17 آذر 1390, 0:0
ایجاد تغییر در علوم انسانی متعارف، که چتر خود را بر همه ابعاد و اجزای زندگی بشر گسترده است و پایه توسعه غربی شمرده میشود، از محورهای مهم انقلاب همه سویه فرهنگی در حیطه انقلاب اسلامی است. علوم انسانی رایج، بر پایه تعاریف و نگرش مادی و زمینی از رابطه انسان و جهان فرمول بندی شدهاند که احاطه و یا درک روشنی از مخلوقیت، مفطوریت و مربوبیت همه ابعاد وجودی انسان و جهان ندارند و به وضوح، با رویکرد توحید محور در زمینه رابطه انسان، جهان و خداوند متعال ناهماهنگ و ناسازگارند. بارها مقام معظم رهبری تاکید داشتند که علوم انسانی در دانشگاهها و حتی در حوزههای علمیه سراسر کشور باید متحول شود که این تحول بدون مطالبه عمومی تحقق نمی یابد و مطالبه عمومی هم باید با فرهنگ سازی صورت بگیرد.اشکال دیگر نظام آموزشی دانشگاه طبق فرمایشات مقام معظم رهبری نداشتن روحیه جهادی و انگیزه الهی در تولید، تدریس و تحصیل علم است.این فرهنگ سازی نیازمند تحول در نظام اجتماعی و فرهنگی است و دستهایی پشت پرده از سوی بیگانگان و منافقین وجود دارد که نمیگذارد هیچکدام از این مراحل طی شود. جهاد علمی بیشتر ناظر بر انگیزه و دغدغه کار علمی داشتن است. این به آن معناست که شما وقتی میخواهید تولید علم، تدریس و یا تحصیل علم کنید، باید بر منافع خود چشم پوشی کنید و به فکر اعتلای علوم انسانی با معیار اسلامی باشید. در حقیقت این نیاز در جامعه ما احساس میشود ولی هنوز تبدیل به مطالبه عمومی نشده است و تجربه ثابت کرده اگر چیزی مورد مطالبه قرار نگیرد، انگیزه و دغدغه لازم را برای تولید پیدا نمیکند و خروجی مناسبی هم ندارد. علوم انسانی موجود، از عقلانیت خودبنیاد، دنیا زده و منقطع از وحی نشات میگیرد که زاییده گرایشهای اومانیستی است. بر همین اساس، و به جهت تقابل فرهنگ انقلاب اسلامی با فرهنگ غرب، چنانچه علوم انسانی غربی در ذهن جوانان مسلمان نقش ببندد و همچون «وحی منزل» تقدیس و ستایش شود و مبدا و منشا برنامه ریزی برای کشور قرارگیرد، بحرانهای عمیق اجتماعی پدید میآورد و راهبردهای توسعه انقلاب اسلامی با تهدید مواجه خواهد شد. حوادثی که با عنوان «براندازی نرم»، پس از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به وقوع پیوست، عمدتاً ظهور و بروز همین تهدید و ناهنجاری در قالبهای سیاسی و انتخاباتی بود. در این ماجرا وماجراهای مشابه، جریانهای مفتون علوم انسانی غربی که ذهن خود را با تئوریها و فرمولهای مادی آرایش دادهاند مترصد تطبیق الگوی رایج در علوم سیاسی، جامعه شناسی واقتصاد بر وضعیف جامعه اسلامی و انقلابی بودند تا با پیگیری مبارزه نرم و تضعیف موقعیت دین، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را از محتوای حقیقی خود، عاری و تهی نمایند و به سمت انفعال، سازش و انطباق با غرب بکشانند؛ غافل از اینکه پایههای انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه بر قلوب مردم استوار است و دراعتقادات آنها ریشه دارد. علوم انسانی به خودی خود متحول نمیشود و نیازمند تغییر در اهداف و ماهیت است.علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی به لحاظ ماهیتی با علوم انسانی اسلامی متفاوت است و این امر بر میگردد به اهدافی که دو مکتب دارند.ما ظرفیت بومی سازی و ایجاد تحول را داریم، منوط به اینکه یک تعامل سازندهای را بین میراث گذشته، شرایط، مطالبات و تحولات جدید در حوزههای فکری جدید ایجاد شود، ما باید توجه داشته باشیم که عرصه تحقیقات علمی یک پروسه است و دارای مراتب و مراحلی است و مانند یک پروژه نیست که بتوان به آن نگاه مهندسی فرهنگی داشته باشیم. در مرحله اولیه با ایجاد شبکه، تبیین اهداف و راهبردها، شناسایی آسیبها و فراهم کردن ملزومات میتوانیم مبانی سیاسی، اجتماعی، تربیتی، روانشناسی، اقتصادی و ... را از قرآن استخراج کنیم. منظومه فکری شیعه اثنی عشری در حوزههای مختلف به صورت یک نظام زنجیره وار سامان یابد و در سایه این مبانی خطوط شکلی، سیاستها و خط مشیها در علوم انسانی و حوزه دین پژوهی شکل گیرد. ما باید به درستی علوم انسانی غربی و روشهای تحقیقاتی آنها را مطالعه، تحلیل و تجزیه کنیم و بر اساس یافتههای خود نسبت به طراحی روشهای جدید تحقیقاتی و ساماندهی علوم انسانی اسلامی برنامه ریزی کنیم، همچنین از بایستههای ایجاد تحول در علوم انسانی نیز میتوان از مکتب سازی، نظام سازی، تدوین چارچوب، تدوین مدل، روشها و ... یاد کرد. نهادهای ذیربط دست افسران تولید علوم انسانی را بازگذارند و مهمات و ابزار لازم را برایشان فراهم کنند تا علوم انسانی با معیار اسلامی تولید شود.اگر نهادهای تولید علم ما متحول نشود، منزوی میشود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان