8 دی 1390, 0:0
تحول، انسان، تنوع، بيداري
زهرا لوکه علیخان
تحول و دگرگونی، ضرورتی است که همه به آن نیاز دارند. تنوع طلبی انسانها، موجب گردید، تا آن رکود و یکنواختی را نوعی نقص به شمار آورند و همواره، در صدد تغییر وضعیت موجود خود باشند. البته، زمانی، خوب است که در اثر تحولی درونی به وجود آید و ضمن اینکه از روی آگاهی و بیداری صورت میگیرد، رنگ و بوی تقلید و برتری طلبی را نداشته باشد و انسان را، به سوی مسیری صحیح، هدایت نماید. غفلت و از خود بیخبری و غرق شدن در مادیات که ارمغان عصر جدید است، انسانها را، بیش از هر زمانی، نیازمند به ایجاد تحولی روحی و درونی کرده است. تحول، یک تغییری بنیادی و اصولی است که در هر فرد و یا هر چیزی که استعداد پذیرش دگرگونی را داشته باشد، میتواند به وجود آید. ضمن اینکه شرایط خاصی ندارد و در هر زمان و مکان و برای هر کسی که طالب آن باشد، اتفاق میافتد. حتماً شنیدهاید که در مورد بعضی افراد میگویند:« یکشبه راه صد ساله را پیموده است»! آیا به مفهوم آن فکر کردهاید؟به نظر شما پیمودن ره صد ساله، در یک شب، امکانپذیر است؟ اگر میخواهید با ما هم نظر شوید، در پاسختان خواهیم گفت:بله. و اگر بپرسید:چگونه؟ خواهیم گفت: اگر، در احوالات کسانی که موفق به پیمودن این راه شدهاند، اندکی تأمل کنید، متوجه میشوید که چگونه این امر به ظاهر ناممکن ممکن میشود. به عنوان مثال، همه شما، آزاد مردی «حر بن یزید ریاحی» را شنیدهاید و حتماً میدانید، او از جمله کسانی بود که راه را بر امام حسین(ع) سد کرد و در صف مقابل او قرار گرفت. اما با یک فکر، ناگهان با تحولی بزرگ مواجه شد و در لحظات آخر تصمیم خود را عوض کرد و با آب توبه، دل خود را شستشو داد و از امام (ع) اجازه گرفت و به صف یاران او پیوست. او فقط اراده کرد، در همان لحظه به حقیقت پی برد، آن را پذیرفت و راه خود را از دیگران جدا کرد. او، به خوبی، دریافت که به خود آمدن و به خدا پیوستن، زمان مشخصی ندارد و هر گاه توفیقی در این راه حاصل شود، باید رفیق راه شود و آن را تا رسیدن به مقصد ادامه دهد. این نمونه و نمونههای فراوان دیگری که در تاریخ وجود دارند، نشان میدهند که نقطه شروع تحول، بیداری فرد و آگاه شدن او از موقعیتی است که در آن قرار دارد و تصمیم گرفتن در مورد اینکه، آیا میخواهد در آن موقعیت باقی بماند؟ و یا برعکس، میخواهد آن را به گونهای که موجب کمال و هدایت وی میشود، تغییردهد؟ گام بعدی، پس از انتخاب، چارهاندیشی است. این که چگونه این کار را انجام دهد. اگر شک و تردید به سراغتان آمد، از آن نترسید؛ زیرا گاهی اوقات همین شک و تردیدها هستند که موجب نجات انسان میشوند و زندگی او را دگرگون میسازند. پس همواره بگویید:«اگر دیگران توانستهاند، من نیز میتوانم». خداوند متعال به وسیله تغییر دائمی که در طبیعت، به وسیله پدیدار کردن فصول مختلف، ایجاد میکند، انسانها را به تحول و دگرگونی دعوت مینماید. همچنان که قرآن کریم بعد از بیان مسئله تغییر فصول، از انسانها میخواهد تا در تغییرات بنگرند و تفکر کنند و یا اینکه به چگونگی برانگیختن آنها پس از مرگ اشاره میکند تا به این وسیله آنها را به تفکر وادار نماید. مثلاً در سوره فاطر آیه 10 میفرماید: «و اللّه الذی ارسل الرّیاح فتثیر سحاباً فسقناه الی بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النّشور؛خداوند همان کسی است که بادها را فرستاد؛[تا به وسیله آنها] ابرها را برانگیزد. سپس ابر را به سوی سرزمینهای مرده راندیم تا زمین را به وسیله آن، بعد از مردنش [در زمستان] زنده کنیم و رستاخیز نیز، این چنین است. آری!مردن طبیعت در زمستان و زنده شدن آن در بهار، درسی ابدی برای همه نسلها و عصرها میباشد تا موجب تحول و دگرگونی در آنها شود و در رشد و تعالی آنها تأثیر گذار باشد. فرسودگی و یخ بستگی دلها که در اثر زمستان کینهها و کدورتها به وجود آمده است، با شروع سال نو و دیداری دوباره، همراه با لبخندی که هیچ هزینهای را در بر ندارد، بهار شادمانی را برای دلها به ارمغان میآورد. جبران فرصتهای از دست رفته، دیدار کسی که فراموش شده است، عذر خواستن و پذیرش عذرخواهی، هدیه دادن و هدیه گرفتن و محبت و مهرورزی از جمله کارهای نیکی است که دشمنیهای دیرین را از میان میبرد و دلهای از هم رمیده را به هم نزدیک میکند. پس تا فرصت باقی است، باید شتاب نمود و تحولی هرچند کوچک، اما ژرف وعمیق در خود به وجود آورد، طوری که تفاوت گذشته و حال را به خوبی مشخص نماید! همچون دانهای که وقتی تبدیل به گیاه میشود، اگر کسی به آن نظر بیفکند، میگوید گیاه است نه دانه. به یاد داشته باشیم که تحول، یک رشد است که موجب بالندگی میشود!بنابراین، باید اثرمعنوی و هدایتی آن را، هم خود وهم دیگران مشاهده کنیم و ـ ان شاء اللهـ سرمشق خوبی برای دیگران باشیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان