كلمات كليدي : جهل، تحريف، علي (ع)، تاريخ
نویسنده: متفكر شهید آیتالله مرتضی مطهری
اشاره
یکی از جلوههای غربت و مظلومیت امام المتقین حضرت علی(ع) این است که دشمن مکار و فریبگری چون معاویه علاوه بر انواع و اقسام نیرنگها که در مسیر مقابله با حقانیت او به کار میبرد، از آنچه از پیامبر اکرم(ص) به صورت واقعهای که در آینده رخ خواهد نمود و خباثت و طغیان دشمنان علی(ع) را عیان خواهد ساخت بهره وری میکرد که از آن جمله است پیشگوئی رسول خدا(ص) درباره "عمار یاسر" که به دست گروه طاغی و یاغی به شهادت خواهد رسید. معاویه با فریبکاری خود این سخن را که به زیان او بود و ماهیت پلید این عنصر خطرناک را آشکار میساخت، به نفع خود و به زیان حضرت علی(ع) مصادره کرد. این تحریف فقط در بستر جهل و نادانی مردم قابل تحقق بود که معاویه حداکثر بهرهبرداری را از این جهالت و قشریگری به عمل آورد.
جهل و نادانی مردم، از مصائب و مشکلات بزرگی است که در طول تاریخ و از دیروز تا امروز تداوم داشته است و همواره حقایق و واقعیتها را به نفع طاغیان و اشرار تحریف و توجیه کرده و گرد غربت و مظلومیت بر سیمای پاک تلاشگران خالص و صادق دین مبین نشانده است.
نوشتار ذیل از متفکر شهید آیتالله مرتضی مطهری، خطر تحریفهای ناشی از جهل را توضیح میدهد و درس و پیامهای لازم از حیات مظلومانه و غریبانه حضرت امام علی بن ابیطالب را برای عصر و نسل امروز ذخیره میسازد.
* * *
قرآن کریم کسانی را ذکر میکند و ملامت میکند که سخنان و قضا?ایی را تحریف میکردهاند. تحریف بر دو قسم است: یک قسم تحریف این است که گفتهای یا نوشتهای را کم یا زیاد کنند. گاهی خیانتکارانی پیدا میشوند که در آثار دیگران دست میبرند، چیزی را کم میکنند و یا چیزی بر آن میافزایند. کمتر کتاب قدیمی است که از دست تجاوز تحریف کاران مصون و محفوظ مانده باشد. حتی به دیوانهای شاعران دست برده اند، اشعاری برداشته و یا بر آن افزودهاند و یا جملهای یا کلمهای را تغییر دادهاند به طوری که برای محققین بعدی موجب اشکال شده است. این گونه تحریف "تحریف لفظی" است.
قسم دیگر از تحریف، "تحریف معنوی" است. تحریف معنوی این است که از لفظ، چیزی نمیکاهند و بر آن چیزی نمیافزایند؛ در تفسیر و توجیه و تأویل معنی سخن آنقدر دور میروند و منحرف میشوند که مثل این است که آن الفاظ را عوض کرده باشند. این نیز قسمی خیانت است. خیانت گاهی به مال و گاهی به جان و گاهی به آبروست و گاهی هم به فکر و نظر و مقصود است. اگر شخصی فکری و نظری ابراز داشته است، حق او ایجاب میکند که ما عین گفته و نوشته او را به او نسبت بدهیم، در معنی گفته یا نوشته او نیز تصرف و تغییری ندهیم. تحریف و تبدیل گفته یا نوشتهای عادی آنقدرها مهم نیست که تغییر گفتهها و نوشتههایی که از اسناد بشریت به شمار میرود مهم است. مثلاً یک وقت کسی در یک شعر شاعر تحریف میکند، اما یک وقت هست که در یک کتاب مقدس آسمانی و در یک گفته آسمانی و یا در سخن یک پیغمبر یا امام - که برای میلیونها نفر از افراد بشر سند قاطع است - تحریف میکنند. این دیگر گناه نابخشودنی است.
در فن منطق صناعی است که نام آن صناعت "مغالطه" است. در آنجا سیزده نوع غلط اندازی را که ممکن است کسی برای فریب دادن افکار دیگران به کار ببرد تشریح میکنند، به منظور اینکه یک نفر دانشجوی حقیقت جو راههای مغالطه و تحریف را باز بشناسد و خود را از آنها مصون بدارد. میگویند بهترین اثر منطق، شناختن انواع مغلطه کاریها برای اجتناب و احتراز از آنهاست؛ نظیر شناختن پزشک است انواع بیماریها و موجبات آنها را.
