محمدرضا مصطفیپور - انسان یک موجود اجتماعی است و بر اساس اجتماعی بودن با دیگر انسانها پیوند برقرار میکند و با آنها متحد و یگانه میشود حال سؤال این است که معیار اتحاد و پیوند انسانها با یکدیگر چیست و یا چه چیزی میتواند؟ با توجه به این که در تعالیم اسلامی مؤمنان برادران یکدیگرند باید تلاش شود تا این برادری محفوظ بماند و از آن چه که باعث گسست این برادری شود اجتناب گردد که به برخی عوامل حفظ وحدت اشاره میشود.
1- خوش اخلاقی: یکی از اموری که باعث حفظ اخوّت و برادری میشود برخورد با مؤمنان با خوش اخلاقی است. امام صادق(ع) فرمود: ما یقدم المؤمن علی اللّه عزّ و جلّ بعمل بعد الفرائض احبّ الی اللّه تعالی من ان یسع الناس بخلقه؛ محبوبترین کار مؤمنان بعد از انجام فرائض الهی برخورد با مؤمن با اخلاق خوب است. در روایات فراوانی بر حسن خلق در روابط اجتماعی تکیه شده است.
2- گشادهرویی: یکی از چیزهایی که مؤمنان برای حفظ برادری باید رعایت کنند گشاده رویی و با خوشرویی برخورد کردن است. شخصی خدمت پیامبراکرم(ص) رسید و از او نصیحتی را درخواست کرد حضرت ضمن سفارشها فرمود: الق اخاک بوجه منبسط؛با برادر مسلمانت با گشادهرویی ملاقات کن.
3- رعایت صداقت و راستگویی و امانت داری: امام صادق(ع) فرمود: لاتنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده فان ذلک شی ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته؛ به طولانی شدن رکوع و سجود افراد نگاه نکن، چه بسا او به آن عادت کرده باشد و اگر آن را ترک کند دچار وحشت شود اما به راستگویی و امانت داری او نگاه کن.
4- صلح و آشتی: صلح و آشتی از کارهایی است که در بهبود روابط اجتماعی نقش بسزایی دارد زیرا با اصلاح بین مردم کدورتها زدوده شده و دشمنیها دور میشود. از این رو در روایات اسلامی به این امر ترغیب کرده و فرموده است: لان اصلح بین اثنین احبّ الیّ من اتصدق بدیناری. اگر بین دو نفر آشتی کنم بهتر است تا این که دو دینار صدقه بدهم. و در روایت دیگری فرمود: صدقهای که خدا او را دوست دارد اصلاح بین مردم است.برای همین است که قرآن فرمود: انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا اللّه لعلکم ترحمون.مؤمنان برادران یکدیگرند، بنابراین در میان آنها صلح را برقرار کنیدو به نزاع و تخاصم بین آنها خاتمه دهید تقوای الهی را پیشه کنید تا مشمول رحمت خدا شوید.
عوامل گسست برادری و پیوندهای اجتماعی قرآن کریم برای ساختن جامعه اسلامی علاوه بر دعوت به برادری در پرتو ایمان آنها را نسبت به اموری که باعث گسستن این برادری شده و پیوندهای اجتماعی را متزلزل میکند نیز هشدار داده است از این رو در آیه 11 و 12 سوره حجرات خطاب به مؤمنان آنها را از این عوامل باز داشته است و فرمود: ای کسانی که ایمان آوردهاید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزاء کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان را استهزاء کنند شاید آنان از اینان بهتر باشد و یکدیگر را مورد طعن و عیب جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی بعد از ایمان نام کفر بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری گمانها بپرهیزید، چرا که بسیاری از گمانها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند و آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد به یقین همه شما از این کار کراهت دارید، تقوای الهی پیشه کنید که خدا توبه پذیر مهربان است. در این آیه خدای سبحان مؤمنان را از شش کار باز داشته است: 1- استهزاء 2- عیبجویی 3- لقب زشت دادن 4- بدگمانی 5- تجسّس 6- غیبت. که به تفصیل از اینها سخن به میان میآید.
1- استهزاء: استهزاء که به معنای بیان کردار یا گفتار یا صفتی از صفات یا نقصی از نقصهای فردی برای خنداندن مردم است یکی از کارهای زشت است که در قرآن از آن نهی کرده است. این استهزاء ممکن است به صورت صریح و با گفتار و رفتار صورت گیرد و ممکن است به صورت اشاره و کنایه باشد. باید توجه داشت که استهزاء و مسخره کردن تجاوز به حریم آبروی دیگران و تحقیر دیگران است علاوه این عمل موجب آزار مؤمنان نیز میشود. سرچشمه استهزاء حسّ خود برتر بینی و کبر و غرور است که از ارزشهای ظاهری و مادی مانند داشتن ثروت، زیبایی یا تعلّق به نژاد یا قبیله خاص به وجود میآید و از این به استهزاء میپردازد در حالی که معیار ارزش در پیشگاه خداوند تقوا و پاکی است و چون هیچ کس نمیتواند بگوید: من در پیشگاه خدا از دیگری برترم، به همین دلیل تحقیر و استهزاء دیگران یکی از زشت ترین عیوب اخلاقی است. گاه ممکن است منشأ استهزاء دیگران به طمع مال یا مقام باشد که برای خوشایند دیگران به مسخره کردن دیگران میپردازد و گاه منشأ سرچشمه آن کینه و نفرت است که فردی برای نشان دادن کینه خود فرد دیگر را مورد استهزاء قرار میدهد و گاه منشأ آن حسادت به موقعیت افراد است که فرد حسود به دلیل نداشتن موقعیت فرد مورد نظرش او را مسخره میکند تا او را از رتبه و شأنش پایین بیاورد.
2- عیب جویی و طعن به دیگران: یکی از رذایل اخلاقی که موجب گسست اخوت و برادری ایمانی میشود عیب جویی از دیگران است که قرآن میفرماید: ولاتلمزوا انفسکم مؤمنان نباید همدیگر را مورد طعن و عیب جویی قرار دهند و از این طریق سبب رنجاندن آنان شوند در واقع بیان عیب دیگران تجاوز به حریم دیگران است که مانند مار یا عقربی شخص را میگزد، این عیب جویی گاهی زخم زبان با بیان عیبهای واقعی فرد است گاهی باعیبهای پنداری، به این صورت که چیزی که عیب نیست، عیب بپندارد از باب مثال کسی را به دلیل داشتن عقاید درست یا رفتاری صحیح و صداقت و یک رنگی عیب جویی کنند. خانمی که از حجاب بهره مند است او را امّل بخوانند، انسانی که صداقت و امانت داری و رعایت دستورات دینی را مورد توجه قرار داده ساده به پندارند و او را ساده و فاقد تدبیر معرفی کنند و انسان ایثارگر را احمق و نادان بدانند.سرچشمه عیب جویی دیگران کینه توزی و دشمنی شخصی و حسد است انسانی که کینه کسی را در دل دارد از او عیبجویی میکند تا از این طریق او را برنجاند و کینه توزی خود را آرام کند و یا به خاطر موقعیت دیگران از نظر اجتماعی و فقدان آن موقعیت و جایگاه برای عیب جو او را وامیدارد تا به عیبجویی بپردازد. در قرآن کریم در سوره همزه فرمود: ویل لکل همزة لمزه الذی جعل مالاً و عدّده یحسب ان ماله اخلده؛ وای بر هر عیب جوی مسخره کنندهای، همان کسی که مال را جمع آوری و شماره کرده بی آن که حساب مشروع و نامشروع کند گمان میکند اموالش سبب جاودانگی اوست. پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا شما را از شریرترین افراد آگاه سازم، گفتند آری ای رسول خدا فرمود: آنها که بسیار سخن چینی میکنند، در میان دوستان جدایی میافکنند و برای افراد پاک و بیگناه در جستجوی عیوبند. در این آیه سرچشمه عیب جویی را غرور و تکبر ناشی از علاقه به مال میداند به تصوّر این که مال باعث جاودانگی او میشد. در حالی که مال مانند همه امور دیگر مادی، فناپذیر است و اگر آدمی بداند که منشأ جمعآوری به گفته امام معصوم(ع) ممکن است اموری نظیر بخل و حرص و مانند آن باشد چنان چه امام رضا علیه السلام فرمود: مال جز با پنج خصلت جمع نمیشود. بخل شدید، آرزوهای دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم و مقدم داشتن دنیا بر آخرت. از این روایت استفاده میشود که انسان سخاوتمند و کسی که آرزوهای دور و دراز ندارد مراقب حلال وحرام خواهد بود، به ارحام خود کمک میکند و از حرص به دور باشد غالباً اموال در نزد آن جمع نمیشود. در این حدیث پندار جاودانگی به مال را نیز دلیل بر جمع مال دانسته است در حالی که مال فناپذیر است و امر فناپذیر سبب جاودانگی انسان نخواهد بود.
