسلامی در جهان و پناهگاهی برای مجاهدان انقلابی شده است». سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان نیز میگوید: «انقلاب اسلامی ایران مسلمانان جهان را بیدار کرد و به آنان عزت بخشید و این مسئله در حضور قوی ملتها در صحنه های جهاد و مبارزه علیه رژیمهای وابسته غربی به خوبی نمایان است».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان