جهاد فرهنگي، شهيد مطهري، الحاد، التقاد، تحجر
علیرضا مزروعی
استاد شهید مرتضی مطهری متفکر و اندیشمندی بود که امام خمینی(ره) همه آثار او را بدون استثنا مفید و قابل استفاده اعلام کردند. در سالگرد شهادت این متفکر شهید، نگاهی کوتاه به تلاشهای اندیشمندانه او در عرصه مبارزه با الحاد و التقاط و تحجر داریم.
در مطلب حاضر نویسنده کوشیده است از این زاویه به بررسی اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری بپردازد.
متفکر شهید استاد مطهری به عنوان یک اسلام شناس و فیلسوف باتجزیه و تحلیل و درک جامع از مقتضیات زمان و شرایط محیط فکری، فرهنگی و اجتماعی دهه 40 و 50 ایران و جریان شناسی فکری و فلسفی مکاتب الحادی و التقاطی از یک سو و دیدگاههای متحجرانه و ناسیونالیستی از سوی دیگر توانست با بیان فلسفی از دین و معنویت در جهت معرفت و تعمیق مبانی اندیشه اسلامی (دین شناسی) و درد دینی (دینداری) در عرصه نظریه پردازی و ارائه مدلهای فکری اسلامی نقشی بی بدیل ایفا نماید.
حضور استاد شهید مطهری در دانشگاه که عرصه تقابل جریانات چپ و مارکسیستی، التقاطی، ملی گرایی و... بود و هم در حوزه که عرصه تقابل اندیشه ناب دینی با جریانهای متحجر بود توانست در نهضت امام خمینی به عنوان یکی از ایدئولوکهای انقلاب اسلامی مبنای فکری نظام اسلامی را که از کتاب و سنت برگرفته بود، پی ریزی نماید و از این رو به کانون جریان فکری اصیل اسلام و انقلاب اسلامی تبدیل شود.
گستره علوم اسلامی و راهبرد استاد
متفکر شهید استاد مطهری به عرصههای متنوع علمی پرداخته و از فلسفه محض تا فلسفه دین، فلسفه اخلاق، معرفت شناسی، انسان شناسی، فلسفه تاریخ، فلسفه علم الاجتماع، دین پژوهی، عرفان والهیات در آثار خود مورد کاوش و بررسی قرار داده است و توانسته است در مقام یک متکلم بصیر و مطلع و دانشمند بسیاری از پرسشهای فکری را عالمانه پاسخ دهد و تشنه کامان وادی معرفت را راه بنماید.
استاد مطهری به این موضوع اشاره کرده است:
«نوشتههای این بنده برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی، برخی تاریخی است با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملابا یکدیگر مغایر است، هدف از همه اینها یک چیز بود و بس. دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است، حقایق این دین تدریجا در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی مردم، تعلیمات غلطی است که به این نام داده میشود.»
حضرت امام خمینی(ره) درباره استاد شهید فرمودند:
«مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبههای مختلف در او جمع شده بود، و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بیاستثنا همه آثارش خوب است؛ و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: بی استثنا آثارش خوب است... مطهری در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود... آثار قلم و زبان او بی استثنا آموزنده و روانبخش است، و مواعظ و نصایح او- که از قلب سرشار از ایمان و عقیده نشات میگرفت- برای عارف و عامی سودمند و فرح زاست.
من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه میکنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود.»
استاد فرزانه و اندیشمند گرانمایه به عنوان متفکری دردمند و عالم به مقتضیات زمان، در طول حیات فکری خود تلاشهای فراوانی در حوزه احیای دین، آسیب شناسی دینی و آسیب شناسی عقاید دینی و زدودن تحریفات از معارف و مفاهیم دینی نمود. استاد شهید در این خصوص چنین میفرمایند: «این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشته ام تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سوالاتی است که در زمینه اسلامی در عصر ما مطرح است.»
او بیشترین فعالیت احیاگرانه خویش را درحوزه احیای دین انجام داد و در طول حیات پربرکت خود کوشش نمود تا مفاهیم و معارف دینی را مهندسی فرهنگی کرده و آنها را از شکل مسخ شده در آورده و به شکل درست و معقول به جامعه بخصوص نسل جوان و تحصیل کرده عرضه نماید.
استاد دراین خصوص چنین میفرمایند: «توحید ما مسخ شده است، نبوت ما مسخ شده است، ولایت و امامت ما مسخ شده است، اعتقاد به قیامت کم و بیش مسخ شده است، تمام دستورهای اصلی اسلام در فکر ما همه تغییر شکل داده است. در دین صبر هست، زهد است، تقوی هست، توکل هست، تمام اینها بدون استثناء به صورت مسخ شده در ذهن ما موجود است.»
«افرادی مانند من که با پرسشهای مردم درباره مسائل مذهبی مواجه هستیم کاملا این حقیقت را درک میکنیم که بسیاری از افراد تحت تاثیر تلقینات پدران و مادران جاهل و مبلغان بیسواد افکار غلطی در زمینه مسائل مذهبی در ذهنشان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را درباره حقیقت دین و مذهب دچار تردید و احیانا انکار کرده است. از این رو کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول و مبانی مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود و این بنده شخصا سالها است که این مطلب را احساس کردهام و وظیفه خود دانستهام که فعالیتهای مذهبی خود را تا حدودی که توانایی دارم در راه تعلیم صحیح و معقول مفاهیم دینی و مذهبی متمرکز کنم. تجربه نشان داده که این گونه فعالیتها بسیار ثمربخش است.»
حوزههای فعالیتهای فکری
مجموعه تلاشهای فکری متفکرشهید استاد مطهری درحوزه تفکر دینی را میتوان این گونه تقریر کرد:
الف- آسیب دانی و تولید تئوریهای دینی مبتنی بر منابع اسلامی.
ب- آسیب شناسی و کارشناسی عمیق معارف و مفاهیم دینی.
ج- تبیین و آسیب درمانی از معارف و مفاهیم دینی.
د- تفکیک اندیشههای التقاطی از حوزه معارف و مفاهیم دینی.
ه- مقابله با آراء و اندیشههای متحجرین.
و- تنویر و تعمیق اندیشه اسلامی در محافل خاص و عام.
ز- تعلیم و تربیت و کادرسازی نیروی انسانی کارآمد در عرصه شبکه تفکر دینی.
اندیشمند فرزانه استاد شهید مطهری درسه جبهه فعالیتهای گسترده در راستای اصلاحات و مهندسی تفکر دینی برپایه مبانی و اصول اسلام ناب محمدی (ص) داشتند:
مبارزه در جبهه اول (الحاد)
«استاد مطهری درجبهه مبارزه با رژیم، سرسختانه و دائمی بود و براساس شرایط، شیوه خود را تغییر میداد چنانچه سازمان اطلاعات و امنیت کشور او را یک روحانی افراطی و بدگو میدانست که مترصد فرصت بود تا به دستگاه ضربه بزند. این فرصت طلبی همان هوشیاری انقلابی و مبارزه منطقی بود؛ در تمامی مراحل زندگی نسبت به رژیم سلطنتی بدبین و معترض بود.
وقتی مطهری توفیق رژیم پهلوی را در ایجاد مراکز فحشاء، مبارزه با حجاب، سوق دادن جامعه به سمت زندگی مصرفی غربی و تبلیغات شدید علیه احکام مسلم اسلامی مشاهده کرد، متوجه این واقعیت شد که عوامل و ریشهها در عمق جامعه نهفته است و مبارزه با تمامی این نمادها زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که یک مبارزه حساب شده و اصولی با زیربنای فکری و فلسفی علیه فرهنگ مسلط غربی طرح ریزی شود؛ باید ریشهها را هدف قرار داد؛ از جایی به دشمن ضربه زد که دارد ضربه میزند. یقیناً اسلام زدایی محمدرضا با رضاشاه تفاوتهای آشکار داشت، لذا در مقام مقابله و دفاع نیز شگرد خاصی، آن هم برای زمانی خاص ضرورت داشت. استاد مطهری در یک گفت وگوی دوستانه به آقای هاشمی رفسنجانی گفته بود: این دفعه مثل گذشته نیست؛ مبارزه بسیار دشوار است؛ اینها رفتهاند در جلد اصلاحات عمیق اجتماعی و شعارهایی را مطرح کردهاند که رد آن کار مشکلی است.»
فصل جدید
« پس از این دوران، فصل جدیدی در زندگانی و مبارزات استاد مطهری آغاز شد. از طرفی قیام 15خرداد سرکوب شده و امام خمینی به خارج از کشور تبعید شدهاند و جمعیت موتلفه اسلامی نیز منقرض شده است و از طرف دیگر رعبی از سرکوب آن قیام در دل مردم افتاده است. باید به فکر زمینه چینی برای حرکات بعدی بود: فرضاً قیام 15خرداد پیروز میشد، ایدئولوژی مدونی برای اداره حکومت مهیا نبود و تعداد کافی افراد متدین و متخصص برای اداره کشور وجود نداشتند، و بعلاوه آگاهی مردم از اسلام راستین در حد مطلوبی نبود؛ پس باید به تدوین ایدئولوژی اسلامی به زبان روز و به طور متقن و به کادرسازی برای نهضت اسلامی پرداخت؛ و این چیزی بود که استاد مطهری بیشتر و بهتر از دیگران از عهده این کار برمی آمد. باید چهره اسلام آن طور که هست برای مردم نمایان شود، آنگاه خود مردم به سائقه حسن زیبایی دوستی فطری خود به سوی آن جذب خواهند شد و نهضت با بنیه فکری به انجام خواهد رسید.»
«استاد مطهری پس از مهاجرت از قم به تهران ابتدا به تدریس در مدرسه سپهسالار که امروز به نام خود ایشان است- و مدرسه مروی میپردازند و تدریس استاد در مدرسه مروی تا سه سال قبل از شهادت ادامه داشت. مقدمه و پاورقی بر جلد اول اصول فلسفه را در سال 1332 به پایان رساند، و شرح جلد دوم آن را نیز در سال بعد به انجام میرساند. با اینکه بیش از سی و هفت سال از تالیف این کتاب میگذرد، گردش ایام از طراوت بیان و استحکام منطقی آن، چیزی نکاسته است. جلد سوم این کتاب نیز در سالهای بعد، از چاپ خارج میشود. تاثیر این کتاب در خنثی کردن تبلیغات مارکسیستی حزب توده در آن زمان- که در اوج اقتدار خود بود- و به طور کلی تاثیر آن در نجات مبارزان از افکار مادی تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن، بر کسی پوشیده نیست.
احسان طبری، ایدئولوک حزب توده که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا نمود، در مصاحبهای این تغییر ایدئولوژی خود را نتیجه مطالعه آثار استاد مطهری خصوصاً اصول فلسفه و روش رئالیسم دانست.»
«استاد شهید از سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نموده، و کار تعلیم و تدریس را در آنجا علی رغم مشکلاتی که از ناحیه رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود میآمد به مدت بیست و دو سال ادامه داد.»
مبارزه در جبهه دوم (تحجر)
«دومین جبهه مبارزه استاد مطهری، سنگر بسیار دشوار و پیچیده متحجرین بود. جنگیدن در این جبهه و کسب پیروزی و موفقیت به ظرافتهای خاص و هنرمندانه بستگی داشت. از آنجا که این جریان از درون افراد مومن به اسلام رشد میکند، مبارزه با آن سخت ظریف و پیچیده است. جبران تهمتی که فرد از این ناحیه متحمل میشود، بسیار زمان بردار است. اسلام اگر صرفاً در ادعیه و عبادات خلاصه شود و فاقد روحی اجتماعی و سیاسی باشد، نمی تواند مدعی دین کامل و جامع خداوند باشد.
استاد مطهری(ره) به هنگام بحث درباره اصلاحات حوزه در کنار امام خمینی(ره) بودند اما نفوذ جریان اسلام سنتی اجازه نداد تا طرح مذکور پیاده شود و با شکست مصلحین، امام خمینی منزوی شد و استاد مطهری(ره) نیز راهی تهران شد. مطهری از همان آغاز به فضل و عنایات خاص الهی، دیدگاهی روشن و ناب نسبت به اسلام داشت. با آنکه خود فردی بسیار عابد و زاهد و ملتزم به احکام اسلامی بود، ولی هیچ وقت یک بعدی به مسائل ننگریست و یک بعدی نیندیشید.
