7 دی 1390, 0:0
اضطراب، فرهنگ، ارتباطات
كریم فیضی
در گفتار پیشین به «عصر جدید» و سریان و جریان در همه عصرها و نسلها اشاره کردیم و گفتیم که: با وجود عصرهای جدید متعدد در طول تاریخ، عصر جدید متأخر، از همه آنچه پیش از این با عنوان عصر جدید طرح شده و ثبت شده است، متفاوتتر است. دلیل موضوع، تمام آن چیزی است که در هر روزی به صورت زنده و مستقیم شاهد آن هستیم: شتاب روزافزون و سرعت فزایندهای که برق و باد در برابر آن سرتسلیم فرود میآورد.
گسترش توصیفناپذیر ارتباطات و سیر غیرقابل مهار اطلاعات در اثر انقلابهای سایبری و پا درمیان نهادن دیجیتالیسم همه جانبه، عصری را رقم زده است که اینک انسان در میانه آن شاهد و ناظر تحول درونی و برونی زندگی خویش است. اگر تحولات بیرونی زندگی در بالا رفتن برجها و پدیدار شدن وسائل نوین ارتباطی و نقشآفرینی مظاهر پرتعداد ادوات رفاه آور و بیش از آن مشغول کننده است، به همین میزان تحولاتی در درون زندگی روی داده است که خود انسان را متأثر ساخته است.
به دیگر سخن، پابه پای رشد و نمو آلات و ادوات خیرهکننده الکترونیک و غیر آن، تحولات عمیق و کلانی نیز در نظام و سازمان وجودی انسانها عارض و حادث شده است که به تحول از درون و تحول درونی زندگی انسانها منجر شده است و ترکیب این دو تحول با هم و به هم رسیدن این دو در انسان امروزی، بخصوص نسل جدید، نشاندهنده هویتهای نوینی است که پیش از این سابقه نداشته است و اکنون در طلیعه ظهور خویش، در حال نشان دادن تصویری تازه و ناشناخته از انسان است. انسانی که با اسلاف خویش تفاوتهایی بنیادین و آشکار دارد. محسوسترین نمونه برای مشاهده این تفاوتها را میتوان در فرقهای حالا آشکار پدران میانسال و فرزندان نو عهد دید. این تفاوتها گاه چنان جدی است که با در نظر گرفتن فاصله سنی نه چندان زیاد پدران 40 ساله و فرزندان 20 سالهشان، میزان و نوع آن غیرقابل باور به نظر میرسد ولی واقعیت آن چنان انکارناپذیر و غیرقابل کتمان است که برای اثبات آن کافی است سری به نخستین مدرسه محل سکونتمان بزنیم و فقط با یک معلم و یک دانشآموز صحبت کنیم و لازم نیست به جایی دیگر برویم و با طیفهای مختلف و متنوع دیگر هم سخن شویم.
در عصری جدیدی که اکنون بال زیرپای ما گشوده است، نسل نوینی در حال بالیدن است که بالضروره باید آنها را از حیثهای مختلف متفاوت ارزیابی کنیم. نسل جدید، به معنای واقعی کلمه بازتاباننده روحیات عصر جدید است. بنابراین، اگر بخواهیم عصر جدید را خوب و درست بشناسیم، یکی از راههای ما، نگریستن به هویت وجودی نسل جدید است. اما فارغ از تلقیها و تفسیرهای مختلفی که در این سالها درخصوص نسل جوان جریان داشته و هنوز هم جریان دارد، با در نظر گرفتن عوامل مختلف و مسائل گوناگون، شاید از «اضطراب» بتوان با عنوان یکی از اساسیترین مشخصههای عصر جدید نام برد. واقع این است که آنچه عصر جدید بیش از هر چیز دیگری مشتمل بر آن است و بیش از هر چیز دیگری آن را از خود صادر میکند و بروز میدهد،یا خود اضطراب است یا آنچه که به پیش و پس از اضطراب مربوط میشود. نمیدانم آیا در بازاری که همیشه برای انکار گشوده میشود و عدهای سوداگران همیشگی آن هستند،کسی وجود دارد که با قاطعیت بتواند اضطراب موجود در زندگی نوین و عصر جدید را نفی و انکار کند و از عهده برآید؟ با در نظر گرفتن متن تام و تمام زندگی جدید و آنچه در واحدهای هفتگی و مقیاسهای ماهانه بر انسان امروز و فرزندان عصر جدید میگذرد، با گستردگی مسائل و تشتت موضوعی و ابهامهای معنایی و آشفتگیهای مفهومی و مصداقی، آیا میتوان وجود دامنهدار اضطراب را در لحظه ها و آفات شرایط جدید نفی کرد؟ بعد از پذیرش این موضوع، نوبت به طرح مسئله اصلی میرسد و آن ناسازگاری و تقابل اضطراب و فرهنگ است. بیتردید، میان آنچه فرهنگ محسوب میشود و آنچه اضطراب تلقی میشود، تقابل وجود دارد؛ تقابلی از نوع تضاد. اگر درست بیندیشیم و درست بنگریم و مبانی فرهنگ و مجاری اضطرابهای نه چندان دور از چشم و نظر را درست در نظر بگیریم، خواهیم دید که هیچ یک از طرفین این معادله همدیگر را برنمیتابند. فرهنگ ـ از آن نوع که در تمدنهایی مانند ایران سراغ داریم ـ اضطراب را به رسمیت نمیشناسد و اضطراب از آن نوع که در دامن جهان امروز و زندگی نو زاده شده و بالیده شده، فرهنگ را جدی نمیگیرد. در نتیجه، میان دو عنصر قدیم و جدید زندگی ـ که همان فرهنگ و اضطراب باشد ـ چالشی بنیادین و مردافکن روی داده است که نزاعی خونین و پایانناپذیر دارند. فرهنگ با اصالتهای خویش جایی برای اضطراب و شاخههای دردناک آن باقی نمیگذارد و اضطراب همچون شمشیری آخته در برابر فرهنگ کشیده است و در هر فرصتی که مییابد، بر تن و قامت آن زخم میزند. در گفتار بعدی چند و چون این موضوع را بیشتر تشریح خواهیم کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان