نویسنده: زهرا حاتمی
پیشرفت تحصیلی علاوه بر تأثیری که بر خودپذیری و تسهیل اجتماعی شدن دانشآموزان دارد، بر تعاملات سالم دانشآموزان با همسالان و سلامت روانی و رفتاری آنان هم آثار قابل ملاحظهای به جا میگذارد. از این رو معلمان و مربیان حتی اگر بر مسئولیت آموزشی خود تأکید داشته و پیشرفتهای تحصیلی دانشآموزان را هدف قرار داده باشند، لازم است علاوه بر آشنایی با شیوههای آموزشی و تسلط بر آنها، در استفاده به جا و سنجیده از فنون تربیتی، شناختی و رفتاری مهارت داشته باشند. بر این منوال، نقشهای تربیتی، مشاورهای و مددکارانه معلمان و مربیان پررنگتر میشود.
اگر فضای آموزشی، شاد و سرزنده نباشد و تعامل میان معلمان و دانشآموزان در بافتی مهرآمیز و به سامان فراهم نشود، نه آموزش مهارتهای درسی به تمامی امکانپذیر است، نه تربیت و تقویت مهارتهای زندگی. از این رو، وظیفه معلمان و مربیان، سنگینتر و ضرورت آشنایی آنان با فنون و شیوههای آموزشی مهارتهای زندگی روشنتر میشود. آموزش خواندن و نوشتن و حساب کردن نباید مربی و معلمان را از توجه به رشد اجتماعی، آموزش مهارتهای زندگی، تقویت خلاقیت و تقویت کارآیی دانشآموز بازدارد.
گیج، روانشناس مشهور در زمینه آموزش و پرورش میگوید که هدف نهایی آموزش در مدارس باید این باشد که دانشآموزان را به تدریج از وابستگی به معلم جدا کنیم و به آنها آموزش دهیم که خودشان هر آنچه را برای راهنمایی و هدایت رفتارشان ضرورت دارد، انجام دهند.
آموزش احساس مسئولیت
شاید یکی از جامعترین اهداف آموزش و پرورش در هر جامعه این باشد که به دانشآموزان آموزش داده شود که مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. زیرا جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، انتظار دارد که مدارس، همان طور که خواندن، نوشتن و حل مسائل را به افراد آموزش میدهند، مسئولیتپذیری را نیز به آنها بیاموزند تا به شهروندانی مسئولیتپذیر تبدیل شوند. مسئولیتپذیری با مفهومی که منبع کنترل به ادراک فرد از آنچه باعث رفتارش شده است، اشاره دارد.
اگر فرد در یابد که اعمالش نتیجه عوامل بیرونی است، گفته میشود که او منبع کنترل بیرونی دارد. این نیروهای بیرونی ممکن است مربوط به مراجع قدرت یا وقایع اتفاقی باشد. افرادی که چنین احساسی دارند، معتقدند که در آنچه برای آنها اتفاق میافتد، نقش کمی دارند. در واقع آنها خود را اسیر شرایط محیط بیرونی میکنند.
شخصی که اعمالش را نتیجه عوامل درونی بداند، دارای منبع کنترل درونی است. چنین افرادی خود را عامل اصلی اتفاقاتی که برای آنها رخ میدهد، میدانند. این افراد، به جای این که خود را اسیر رخدادهای بیرونی بدانند، وقایع بیرونی را حداقل و تا حدی تحت کنترل خود میدانند. افراد با منبع کنترل درونی، رفتارشان را منبع و عامل اصلی پاداشها یا تنبیهها میدانند؛ خواه اعمالشان به پاداش و تنبیه منجر شود یا نشود. به عبارتی دیگر، افراد با منبع کنترل درونی، نسبت به رفتارشان احساس مسئولیت میکنند.
همینطور دانشآموزان با منبع کنترل درونی، خود و تواناییهایشان را برای مقابله با رویدادها باور دارند. آنها باور دارند که این اعمالشان است که باعث به وجود آمدن رخدادها میشود، نه وقایع تصادفی یا اشخاص صاحب قدرت بنابراین آنها انگیزه بیشتری دارند که برای رسیدن به اهدافشان رفتار مثبت انجام دهند.