یکی از مردان بزرگوار اصحاب پیغمبر اکرم(ص) عمار یاسر است. عمار از مسلمانان اولیه است که خودش و پدر و مادرش در مکه مسلمان شدند و آزارها از مکیان دیدند. پدر و مادر عمار در زیر شکنجه مکیان جان سپردند، اما خود عمار جان به سلامت برد و موفق شد به مدینه مهاجرت کند. رسول خدا در اولین روزهای ورود به مدینه زمینی را خط کشی و معین کرد برای مسجد، و در همان روزهای اولیه مسلمانان همه با یکدیگر همت کردند و دیوار آن مسجد را بالا بردند. آن مسجد همان است که بعدها به نام "مسجدالنبی" معروف شد. مسجد باشکوه فعلی مدینه توسعه یافته همان مسجد است. رسول خدا خودش شخصاً در ساختن بنای این مسجد شرکت کرد. یکی از شرکت کنندگان در این ساختمان همین عمار یاسر بود. عمار خیلی بیش از اندازه تلاش میکرد و نشاط داشت. رسول خدا در آن وقت در حضور جمعیت جملهای درباره او فرمود. مضمون آن جمله این بود که قتل عمار در آینده دردست عدهای از خود مسلمانان که بناحق سرکشی میکنند اتفاق خواهد افتاد.
ضمناً این گفته رسول خدا اشاره بود به دستوری در قرآن که میفرماید: ممکن است یک وقت جنگ داخلی در میان مسلمانان رخ دهد، در این وقت سایر مسلمانان نمیتوانند سکوت اختیار کنند، باید اولاً کوشش کنند که کار به صلح بکشد، اگر یک دسته طغیان کردند و به صلح تسلیم نشدند وظیفه سایر مسلمانان این است که به نفع دسته صلح طلب علیه دسته یاغی و سرکش وارد جنگ بشوند. (حجرات/9) جملهای که رسول خدا درباره عمار فرمود در حقیقت بیدارباشی بود به مسلمانان که در آینده نزدیکی قبل از اینکه عمر عمار به پایان برسد چنین حادثهای رخ خواهد داد.
از آن روز این خبر در میان مسلمانان شایع شد؛ وجود عمار به منزله یک مقیاس برای روزی که اختلاف در میان مسلمانان رخ دهد معرفی شد. در حدود سی و هفت سال از این قضیه گذشت. داستان صفین پیش آمد. در یک طرف علی مرتضی بود با گروه زیادی از بزرگان صحابه رسول خدا، در آن طرف دیگر معاویه بود با شامیان. عمار جزو اصحاب علی(ع) بود و در معرکه صفین کشته شد. کشته شدن عمار غوغایی در میان شامیان و اصحاب معاویه ایجاد کرد، حدیث رسول خدا را به یادها آورد که قاتل عمار طایفه طاغی و یاغی خواهند بود. اینجا تحریف معنوی، یعنی یک توجیه و تأویل عوامفریب، کار خود را کرد. معاویه گفت: البته سخن پیغمبر درست است، قاتل عمار طاغی و سرکش است و راه ناحق میرود، اما قاتل عمار علی بود که عمار را با خود آورد. یکی از حضار مجلس گفت: اگر این طور است پس قاتل حمزه سیدالشهداء خود پیغمبر بود، زیرا حمزه به کمک پیغمبر آمده بود و پیغمبر حمزه را با خود آورد. اما شامیان نادانتر و غافلتر از آن بودند که گول این مغالطهها و تحریفها را نخورند.
زمینه تحریف، جهل و نادانی مردم است. مردم بالاخص نسبت به اسناد دینی و اخلاقی خودشان خیلی باید بیدار باشند که دچار تحریف نشود. خطرناکتر از هر نوع تحریف، تحریف در اسناد دینی، یعنی در کتب آسمانی و احادیث پیغمبر و سیرت پیغمبر و آثار ائمه اطهار است. تحریف در قرآن کریم به صورت کم کردن یا زیاد کردن در الفاظ آن کتاب مقدس هیچ گاه رخ نداده است و نمیتوانسته رخ بدهد و در آینده نیز رخ نخواهد داد، اما جلو تعریف معنوی و تفسیر و تأویلهای بیجا را چیزی نگرفته است، و چقدر این کتاب مقدس از این راه صدمه دیده است؟! برای کند کردن لبه تیغ این کتاب مقدس هیچ چیزی به اندازه این تأویل وتفسیرهای بیجا مؤثر نیست.
این کتاب مقدس ضامن حفظ مسلمانان است، به شرط آنکه مسلمانان نیز متقابلاً آن را در یک ناحیه حفظ کنند و آن ناحیه تحریف معنوی یعنی تفسیرها و تأویلهای بیجاست. (منبع: مجموعه آثار، ج 22)
* مردم شام، نادانتر و غافلتر از آن بودند که فریب مغالطهها و تحریفهای معاویه را نخورند
* زمینه تحریف، جهل و نادانی مردم است. مردم بالاخص نسبت به اسناد دینی و اخلاقی خودشان خیلی باید بیدار باشند که دچار تحریف نشوند
* خیانت گاهی به مال و گاهی به جان و گاهی به آبروست و گاهی هم به فکر و نظر و مقصود است
* اگر شخصی فکری و نظری ابراز داشته است، حق او ایجاب میکند که ما عین گفته و نوشته او را به او نسبت بدهیم و در معنی گفته یا نوشته او تصرف و تغییری ندهیم