نویسنده: خلیل منصوری
جنگ میان حق و باطل، ایمان و کفر، عدالت و ظلم، جنگی دایمی است. بنابر گزارشهای قرآنی، این جنگ حتی پیش از وجود بشر نیز وجود داشته است. از این رو فرشتگان، به خلافت آدمی بر زمین به سبب پیشینه فسادها، جنگها و خون ریزیها اعتراض میکنند و اصولاخواهان آفرینش موجودی مرید و مختار به نام آدم نیستند تا خلافت الهی را در زمین به عهده گیرد.
پس از آفرینش حضرت آدم(ع) نیز زمانی کوتاه نگذشت که دوباره جنگ میان حق و باطل و ایمان و کفر آغاز شد و ابلیس از جنیان به سبب سابقه دیرین عبادت و پرستش الهی و ماده آفرینش خود، از خداوند میخواهد تا خلافت را به جای آدم(ع) به او واگذار کند، اما چون ادله و برهان الهی در مورد تقدم آدم(ع) خاکی بر جن آتشی را شنید و مامور به سجده اطاعت و ولایت از وی شد، زیر بار نرفت و کفر ورزید و عصیان نمود. پس کینه آدم(ع) را به دل گرفت و جنگ با وی را آغاز کرد.
براساس گزارشهای قرآنی، جنگ نخست میان ابلیس و آدم(ع) جنگ نرم بود. بنابراین باید ابلیس را به عنوان مبتکر و مبدع جنگ نرم دانست. از آن جایی که بر اساس آموزههای قرآنی، اولیای جنی و انسی ابلیس، به عنوان شیاطین در جنگ میان حق و باطل و ایمان و کفر شراکت مستقیم و جدی دارند، بازخوانی روشها و شیوههای شیطانی در جنگ نرم میتواند مومنان را ضمن آگاهی بخشی از وضعیت و روشهای دشمن، مهیای شناسایی راههای مقابله نماید. نویسنده با توجه به این فرضیه به سراغ آموزههای قرآنی رفته تا روشهای شیطانی در جنگ نرم را تبیین کند.
جنگ نرم، جنگ اندیشهها و رسانهها
جنگ نرم برخلاف جنگ سخت که بر جسم و بدن و فیزیک متمرکز است، بر جانها و اندیشهها و قلبها متمرکز میشود. از این رو، ابزارهای جنگی در آن نیز بسیار متفاوت میباشد. در این راستا به سبب کاربرد بسیار زیاد و قوی رسانه در این جنگ، آن را جنگ رسانهها نامیده و برخی دیگر نیز به سبب تاثیرگذاری بر روان مخاطب آن را جنگ روانی گفته اند. با این همه نمیتوان جنگ نرم را محدود به این امور کرد، چرا که جنگ نرم، جنگ همه جانبهای برای تسخیر قلوب، جانها و اندیشههاست. بنابراین از همه ابزارها از جمله رسانه استفاده میکنند تا مدیریت شخص و یا جامعه را در اختیار گیرند و او را همدل و در نهایت همراه خویش سازند.
به سخن دیگر، هدف از جنگ نرم، نه تسلط بر جسمها بلکه جانهاست؛ چنان که جنگ نرم نه حذف فیزیکی بلکه همدلی و همراهی روحی مخاطب و تسخیر قلوب و همراه کردن آن با دشمن پیشین است.
شاید بهترین تعبیر در بیان هدف در جنگ نرم، همان واژه اولیاء است. به این معنا که هدف در جنگ نرم، تبدیل دشمن به اولیاء است.
از آن جایی که دو جریان اصلی در تاریخ بشریت در برابر هم قرارگرفته اند، میتوان گفت که هدف از جنگ نرم از سوی هر دو رقیب دیرین، تبدیل دشمن به اولیاء الله یا اولیاءالشیطان است.
خداوند در آیات بسیاری به این مطلب توجه میدهد که مومنان باید همواره مواظب باشند تا از اولیاء الله به اولیاء الشیطان تبدیل نشوند، چرا که جنگ امت اسلام و امت کفر با رهبری ائمه الایمان و ائمه الکفر همواره ادامه خواهد داشت تا این که امت اسلام بر امت کفر غلبه کند.