از حالات معنوی و عبادی برای تکمیل شخصیت الهی خود بهره میجست. نیت پاک و خالصانه مطهری و دیگر یاران امام، جریان زلالی بود که اجازه نداد این حرکت در جامعه شیعی شکل بگیرد و با پیرایش چهره اسلام از پیرایهها و خرافات مانع دور شدن جوانان و سرخوردگی آنان از اسلام شدند. در عین حال اجازه ندادند نسل جوان مومن و کارآمد جذب اسلام سنتی شوند و با فعالیتهای منطقی و حساب شده مجموعه آن روز روحانیون و روشنفکران، نسل انقلابی بیمه شدند و در خلال سالهای ستم شاهی هرچه که به زمان انقلاب نزدیکتر میشدیم، جوانههای این بذرافشانی خودنمایی میکرد. ساواک در سال 1353 در یکی از گزارشهای خود، بعد از آنکه مسجد «کرامت» به امامت آیت الله خامنهای بسته شد، از واکنش استاد مطهری چنین گزارش میکند: «یاد شده از اینکه نماز جماعت سیدعلی خامنهای را در مشهد تعطیل کردهاند، به شدت ناراحت شده و اظهار داشت همه مراکز حساس را که اثری دارد میبندند . انسان متحیر میماند چه کند و چه بگوید. وی گفت: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدت کوتاه در مشهد کارهای پرثمری انجام داده که یکی از آنها جمع کردن جوانان روشنفکر و بیدار بود.»
استاد شهید با قرار گرفتن در برههای خاص از وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران به نقش تاریخی و حساس خود در قبال هجوم فرهنگی غرب از یک سو و افکار التقاطی شرق و متحجرین از سوی دیگر، به خوبی ایفای نقش کرد و چون خود یک فیلسوف بود، با مبانی تفکرات انحرافی- به شیوه ای کاملاعلمی و نقادانه- برخورد کرد. در یک نگاه کلی استاد مطهری به مسائلی توجه نمود که در جامعه مطرح بودند و غالباً به شکل معما باقی مانده بود و خصوصاً نسل جوان را دچار سردرگمی و تخریب میکرد. استاد شهید در این خصوص میفرماید: «مهم تر از اینکه طرحی برای این نسل تهیه کنیم، این است که این فکر در ما قوت بگیرد که مسئله رهبری و هدایت از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در زمانهای متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت، فرق میکند و ما باید این خیال را از کله خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم.»
«مسائل رهبری با روان بشر سروکار دارد، جلب همکاری روانهاو به حرکت در آوردن آنها به سوی هدفی مقدس و عالی مهارت و ظرافت فوق العادهای میخواهد. کار هر کس نیست. امروز پس از پیشرفتهای حیرتانگیز روان شناسی و جامعه شناسی و بالاخره انسان شناسی، هنگامی که سیره رهبری اولیاء را مطالعه کنیم، میبینیم بر دقیق ترین ملاحظات روانی و به اصول دقیق علمی رهبری منطبق است.»
«حسینیه ارشاد با نام استاد شهید مطهری پیوند خورده است. وی که هدفی جز روشنگری نسل جوان درباره معارف اسلامی نداشت، به دنبال آن بود که موسسهای ایجاد کند تا پیام نو و نسل نو را در فضا و محیطی نو با هم آشتی دهد. به این ترتیب، بحث موسسه تبلیغاتی و فرهنگ حسینیه ارشاد که مطابق با نیازها و آرمانهای نسل جدید طراحی شده بود، در سال 1344 آغاز شد.»
«هسته اصلی برخی از کتابهای استاد شهید مانند عدل الهی، خدمات متقابل اسلام و ایران و جاذبه و دافعه علی(ع) سخنرانی هایی است که در حسینیه ارشاد ایراد شده است. همچنین بخش اعظم کتاب حماسه حسینی و کتاب گفتارهای معنوی متن سخنرانیهای استاد در این موسسه است که بعد از شهادت ایشان به چاپ رسیده است.
مبارزه در جبهه سوم (التقاط)
«دوره تاریخی 1332- 1357 فصل مهمی در تاریخ معاصر ایران است. به دنبال شکست اندیشههای مادی پس از کودتای 28 مرداد، دوره تجدید حیات اسلامی آغاز میشود. در یک چارچوب کلی سه جریان فکری عمده با قالب اسلامی برای حل مشکل جامعه تلاش میکردند: جریان راست اصلاح طلب، جریان چپ التقاطی و جریان اسلام ناب.
جریانهای التقاطی راست که به مراتب در بحثهای علمی قویتر بودند، سعی میکردند با تطبیق علوم تجربی با قرآن و روایات، به دین یک رویکرد اجتماعی بدهند و خود نیز از این موضع در مقام دفاع از دین برآیند.
استاد مطهری به عنوان برجستهترین چهره اسلام ناب در عصری که نیازمند مباحث عقلی و فلسفی بود، با شیوهای بسیار شفاف و رسا، ضمن آن که در جمع روشنفکران این جریان حضوری دوستانه و وحدت آمیز داشت، به تبیین مسائل پرداخت. در بین اعضای نهضت آزادی، کانون مهندسین، مجالس مذهبی جبهه ملی و به طور کلی، محافلی که در منازل این افراد برپا میشد، استاد مطهری حضور داشت و با احترام و خوشرویی و سعه صدر فراوان که حاکی از تعادل روحی و ایمان بسیار محکم ایشان بود، برخورد میکرد. از آنجا که استاد مطهری به واقع یک شخصیت علمی بود، با اشتیاق فراوان به دنبال سوالات و شبهات بود و از هر مطلب تازه و جدید استقبال میکرد.»
«باری، در این سالها تلاش بی وقفه استاد مطهری صرف تدوین ایدئولوژی اسلامی به عنوان یک مکتب و یک دستگاه هماهنگ فکری و صرف آشکار کردن چهره واقعی اسلام و زدودن زنگارهای بدعت و خرافه ای میشد که در طول تاریخ بر چهره تابناک آن نشسته بود. در واقع استاد شهید به دنبال آن چیزی بود که در قیام پانزده خرداد کمبود آن احساس شد، یعنی یک ایدئولوژی مدون و یک مکتب جامع به زبان روز و پاسخگو به شبهات جدید که نهضت براساس آن به حرکت خود ادامه دهد و انقلابیون به انحراف کشیده نشوند و پس از پیروزی نیز دارای برنامه باشند.»
آثار استاد شهید مرتضی مطهری با رویکرد مسئله شناسانه و در پاسخ به نیازهای زمانه و مقتضیات روز بود.
«کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم» که مقدمهها و پاورقیهای آن به قلم استاد شهید مطهری میباشد، کتابی است در رد ماتریالیسم در ایران و خنثی کردن فعالیتهای گسترده حزب توده که میرفت پایه اعتقادات بسیاری از جوانان این سرزمین را ویران سازد.
استاد مطهری پاورقیهای کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را در سالهای 51 تا 54 در شرایطی نوشت که جریانات مارکسیستی دین را افیون تودهها معرفی مینمودند و با ترجمه کتابهای مارکسیستی به جامعه سعی در نابودی مبانی و معرفت دینی داشتند. بر این اساس شهید مطهری و به ویژه علامه طباطبایی احساس کردند که باید با مباحث عقلی و فلسفی جریان ماتریالیستها مواجه شده و به مقابله با آن برخیزند و این گونه «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در عرصه اندیشه اسلامی تولید گردید.
«کتاب مسئله حجاب که تاثیر شگرفی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در جامعه ما داشته است، تفصیل و تدوین یافته سخنرانیهای استاد در انجمن اسلامی پزشکان در سال 48 است. کتابهای علل گرایش به مادیگری، امدادهای غیبی در زندگی بشر و سیری در نهج البلاغه نیز که در اصل سخنرانیهایی بودهاند در مجامع مختلف و بعدا توسط استاد شهید تفصیل و تدوین یافتهاند، در همین سالها منتشر شدهاند.»
کتابهای مسئله حجاب و نظام حقوق زن در اسلام در مخدوش کردن سیاست شوم رژیم شاه در دریدن پردههای عفاف و تحقیر و تحریف قوانین اسلام در باب حقوق زن، نقش بسزایی داشته و بسیاری از بانوان مسلمان را که میخواستند ضمن ادامه تحصیل، دین خود را نیز حفظ کنند از بن بست نجات داد و چه بسیار میدیدیم که بانوان با حجاب کامل اسلامی در دانشگاهها حاضر میشدند و خط بطلانی بر تضاد تحصیل علم و دینداری میکشیدند و با حضور خودجو نامطلوب دانشگاهها را بهبود میبخشیدند.»
«کتاب علل گرایش به مادیگری نیز در زمانی به نگارش درآمد که جوانان که مایه مسلمان ولی پرشور و انقلابی، در تار عنکبوت اندیشههای مارکسیستی گرفتار میشدند و استاد برای آنکه راه را از چاه نشان دهند اقدام به نگارش آن کردند و گرچه آثار استاد از سوی رهبران منافقین بایکوت شده بود ولی این کتاب نیز تاثیرات مثبت زیادی داشته و بسیاری از جوانان را از ورطه هولناک ارتداد و گمراهی سیاسی نجات داده است.»
کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» در برههای از زمان توسط استاد نوشته شد که ملی گرایان و باستان گرایان به دنبال تقابل و تضاد بین اسلام و ملیت بودند و تمدن ایرانی را منکوب و سرخورده از تقابل اسلام معرفی میکردند.
در مجموع اندیشههای شهید مطهری را میتوان به عنوان اندیشههای بنیادی و راهبردی تلقی نمود که بخشی از آثار استاد «دغدغههای عمومی انسان شیعه را مطرح میکند که امروز و فردا ندارد و فراموش نمیشود مانند دغدغههای فهم حماسه حسینی در این زمینه بحثهای او تئوریهای یک متفکر است در فهم عاشورا و سالیان سال میتواند به عنوان یک تئوری در این زمینه باقی بماند و ارائه شود. در بخش دیگر، مسائلی را طرح میکند که به حکومت و زندگی اجتماعی باز میگردد، در این مباحث است که باید به گفته خود او به مقتضیات زمان توجه کرد. نه تنها مطهری، بلکه حتی حضرت امام هم معتقد بودند که کلیات را گفتهاند و محققان دیگر باید بیایند و آنها را به تفصیل بیان کنند. شهید مطهری متفکری بود که به دنبال پیدا کردن قاعدهای برای برقراری ارتباط بین دین ثابت و دنیای متغیر میگشت و این درست همان چیزی است که ما در مواجهه با آثار مطهری کمتر به آن توجه کردهایم. به عنوان مثال مطهری بحث احکام اولیه و ثانویه را مطرح کرده اما این که امروز چه چیزهایی ثابت هستند و چه چیزهایی باید تغییر کنند پاسخی در آثار مطهری نیست. یا اینکه در امر حجاب، پوشش مناسب امروز در آثار مطهری نیست و باید دیگرانی که اهل نظر هستند به دنبال معیارها باشند. از سوی دیگر شهید مطهری براساس رسالت و تعهد دینی خود، متناسب با نیازهای زمانی و مقتضیات روز آسیبهای عمومی دینی را بررسی کرد، امروزه پس از 4 دهه از آن دوران نیاز به بازسازی آن آسیبها براساس شرایط جدید دوران پس از انقلاب است. بر این اساس اگر آیت الله مطهری در میان دهها مسئله در مباحث فلسفی، کلامی، فقهی و مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه، گذری به برخی مسائل با نگاه عام و کلان داشته است، امروزه رسالت اندیشمندان جدید است که حوزههای نیازمندی نظام اسلامی را به شکل تخصصی و فوق تخصصی، در ابعاد مختلف جامعه دنبال نمایند.»