واکلر، سه مرحله آموزش خودکنترلی برای رسیدن به منبع کنترل درونی به دانشآموزان را به شرح زیر ذکر کرد:
مرحله اول: مرحلهاول شامل اداره رفتار دانشآموز از طریق معلم است. معلم با استفاده از روشهای تقویت مثبت، محروم کردن، جریمه کردن، رهنمود دادن و حذف پاداش بعد از بهبود رفتار و همچنین با استفاده از روش الگوسازی و تمرکز دانشآموز بر رفتارهای مثبت و منفی همسالان، میتوانند رفتارهای نامناسب دانشآموزان را تغییر دهند.
مرحله دوم: برای رسیدن به مهارت خودکنترلی، انجام دادن مرحله دوم لازم است. این مرحله مستلزم تغییر کنترل از شیوه مرحله یکم به خود دانشآموز است. به عبارت دیگر، در این مرحله به دانشآموز یاد میدهیم که بر رفتار خود نظارت کند و با رفتار مناسب، مثل انجام دادن تکلیف، به تقویت خود بپردازد.
وجود مهارتهای خودکنترلی دانشآموزان، یکی از مهمترین عوامل موفقیت آنها در جامعه است که منجر به سازگاری و تطابق فرد با محیط و اجتماع میشود و افراد را به میزان لازم به استقلال و مسئولیتپذیری میرساند.
مرحله سوم: آموزش شیوههای حل مسأله و آموزش خود تعلیمی به دانشآموزان. اصطلاح آموزش خودکنترلی رفتار به اجرای روشهای خودنظارتی، خودارزیابی، و خودتقویتی اشاره دارد. منظور از خودنظارتی، حفظ توجه فعال به رخداد افکار و رفتارهای هدفمند خاص است.
خودارزیابی به قضاوت در مورد میزان یا کیفیت رفتاری مربوط میشود که در مقابل برخی از ملاکها با استانداردهای موجود تغییر میکند.
خودتقویتی به اجرای تقویت توسط خود فرد، در صورتی که یک معیار خاص برای رفتار در دست باشد، اشاره دارد.
شیوههای آموزشی حل مسأله و آموزش خودتعلیمی، از روشهای مناسب برای خودکنترلی در دانشآموزان است.
آموزش حل مسأله، شامل آموزش راهبردهای منظم به افراد برای حل مسأله است. آموزش خودتعلیمی، شامل آموزش دانشآموزان است تا بتوانند در مواجهه با مشکل، از طریق خودبیانی، مسأله را برای خودشان حل کنند. دانشآموزان در این روش یاد میگیرند که قبل از عمل فکر کنند و در مواقع مشکل آن را تشخیص دهند، راهحلهای متفاوتی را در نظر بگیرند، به عواقب کار فکر کنند، موانع را پیشبینی کنند و برای کنترل رفتارشان راهبرد لازم را به خدمت گیرند.
باید به آنها آموزش داد که یک راهبرد حل مسأله پنج مرحلهای را از طریق آموزش خودتعلیمی به خودشان بگویند.
پنج مرحله عبارت است از:
1. توقف کن! مشکل چیست؟
2. طرحها چه هستند؟
3. بهترین طرحها کداماند؟
4. طرح را اجرا کن!
5. آیا طرح نتیجهبخش بوده است یا نه؟
از آنها خواسته میشود که خود را به این شیوه آموزش دهند و بدین وسیله راهبرد حل مسأله به تدریج در دانشآموزان درونی میشود.
در ابتدا برای ایجاد خودکنترلی رفتار لازم است چند مرحله طی شود.
مرحله نخست: استفاده از روشهای اصلاح رفتار به وسیلهمعلم است؛ از جمله تقویت مثبت، محروم کردن، جریمه کردن، رهنمود دادن، حذف کردن و الگوسازی.
اما با توجه به محیط خارج از کلاس درس و ندادن پاداش و بازخورد مثبت فوری به دانشآموزان و وجود تفاوت بین کلاس درس و محیط بیرون از آن، ضرورت ایجاب میکند که به دانشآموزان آموزش دهیم که خودشان در مرحله بعدی بازخوردهایی را برای خود فراهم کنند؛ یعنی خود را تقویت کنند. بازخوردی که خودکنترلی رفتار به وجود میآورد، همیشه توسط محیط ما فراهم نمیشود.
تحقیقات نشان دادهاند که شیوههای خودکنترلی رفتاری میتواند برای کاهش رخداد رفتارهای مخل، ناسازگارند، به کار برده میشود. برای مثال، دانشآموزی ممکن است یاد بگیرد که برای سرجای خود ماندن و بالا بردن دستش و با اجازه صحبت کردن، از خودکنترلی رفتاری استفاده کند.
