علم، جهاد اقتصادي
محمد شمسیان
یکی از دستور العملهای اجرایی برای تحقق جهاد اقتصادی در کلام مقام معظم رهبری، تاکید بر تولید علم و تبدیل آن به فن آوری است؛ زیرا از این طریق میتوان به تجاری سازی علم دست یافت که نتیجه طبیعی آن تولید ثروت و رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش فن آوری علمی را در تولید ثروت و شکوفایی و رونق اقتصادی تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
فن آوری، وجهه مادی علم فرهنگ مانند هر پدیده انسانی دارای دو وجه مادی و معنوی است؛ خاستگاه این دو بعدی بودن را میبایست در ساختار انسانی و طبیعت هستی جست وجو کرد. هنگامی که ما از فرهنگ عمومی سخن به میان میآوریم به دو جنبه مادی و معنوی آن توجه میدهیم. بی گمان تمدن و مدنیت، وجه ظاهری و مادی فرهنگ است که با آن به خوبی آشنا هستیم.
علم نیز یکی از پدیدههای مرتبط با انسان است و لذا دارای دو وجه مادی و معنوی میباشد. هرچند که جنبه معنوی علم در ذهن ما بیشتر بروز و ظهور دارد، ولی در فرهنگ غربی بیشتر جنبه مادی آن مورد توجه است. همین مسئله درباره فلسفه نیز مطرح است، زیرا فلسفه در فرهنگ غربی، دیگر سخن گفتن از متافیزیک و ماوراء الطبیعه نیست، بلکه سخن گفتن از فیزیک و ماده در قالبی به ظاهر عقلانی و فلسفی است. از این رو بیش از آن که با فلسفه محض در غرب برخورد داشته باشیم، با فلسفه مضاف مانند فلسفه علم روبه رو هستیم. همین نگرش و رویکرد است که علم را به ابزار تولید تبدیل کرده است و غربیها به جای آن که به جنبه معنوی آن توجه یا بسنده کنند، به جنبه مادی و بهره گیری از علم توجه دارند. این شاید برای ما که در فرهنگ عقلانی و فلسفی محض رشد کرده ایم دشوار باشد، ولی با نگاهی گذرا به آموزههای قرآنی میتوان دریافت که این جنبه نیز مورد توجه و تاکید پیامبران و آموزههای وحیانی بوده و ما از آن غافل بودهایم.
آموزههای قرآنی به مخاطب خویش این پیام را در اشکال گوناگون میرساند که علم باید در راستای بهره گیری از آن مورد توجه باشد. بنابراین، هر علمی که ناتوان از بهره مندی از آن باشیم یا قابلیت بهره مندی از آن وجود نداشته باشد یا ما به قصد بهره مندی از آن، اقدام به فراگیری و یادگیری آن نکرده باشیم، علمی ناقص و ابتر است. بنابراین، ابزاری بودن علم و دانایی از مسائل بدیهی در فرهنگ قرآنی است. به این معنا که علم و معرفت و دانایی و شناخت، ابزارهایی در خدمت انسان هستند تا انسان بتواند خود و جهان را بشناسد و با بهره گیری از این علم، امکان شدنهای کمالی از رنگ و صبغه خدایی گرفتن تا خدایی و ربانی شدن را تجربه کند؛ چرا که همین علم و دانایی است که به انسان توانایی ربوبیت و مظهریت در آن را به عنوان خلیفه الهی بخشیده است. (بقره، آیات 30 تا37)
براین اساس، هر علمی که توانایی را در انسان ایجاد نکند و او را قادر به تصرف و تسخیر در خود و جهان نسازد، علمی ناقص و ابتر و حتی غیرسازنده و منفی و بازدارنده است. تولید علم به معنای درک دقیق و کامل از حقایق هستی و اشیای جهان و به خدمت گرفتن آن در راستای اهداف آفرینش و ربوبیت انسان بر جهان، از مهمترین آموزههای قرآنی است. خداوند در آیات بسیاری به ارزش چنین علمی توجه داده است و انسان را به شناخت دقیق حقایق هستی و علم یابی ترغیب و تشویق نموده و از او خواسته است تا با دقت علمی در چیزهای جهان، جوانب مختلف آن را ادراک و قدرت تصرف و تغییر در آن را بیابد و به تغییر آن اقدام کند تا در مسیر کمالی خود و همان چیز به کار گیرد. این همان خلافت واقعی انسان و مظهری در ربوبیت است که ماموریت اصلی و هدف و فلسفه آفرینش است.
براین اساس میتوان گفت که تبدیل علم به فن آوری از مهم ترین ماموریتها و مسئولیتهای بشری در مقام خلافت الهی است؛ زیرا تبدیل دانایی به توانایی از طریق تبدیل آن به فن آوری مقصد نهایی تعلیم اسمایی الهی است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.
به یک معنا جنبه مادی علم را میبایست در تبدیل آن به فن آوری جست وجو کرد. اما این پرسش مطرح است که مراد از فن آوری چیست؟
فن آوری سنتی و نوین
فن آوری به معنای هنر تبدیل علم به فن و صنعت است. فن آوری تبدیل دانایی به توانایی و علم به قدرت است. هنر تغییر و تصرف از طریق دانش و دانایی در موجودات جهان هستی است. بی گمان شما با فن آوریهای سنتی آشنایی کاملی دارید. به طور معمول انسانها از همان آغاز با دانش ساختن ابزارها از طریق تغییر و تصرف در آن آشنا بوده اند. تبدیل پشم به نخ و فرش، تبدیل سنگ آهن به آهن و نیزه و خنجر و ابزارهایی دیگر، هنر و فن تبدیل گل رس به کوزه و در یک مرحله برتر، تبدیل پشم به لباس و هنر و فن نساجی و مانند آن یا فن آوری ماشین ابزارسازی و مانند آن یا فناوری خطوط فشار قوی برق طیف وسیعی از تبدیل علم و دانایی به توانایی و ثروت و قدرت بوده است. در حقیقت فن آوریهای سنتی، فن آوریهایی هستند که در طول تاریخ از طریق تجربه و آزمون سعی و خطا ابداع و اختراع شده و توسعه یافته اند. بخش بزرگی از فناوری هایی که هم اکنون در جامعه بشری وجود دارند، یا اساسا تجربی هستند یا خاستگاه تجربی دارند.
اما غیر از این دسته از فن آوریها باید به دسته دیگر و برتر از فن آوریها اشاره کرد که از آن به فن آوریهای نوین یا به عبارت بهتر فن آوریهای علمی یاد میشود، زیرا جنبه علمی بودن آن قوی تر و دقت و تامل در کشف حقایق و تبدیل آن سخت تر و دشوارتر است.
طیف وسیعی از فن آوریهای پیشرفته کنونی از مهندسی ژنتیک گرفته تا نانو فن آوری و مکاترونیک و الکترواپتیک از جمله فن آوریهای نوین علمی هستند.
به سخن دیگر، فن آوریهای علمی، فن آوریهایی هستند که ریشه در پیشرفت علم و دانایی شگرف بشر در عصر کنونی دارد. توسعه این دسته از فن آوریها در گرو پیشرفتهای علمی و فعالیتهای گسترده پژوهشی است؛ چرا که فن آوریهای مرتبط با نانو یا زیستی تنها در سایه شناخت کامل از ژانوم انسانی و قدرت تصرف و تغییر در آن شدنی است. اینها فن آوریهای نوین و مدرنی هستند که موجب ایجاد قدرت و ثروت شده و شکوفایی و رشد و توسعه اقتصادی را به دنبال دارند و نقش انسان را به عنوان استعمار الارض و آبادانی آن و خلافت و مظهریت ربوبیت به نمایش میگذارد و متاله و ربانی شدن انسان را تقویت میکند.
فن آوری سخت و نرم
گروهی از صاحب نظران فن آوریها را به دو دسته فن آوریهای نرم و سخت تقسیم میکنند. به عنوان نمونه خانم دکتر زوئینگ جین (1995) در فصل اول کتاب تغییر جهانی فن آوری، از فن آوریهای سخت به نرم، سخن به میان میآورد.
فن آوریهای سخت به آن دسته از فن آوری هایی اطلاق میشود که ریشه در علوم طبیعی و فیزیکی مانند زیست شناسی، فیزیک، شیمی، ریاضیات کاربردی و مانند آن دارد و ابزارهای تولید کالای مادی و فیزیکی به شمار میآیند.
فن آوریهای نرم به خانواده ای از فن آوریها اطلاق میشود که ریشه در علوم غیرطبیعی مانند علوم انسانی و هنر و مانند آن دارد و حوزه عملیاتی آنها دنیای فکر و ذهن است.
به نظر دکتر جین از اهل چین، فن آوری نرم یک نوع فن آوری فکری برای خلق و نوآوری است که ریشه در اندیشه، ایدئولوژی، احساسات، ارزش ها، هستی شناسی ها، رفتارهای فردی و سازمانی و جامعه انسانی دارد. (فن آوریهای نرم، انواع و ویژگی ها، نشر مرکز آینده پژوهشی علوم و فن آوری دفاعی، 1385، ترجمه فصل سوم کتاب دکتر زوئینگ جین) وی 18 تفاوت بنیادین برای این دو نوع فن آوری بیان میکند که یکی از مهم ترین تفاوتها این است که فن آوری سخت، فن آوری کنترل بر ماده یا طبیعت است، در حالی که فن آوری نرم در صدد کنترل و فرماندهی بر ذهن و روح انسان است. از سوی دیگر، فن آوری سخت به نسبت خنثی است و بار ایدئولوژیک یا ارزشی ندارد، در حالی که فن آوری نرم در برخی از شاخهها به غایت جانبدارانه است و دارای بار ارزشی است.
همچنین فن آوری سخت قابل انتقال است، در حالی که انتقال فن آوریهای نرم، دشوار یا غیر ممکن است. اینها مهم ترین تفاوتهای میان دو نوع فن آوری سخت و نرم است که در این جا به آن اشاره شده است.
وی مجموعه فن آوریهای سخت معاصر را حتی اگر مانند فن آوریهای نانو یا مهندسی ژنتیک در آخرین مرزهای دانش باشند، در زمره فن آوریهای سنتی قرار میدهد و مجموعه فن آوریهای نرم را حتی اگر مانند فن آوری طب سوزنی چین صدها سال قدمت داشته باشد، فن آوری جدید تلقی میکند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که ملاک جدید بودن فن آوری چیست؟ آیا ملاک آن را باید همانند دکتر جین چیزی به جز «در آخرین مرزهای دانش بودن» یا به تعبیر دکتر عبدالسلام «علم محور بودن فن آوری» بدانیم؟
واضح است که ملاک سنتی یاجدید بودن فن آوریها بستگی به زاویه نگرش و دید و هدف ما از طبقه بندی دارد.
اگر از زاویه علم به موضوع نگاه کنیم و رابطه فن آوری و علم را مبنای قضاوت قرار دهیم، بدون شک، هرچه یک فن آوری به آخرین مرزهای دانش نزدیک تر باشد، آن را جدیدتر ارزیابی میکند و هر چه یک فن آوری بستگی کمتری به علم و اتکای بیشتری به تجربه داشته باشد، آن را سنتی تر میکند.
فرد دیگری ممکن است از زاویه مکانیزم و سازوکار به آن بنگرد. در این حالت هرچه دقت در سازوکار فن آوری و مکانیزم آن پیچیده تر باشد، فن آوری جدیدتر و هرچه درجه دستی بودن آن بیش تر باشد، آن را سنتی تر ارزیابی میکند.
تهدید و یا فرصت بودن فن آوری
اما میتوان از زوایه دیگری نیز به فن آوری نگریست. به این معنا که یک فن آوری تا چه اندازه فرصت یا تهدیدی برای بشریت یا جهان است؟
به نظر میرسد که هرچه فن آوری برای نسل بشر و محیط زیست مفیدتر باشد و سازگاری بهتر با آن داشته باشد و یا بر رشد اقتصادی و شکوفایی آن تاثیرگذارتر باشد و موجبات اشتغال را فراهم آورد، این فن آوری جدیدتر و مثبت تر است. چنان که فن آوری، تهدیدی برای انسان و جهان باشد یا مانعی بر سر شکوفایی و اشتغال شود، منفیتر میباشد.
در این نگرش از زوایه ارزشی بودن به فن آوری توجه شده و تحلیلها و تبیینها و نیز توصیهها بر این اساس شکل گرفته است. بنابراین، از این منظر، فن آوری به عنوان جدید بودن یا علمی بودن یا نزدیک به مرز علم یا نوع سازوکار و مکانیزم آن مورد تحلیل و توصیف و تبیین قرار نگرفته، بلکه بیشتر به جنبه فرهنگی و اخلاقی و یا حتی اقتصادی آن توجه شده است.
جهاد اقتصادی، تبدیل علم به فن آوری
از مهم ترین عرصههایی که مقام معظم رهبری برای جهاد اقتصادی تبیین کردند، تبدیل علم به فن آوری و تجاری سازی علم به قصد تولید ثروت و قدرت اقتصادی است. بر این اساس، این پرسش مطرح میشود که ما در کدام یک از عرصههای فن آوریها میتوانیم وارد شویم و اهتمام بدان کرده و چه چیزی خط قرمز ما برای فن آوری به شمار میآید.
بی گمان مدلی که اسلام و آموزههای قرآنی ارایه میدهد، تبدیل علم به فن آوریهای سخت و نرم به دور از هرگونه تهدید نسبت به کلیت آفرینش است. خداوند به انسان هشدار میدهد که در انجام رسالت خلافت الهی و ربوبیت بایستی هوشیار باشد تا در دام ابلیس و شیطان نیفتد، زیرا شیطان سوگند خورده است تا انسان را از مسیر تحولات فن آوریهای صحیح و ربوبیت الهی و خلافت بر موجودات هستی از پایگاه زمین باز دارد.(نساء، آیه 119) بنابراین، هرگونه تغییر و تبدیلی میبایست در چارچوب فلسفه آفرینش و نظام آن باشد و انسان و موجودات هستی را به کمال شایسته و بایسته یعنی متاله و ربانی شدن سوق دهد.
هر یک از فن آوریهای موجود چون فن آوری سخت اگر به قصد تسخیر طبیعت باشد، میبایست در این چارچوب مدیریت شود، همچنان که علوم و فن آوریهای نرم که به هدف تسخیر ذهن و شیوه اندیشیدن انسان انجام میگیرد باید در محدوده نظام احسن الهی انجام شود.
برتر از این اگر انسان به فن آوریهای معنوی نیز دست یافت و توانست به تسخیر قلبها و تسخیر باورهای بنیادین بپردازد، باید این کار به هدف الهی انجام گیرد و فن آوریهای قدسی نیز در خدمت دست یابی انسان به حیات طیب و متاله و ربانی شدن انسان به کار گرفته شود.
در این حالت است که همه این فن آوریها نه تنها ارزشی و مطلوب بلکه لازم و بایسته مقام خلافت الهی انسان است و میبایست ردگیری شود تا تحقق یابد.
ما نباید در تولید علم و تبدیل آن به فن آوری در هیچ یک از مراحل کوتاهی کنیم بلکه در همه مراحل میبایست حضور جدی و قوی داشته باشیم. بر این اساس فن آوریهای سنتی و جدید یا فن آوریهای سخت و نرم و حتی فن آوری معنوی و قدسی میبایست در دستور کار و برنامه کلان مدیریت جامعه ایمانی قرار گیرد.
اگر بخواهیم تنها به فن آوریهای سخت تکیه کنیم یا به فن آوری نرم گرایش یافته و از سخت و سنتی آن فاصله گیریم، دچار بحران خواهیم شد، زیرا همه اینها قطعات یک پازل زیبای جهان عدالت محور مهدی(عج) است. بنابراین نباید تنها مسحور فن آوریهای مدرن و سخت مانند IT یا فن آوری زیستی و سلولهای بنیادین و مانند آن شویم، بلکه همان گونه که به فرش بافی به عنوان یک فن آوری و هنر سخت عصر کشاورزی مینگریم و بدان نیاز داریم، به فن آوری سخت IT و زیستی نیز نیاز داریم؛ چنان که به فن آوری جدید و نرم تسخیر ذهن و قلب نیز نیازمند هستیم. البته این تولید علم و تبدیل آن به فن آوری و ثروت انسانی میبایست همواره در چارچوبهای کلانی چون عدالت، انسانیت، کرامت، شرافت و اهداف نظام احسن الهی و رسیدن همه انسانها به مقام خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت باشد. این گونه است که ثروت واقعی یعنی امکانات بهتر و بیشتر برای همگان برای رسیدن به نظام عدالت محور و حیات طیب فراهم میآید و جهاد اقتصادی فی سبیل الله تحقق مییابد.