3- لقب زشت دادن: بسیاری از افراد بی بند و بار اصرار دارند که بر دیگران القاب زشتی بگذارند و از این طریق آنها را تحقیر کرده و شخصیتشان را بکوبند و از این طریق از آنها انتقام بگیرند و کینه و عقدهشان را خالی کنند. اسلام از این عمل زشت نهی میکند و هر اسم و لقبی را که مفهوم نامطلوبی دارد و موجب تحقیر مسلمانی میگردد ممنوع شمرده است. در قرآن پس از نهی از لقب بد دادن میفرماید: بئس الاسم الفسوق بعد الایمان بسیار بد است بر کسی که بعد از ایمان آوردن نام کفر بگذارند. در پایان آیه برای تأکید میفرماید آدمی باید از این کارهای زشت یعنی استهزاء و عیب جویی و لقب زشت دادن توبه کند و اگر توبه نکند و از این اعمال دست برندارد ظالم و ستمگر خواهد بود و من لم یتب فاولئک هم الظالمون چه ظلمی از این بالاتر که انسانی با سخنان نیش دار و تحقیر و عیب جویی، قلب مردم با ایمان را که مرکز عشق خداست بیازارد و شخصیت و آبروی آنها را که سرمایه بزرگ زندگی آنان است از بین ببرد.
4- بدگمانی: یکی از کارهایی که باعث گسست برادری مؤمنان میشود سوءظن و بدگمانی نسبت به آنهاست و این بدگمانی در واقع وارد شدن در حریم امن درون وجود انسان است که آدمی با این ویژگی آن حریم امن درون را نا امن میکند و حرمت و شخصیت افراد را در هم میشکند از این رو قرآن فرمود: آدمی حق ندارد نسبت به دیگری گمان بد ببرد و در اندیشه خود امنیت دیگران را سلب کند. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: انّ اللّه حرّم من المسلم دمه و ماله و عرضه و ان یظنّ به السوء؛ خدای سبحان خون و مال و آبروی مسلمان را بر دیگران حرام کرده و همچنین گمان بد بردن را نیز حرام نموده است. گمان بد نه تنها به طرف مقابل و شخصیت او ضربه وارد میکند برای کسی که گرفتار سوءظن و بدگمانی است نیز بلائی بزرگ است زیرا سبب میشود که او را از همکاری با مردم و تعاون اجتماعی برکنار کند و دنیایی آکنده از گوشه گیری فراهم سازد و این گوشهگیری عامل وحشت او گردد چنان چه حضرت علی(ع) فرمود: من لم یحسن ظنه استوحش من کل احد؛ کسی که گمان بد داشته باشد از همه کس وحشت دارد. گرچه سوء ظن و بدگمانی در اختیار انسان نیست و از اموری که از اختیار انسان خارج است در انسان به وجود میآید اما در واقع نهی از بدگمانی، نهی از ترغیب آثار است یعنی هرگاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن آدمی پیدا شد، در عمل به آن اعتنا نکرده، طرز رفتار خود را تغییر ندهد علاوه بر آن میتوان با منصرف کردن ذهن از آن چه به آن مبتلا شده و مشغول شدن به اندیشههای مثبت، گمان بد را از خود دور سازد از این رو امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اعمال برادرت را بر نیکوترین وجه ممکن حمل کن تا دلیلی بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخنی که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر مادام که میتوانی محمل خوبی برای آن بیابی، به هرحال خودداری از سوء ظن و بدگمانی از جامع ترین دستورها در زمینه روابط اجتماعی انسان هاست که زمینه ساز امنیت کامل انسانها حتی در اندیشه افراد خواهد بود.
5 - تجسّس و جستجوگری در امور نامطلوب: یکی از اموری که بر اخوت ایمانی ضربه میزند جستجوگری در کار دیگران است و سبب آن بدگمانی است که اگر این خصلت در انسان به وجود آمد او را وامی دارد تا به کشف اسرار و رازهای نهانی مردم بپردازد و چون اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند به هیچکس اجازه نمیدهد در آن به تجسّس بپردازد و آبرو و حیثیت دیگران را بر باد دهد. ناگفته نماند تجسّس در زندگی خصوصی ممنوع است ولی کسب اطلاعات به منظور حفظ امنیّت جامعه و همچنین کشف توطئهای که به امنیّت جامعه اخلال وارد میکند لازم و ضروری است که باید به آن پرداخته شود.
6- غیبت: یکی از اموری که موجب جدایی مؤمنان از یکدیگر میشود غیبت دیگران است تا از این طریق آبرو و حیثیت دیگران را بر باد دهد از این رو در قرآن انسانهای مؤمن را از غیبت باز داشته است تا از این طریق آبروی انسان محفوظ مانده و حرمت افراد هم نشکند. غیبتکردن به اندازهای زشت است که قرآن کریم آن را از نوع خوردن گوشت برادر مرده میداند و همان طور که انسان از خوردن گوشت برادر مرده کراهت دارد باید از غیبت کردن نیز کراهت داشته باشد. زیرا آبروی برادر مؤمن و مسلمان همچون گوشت تن اوست و ریختن این آبرو به وسیله غیبت و افشای اسرار پنهانی مانند خوردن گوشت بدن اوست. پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای گروهی که به زبان ایمان آوردهاید و نه به قلب غیبت مسلمانان نکنید و از عیوب پنهانی آنها جستجو نکنید زیرا کسی که در امور پنهانی برادر دینی خود جستجو کند خدای سبحان اسرار او را فاش میسازد و در دل خانهاش رسوایش میسازد. غیبت در اصل به این است که آدمی در غیاب کسی سخن بگوید که عیبی از او فاش سازد امام صادق(ع) فرمود: غیبت آن است که درباره برادر مسلمانت چیزی را بگویی که خدای متعال آن را پنهان داشته است اما چیزی که ظاهر است مانند تندخویی و عجله داخل در غیبت نیست اما بهتان آن است که چیزی را بگویی که در او وجود ندارد.
نتیجه گیری: در این مقاله از رابطه ایمان و برادری سخن به میان آمده است در واقع روح برادری از ایمان برمی خیزد که یک امر معنوی است نه از امور مادی مانند نژاد، زبان و داشتن زندگی جغرافیایی مشترک و...و این برادری اگر بخواهد استمرار پیدا کند باید از عواملی که سبب تحکیم آن میگردد استفاده گردد و از آن چه که سبب گسست آن میشود، پرهیز گردد. در قرآن کریم اموری مانند استهزاء و بدگمانی و عیب جویی و لقب زشت به افراد دادن و بدگمانی و تجسّس به قصد افشای اسرار دیگران و غیبت کردن از جمله عواملی میداند که سبب گسست این پیوند میشود از این رو بر مسلمانان لازم است هم به عوامل تحکیم روابط اجتماعی توجه و هم از عوامل تزلزل روابط اجتماعی پرهیز کنند.