جریان کفر میکوشد تا خود را به عنوان یک پدیده و جریان غالب بر جوامع بشری مطرح کند و در این راه از همه توش و توان خود بهره میگیرد. این جریان سعی دارد تا به عنوان یک پدیده که نمای اصلی جامعه است مطرح باشد به گونهای که دیگر جریانهای فکری و رفتاری اصولا دیده نشود یا به چشم نیاید. براین اساس از همه روشها برای خودنمایی و چیرگی بهره میبرد و فتنه جویی و شبهه افکنی و زشت و باطل را زیبا و حق جلوه دادن را به عنوان مهمترین اصول چیرگی به کار میگیرد.
خداوند از مومنان میخواهد تا مواظب فتنهگریهای این جریان باشند و با ایجاد مرزهای شفاف میان خودی و غیرخودی اجازه ندهند تا همان گونه که با شبهه سازی، جریان فتنه و کفر را قوی جلوه میدهند، با فروپاشی مرزها میان خودی و غیرخودی، اهل کفر خود را به عنوان اولیاء مومنان مطرح سازند. با نگاهی به آیات قرآن از جمله آیه 82 و 571سوره آل عمران، 67 و 98 و 931 و 441 سوره نساء و 15 و 75 و 18 سوره مائده و آیات دیگر، به سادگی به دست میآید که دشمن در برنامه جنگ نرم میکوشد تا مومن را از اولیاءالله و اولیاء المومنین بودن به ولی ابلیس و اولیاء شیطان تبدیل کند.
ولایت در این آیات تنها دوستی صرف نیست بلکه مراد نوعی دوستی است که همراه با اطاعت قلبی و ولایت و الگوبرداری باشد، چرا که انسان هایی که به یک شخص از باطن قلب ارادت و مودت دارند، در همه چیز از او الگوبرداری میکنند و با جان و دل از فرمانها و رفتارها و گفتارهایش اطاعت میکنند و ولایت اطاعت محض از او دارند. از این رو خداوند به مومنان هشدار میدهد که هدف از ولایت و دوستی از سوی کافران، چیزی جز ولایت اطاعت از ملت و آیین کفر ایشان نیست چنانکه در آیه 021 سوره بقره میفرماید:
ولن ترضی عنک الیهود ولاالنصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هوالهدی و لئن اتبعت اهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی ولانصیر؛
یهودان و مسیحیان از تو خشنود نمی شوند تا به آیینشان گردن نهی. بگو هدایت، هدایتی است که از جانب خدا باشد اگر از آن پس که خدا تو را آگاه کرده است از خواسته آنها پیروی کنی، هیچ یاور و مددکاری از جانب او نخواهی داشت.
در اینجا یهودیان و مسیحیان به سبب اینکه نوعی کفر را در پیش گرفتهاند، در برابر جریان تاریخی ایمان و اسلام قرار داده شدهاند و به مومنان هشدار داده میشود که ایشان جز به دست کشیدن از آیین حق، ایمان، عدالت و اسلام، خشنود نمی شوند و این جنگ تا رسیدن به این نتیجه از سوی آنان ادامه خواهد داشت.
در آیه 20 سوره کهف بر این نکته تاکید میشود که جریان کفر جنگ و دشمنی خود را به اشکال مختلف تا حذف فیزیکی و یا حذف فکری جریان حق و عدالت ادامه میدهد و میکوشد تا این گونه گفتمان غالب بر جامعه بشری گردد و به عنوان یک پدیده اجتماعی بر جامعه چیره و مسلط باشد.
روشهای فریب شیطانی
با نگاهی به نخستین جنگ نرمی که در جهان از سوی قرآن گزارش شده میتوان دریافت که شیطان از روشهای گوناگونی برای رسیدن به هدف خود یعنی تبدیل اولیاء الله و عبادالله فطری به اولیاء الشیطان، بهره میجوید که فریب و تزیین از مهمترین آن هاست.