راهبردهای زیر برای کمک به معلمان در آموزش خودکنترلی به دانشآموزان به شکل گروهی و انفرادی توصیه میشود.
1. برای آموزش 5 مرحله حل مسأله از روش الگوسازی و بازی ایفای نقش در کلاس به شکل گروهی استفاده کنید.
از یکی از دانشآموزان به عنوان فردی که دچار مشکل شده است و به دنبال راهحل میگردد، استفاده کنید (همراه با اجرای نمایش).
2. از آنها بخواهید در مورد انواع مشکلاتی که در کلاس با آنها مواجه میشوند، مثالهایی را روی کاغذ بیاورند و گروهی از دانشآموزان را انتخاب کنید و آنها به شکل پانتومیم این مثالها را در قالب نمایش اجرا کنند.
دیگر دانشآموزان هم مشکل را تشخیص دهند و راه حلهایی برای آن پیدا کنند.
3. نحوه مبارزه با عصبانیت و کنترل خشم را برای آنها توضیح دهید.
4. تکلیفی چند مرحلهای به آنها بدهید و از آنها بخواهید که هر مرحله را با بیانی آرام برای خود بگویند و در حین انجام دادن هر مرحله، به خود بازخورد مثبت بدهند.
5. از دانشآموزان ناسازگار بخواهید که قوانینی را برای کلاس وضع کنند.
6. از آنها بخواهید برای پاسخگویی به سؤالاتی در مورد خودشان، از روی متنی که محتوای آن متناسب با رفتار و ارائه قانون است، بنویسند.
7. قوانینی را در کلاس ارائه دهید و از دانشآموزان بخواهید که با توجه به رعایت یا رعایت نشدن قانون، به پیامدهای مختلف آن فکر کنند و نظر خود را در هر مورد بگویند.
8. از آنها بخواهید برای کسانی که قانون کلاس را رعایت نمیکنند، قوانینی وضع کنند.
9. زمانی که دانشآموزی رفتار نامناسبی از خود نشان میدهد، از او بخواهید متنی را که در آن به انواع رفتارهای نامناسب منجر به تنبیه اشاره شده است، رونویسی کند.
10. رفتار نامناسبی از دانشآموز ناسازگار را مشخص کنید و از او بخواهید طی روز هر چند بار که آن رفتار خاص را انجام میدهد، آن را ثبت کند.
11. متنی از کتاب درسیشان را برای دانشآموزان بخوانید و از آنها بخواهید سؤالاتی را از آن متن استخراج و مطرح کنند.
12. گاهی اوقات برگههای امتحانی را به خود دانشآموزان برگردانید تا آن را تصحیح کنند.
13. زمانی که دانشآموزی رفتار نامناسبی در کلاس انجام میدهد، از او بخواهید با توجه به معیار خودارزشیابی، رفتارش را از 1تا5 نمرهگذاری کند.
14. زمانی که دانشآموزی رفتار مناسبی انجام میدهد، او را تقویت کنید و بعد از چند بار پاداش، زمانی که دوباره کار درستی کرد، از او بخواهید این بار خودش به خودش پاداشی بدهد. این کار را تکرار کنید تا زمانی که روند خودتقویتی در دانشآموز شکل گیرد.
15. سعی کنید درتشویق دانشآموزان از پاداشهای غیرکلامی به پاداشهای کلامی برسید و با کلام آنها را تحسین کنید. بعد از چند بار تحسین، از آنها بخواهید که خودشان بعد از انجام دادن کارهای مثبت، خود را تحسین کلامی کنند.
16. با استفاده از تصویرسازی بینایی از آنها بخواهید که خودشان را در انجام کار مثبتی تصور کنند توجه مثبت معلمشان را جلب کردهاند.
17. از دانشآموزان ناسازگار بخواهید که با استفاده از شمارشگر مچی رفتار نامناسبشان را مورد نظارت قرار دهند و در پایان کلاس تعداد رفتار نامناسب را برای شما بیان کنند.
18. به آنها بگویید بعداً هر بار رفتار مناسب (از پیش تعیین شده) به خود ژتونی پلاستیکی بدهند و بعد از این که تعداد ژتونها به حد قابل ملاحظهای رسید، آنها را به شما بدهند و از شما جایزه دریافت کنند.