تلخ و شيرين رفاقت
مصطفي ياسيني
در مقاله حاضر نویسنده با بررسی اهمیت و جایگاه نقد و انتقاد، از انتقادپذیری به عنوان یکی از توصیههای اکید دینی یاد کرده و آن را لازمه هر گونه پیشرفت و کمال دانسته است.
نقد به معنای جدا کردن سره از ناسره است. به این معنا که هر چیز با ارزشی که با چیز بی ارزشی در آمیخته باشد، با ابزارهای مخصوص خودش از هم جدا میشود؛ مانند کاری که کشاورزان با الک کردن انجام میدهند یا کارگران ساختمانی با سرند کردن، سنگریزههای درشت را از شن و ماسه جدا میکنند یا مانند زرگران که عیارهای مختلف زر را جدا کرده و زر سرخ ناب را از ناخالصی بیرون میکشند.
نقد، آسیب شناسی سخن
سخن نیز از نظر ظاهری و باطنی یعنی محتوا، گاه چنان است که زشت و زیبا، بد و خوب آن در هم آمیخته میشود و ناقد میکوشد تا زیباییها و خوبیهای سخن را از زشتیها و بدیهایش جدا کرده و به نمایش گذارد. از این رو نقد، همواره تلخ و گزنده است؛ زیرا آسیب شناسی کلام و سخن است و اصولا انسانها به تلخی گرایش ندارند و همواره حلوای چاپلوسی را دوست میدارند؛ چرا که با طبع و طبیعت ایشان تناسب دارد.
اما انسان عاقل میداند که نقد هر چند که داروی تلخ و گزندهای است ولی لازم بقا و رشد و بالندگی انسان و زندگی است. در جامعهای که نقد پذیرفته شده باشد، به این معناست که آن انسان و جامعه به بلوغ رسیده است؛ زیرا میداند که انسانها هر چند در کمال باشند ولی تا اتمام و غایت کمال راهی بس دشوار و درازی دارند؛ لذا برای بقای خود میکوشد تا آفات و بیمارهای را بشناسد و حتی گاه با چاقوی جراحی نقد، آن را از تن خویش هر چند با درد، بیرون آورد؛ زیرا این غده سرطانی اگر در بدن بماند موجب مرگ میشود. ناقد، دکتر آسیب شناس و آفت شناسی که بیماری را میبیند و علت درد را میشناسد و با چاقوی تیز نقد به جراحی یا درمان درد و بیماری میپردازد.
انتقادپذیری، توصیه اکید دینی
اصولاً کسانی که واقعا دوست دارند نقاط ضعف خود را بشناسند و کارها و عملکردها و رفتارهای خود را آسیب شناسی کنند، نه تنها از نقد نمی هراسند و گریزان نیستند بلکه حتی از آن نیز استقبال میکنند و آن را موهبتی الهی میدانند. افرادی که همواره خواهان کمال هستند باید این حدیث گوهربار امام صادق(ع) را آویزه گوش خود کنند که:
«احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی»
«بهترین دوستانم، کسانی اند که عیبهایم را به من هدیه بدهند.» (بحارالانوار/74/282)
این آموزه والا و ارزشمند باید به صورت تابلوی شکیل و زیبا بالای سر هر مدیر و مسئولی باشد تا بدین طریق اعلام کند اولا کارها و رفتارهایش خالی از عیب نیست و ثانیاً از هرگونه انتقاد و نقد و آسیب شناسی استقبال میکند. کسی که خواهان رسیدن به مراتب بالای ترقی و پیشرفت و کمال است قطعا از شنیدن نقد، هیچ گاه آزرده خاطر و برآشفته نمیشود که حتی از آن استقبال هم میکند و آن را هدیهای ارزشمند قلمداد میکند و باید از انتقادکننده- بشرط آنکه انتقاد او از روی غرض ورزی و هوای نفس و... نباشد- تشکر و تقدیر هم بکند.
نقدپذیری همچنین گویای آن است که شخص از رذایلی چون غرور و تکبر بدور است و روحیهاش با تواضع عجین گشته است.
ضرورت دوری از چاپلوسان و توجه به ناقدان
از امیر مومنان علی(ع) روایات بسیاری است که از اهل تملق و چاپلوسی پرهیز کنید؛ زیرا آنان همانند دوستان نادانی هستند که به بیمار دیابتی، حلوای چاپلوسی میخورانند و او را به سوی مرگ و نیستی میکشانند. آن حضرت(ع) به مالک اشتر و دیگر کارگزاران نظام اسلامی سفارش میکند که یاران خویش را از کسانی برگزینند که اهل تملق و چاپلوسی نباشند و با زبان تند و تلخ نقد و انتقاد، به آسیب شناسی کارها بپردازند تا امکان شناسایی و درمان درد و بیماری فراهم آید.
آن حضرت در نامه 53 که در نهج البلاغه آمده است میفرماید:
باید که برگزیدهترین وزیران تو کسانی باشند که سخن حق بر زبان آرند، هر چند، حق تلخ باشد و در کارهایی که خداوند بر دوستانش نمیپسندد کمتر تو را یاری کنند، هر چند که این سخنان و کارها تو را ناخوش آید. به پرهیزگاران و راست گویان بپیوند، سپس، از آنان بخواه که تو را فراوان نستایند و به باطلی که مرتکب آن نشدهای، شادمانت ندارند، زیرا ستایش آمیخته به تملق، سبب خودپسندی شود و آدمی را به سرکشی وا دارد.
یکی از دوستان روایتی را نقل میکرد که البته خودم آن را در جایی ندیدم. ایشان میگفت که امام رضا(ع) به امام جواد(ع) نامهای نوشت که شنیدم برخی از اطرافیان، تو را از در پشتی میبرند تا مردم تو را نبینند، سوگند به خدا و آن حقی که بر گردن تو دارم از همان در بزرگ رفت و آمد کن تا مردم تو را ببینند.
شهریاران ماکیاولی دوست دارند که مردم یا نفهم باشند یا خودشان را به نفهمی بزنند و چیزی را که میبینند و میشنوند و درک میکنند، نفهمند. ولی باید گفت که انسانها هر چند مدتی سکوت میکنند و به مصالحی خاموشی بر میگزینند ولی هرگز این وضعیت پایدار نخواهد ماند؛ زیرا اگر کفر، دولتها را ساقط نمیکند ولی بیعدالتی و ظلم، تباهی ملت و دولت را به دنبال خواهد داشت. از این رو خداوند ماموریت پیامبران را آگاه سازی مردم نسبت به حقوق خویش و قیام تودهها به عدالت در چارچوب عقل و وحی و کتاب و سنت قرار داده است. (حدید، آیه 25)