خداوند درگزارشی که از آغاز آفرینش آدم (ع) بیان میکند به این نکته توجه میدهد که به سبب کینه توزی و کفر و سوگندی که ابلیس خورد، نخستین جنگ نرم میان ابلیس و حضرت آدم (ع) دربهشت آغاز شد تا وی نشان دهد که چگونه میتواند زمام رفتاری آدم را به دست گیرد و او را به راهی ببرد که میخواهد. لذا از روش نیرنگ و فریب استفاده کرد تا دل و جان و اندیشه آدم را تحت فرمان خود را درآورد.
خداوند درآیه 20 سوره اعراف میفرماید: «پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا شرمگاهشان را که از آنها پوشیده بود در نظرشان آشکار کند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع کرد تا مبادا از فرشتگان یا جاوید شدگان شوید.
درآیه 20 1 سوره طه نیز گزارش میکند که شیطان این گونه گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانی و پادشاهی ای که کهنه و نابود نشود راه بنمایم؟
بنابراین، فریب دادن با وعدههای دروغین یکی از روش هایی است که درجنگ نرم به خوبی از آن استفاده میشود. البته زمانی فریب و نیرنگ میتواند کارساز باشد که شخص، اطلاعات کامل و جامعی از مخاطب داشته باشد و آرزوها و خواستههای وی را بشناسد.
اینجاست که علوم انسانی چون روان شناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و مانند آن نیاز است تا بتوان تحلیل درستی از مخاطب داشت و براساس خواستهها و آرزوهایش برنامه ریزی کرد و او را با خود همراه و همدل ساخت.
مخاطب شناسی درجنگ نرم
به سخن دیگر، مخاطب شناسی در همه ابعاد، از مهمترین مقدمات تاثیرگذاری تبلیغات و وسوسهها و فریب هاست. اگر مخاطب به درستی شناخته نشود نمی توان بر او تاثیرگذار شد. و او را همدل و همراه خود کرد. از این رو درجنگهای نرم و روانی همواره از مخاطب شناسی و علوم مرتبط با آن بهره بسیار برده شده است. اگر درگذشته درجنگ سخت و نظامی شناسایی مرزها و موقعیت جغرافیایی دشمن و مانند آن مهم و با ارزش بود، در جنگ نرم شناسایی خواستهها و نیازها و امیال مخاطب و دشمن بسیار مهم است. از این رو درجنگ نرم بر روی فرهنگ، مردم شناسی، گرایشها، خواستههای مردم کار و تحقیق انجام میشود تا بتوانند بر روی جانها و اندیشهها و رفتارهای آنان تاثیربگذارند.
هر مخاطبی به چیزهایی علاقه دارد و میکوشد تا آن را به دست آورد. روان شناسی و روان شناسی اجتماعی و مانند آن کمک میکند تا خواستههای مخاطب شناسایی و براساس آن برنامه ریزی شود. از این رو شیطان با توجه به علایق مردم عمل میکند. ابلیس هرچند که همانند دیگر جنیان از باطن قلوب مردم خبر ندارد ولی مجهز بودن وی به اهرم و نهان بودن از چشمهای انسانها موجب میشود تا به ایشان نزدیک شود و از رفتارهایشان به خواستههای آنان پی ببرد و براساس آن خواستهها برنامه ریزی برای تسلط قلوب و جانها داشته باشد.
از آن جایی که انسانها به اموری چون زن، مال و مقام و مانند آن گرایش دارند، دشمن بر اساس خواستههای هر کسی به سراغ او میرود و با آراستن آن به عنوان مهمترین و اصیلترین و شریفترین هدف، وی را به سوی آنها سوق میدهد و بر جان و روح او تسلط مییابد.
اولین چیزی که شیطان در دل کافران میآراید، اصالت بخشی به زندگی دنیا و خواستههای مادی و نفسانی است. (بقره، آیه212)وقتی زینتهای دنیا برای شخص اصالت یافت، شیطان براساس همین زینتهای اصالت یافته، وارد زندگی او میشود و او را به اولیای خود تبدیل میکند. هر انسانی در دام چیزی از این زینتها میافتد و کمتر کسی است که راه نجاتی از این زینتها برای خود میتواند بیابد.
آراستن، ابزار قوی شیطان خداوند در آیه41 سوره آل عمران میفرماید: عشق به امیال نفسانی و دوست داشتن زنان و فرزندان و همیانهای زر و سیم و اسبان ممتاز و چارپایان و زراعت در چشم مردم زینت داده شده و همه اینها متاع زندگی این جهانی هستند، درحالی که بازگشتن گاه خوب، نزد خدا است.
بنابراین در جنگ نرم، شیاطین میکوشند از زن دوستی، مال دوستی، فرزند دوستی و مانند آن بهره برند و به اهداف و مقاصد خود دست یابند. شیطان در این میان میکوشد تا هر آنچه زشت است زیبا جلوه دهد و حتی زیباییهای طبیعی را چنان در دل مردم میافزاید تا راه اسراف در پیش گیرند و از هدف اصلی باز مانند و غافل شوند. (حجر، آیات93 و 40 و نیز اعراف، آیه13) در جنگ نرم، کاربرد آراستن و زینت کردن، بسیار مهم و اساسی است. به این معنا که حق و باطلی را درهم آمیزند و باطل را چنان زیبا جلوه دهند که دلها را بفریبد و به سوی خود جلب و جذب کند. روشی که سامری در فریب امت موسی(ع) به کار برد، روشی است که اکنون در جنگ نرم بسیار کارآمد نشان داده میشود. از این رو شیطان پرستی، کفرگویی، خداستیزی، زن بارگی، بی حیایی، لامبالاتی جنسی و مانند آن در فیلمهای هالیوودی زیبا جلوه داده میشود، چنان که سامری با گوسالهاش کرد.
خداوند درباره تسویل (فریبکاری) سامری میگوید: من چیزی دیدم که آنها نمی دیدند مشتی از خاکی که نقش پای آن رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پیکر افکندم و نفس من این کار را در چشم من بیار است. (طه، آیه69)در جنگ نرم تلاش بر آن است تا چیزها در چشم، چنان آراسته شود که دلها و جانها مجذوب گردد و همدلی و همراهی مخاطب با پیام و دشمن به دست آید. این همان تغییر بینشها و نگرشها و تحریک و تهییج عواطف و احساسات از طریق آراستن باطل است که در آیات بسیاری بیان شده است.
یکی از شیوهها در این جنگ نرم این است که در دل مخاطب سوءظن و بدگمانی ایجاد کنند. دشمن در جنگ نرم با استفاده از این شیوه میتواند دلهای مومنان ضعیف الایمان را سست نماید و بیمار دلان را همراه خود سازد. خداوند در آیات11 و 21 سوره فتح به افراد متخلفی اشاره میکند که با رخنه بدگمانی در دل هایشان نسبت به فرجام فعالیتهای اسلام و دولت اسلامی دچار تردید شدند و به سبب تبلیغات سوء دشمنان، با آنان همراه و همدل شدند.
روش شیطانی تزیین و تسویل، روشی کارآمد است که در طول تاریخ از سوی ابلیس و شیاطین جنی و انسی به کار رفته است و در جهان امروز از طریق رسانههای گوناگون دنبال میشود. (نمل، آیات 22 و 42 و نیز انعام، آیه 34 و عنکبوت، آیه 82 و آیات بسیار دیگر)از آن جایی که زنان در اندیشه تجملات هستند بیشترین تسویل که از سوی شیاطین نسبت به آنان انجام میشود در این حوزه است. این روش از سوی شیطانهای انسانی و غیرانسانی، بسیار به کار گرفته شده و میشود. تاثیر این روش تا آن اندازه است که حتی بسیاری از زنان پیامبر(ص) نیز در این دام افتادند و با پیامبر(ص) برای دست یابی به تجملات دنیایی درگیر شدند به گونهای که خداوند آنان را تهدید کرد و به پیامبر(ص) فرمان داد تا به آنها هشدار دهد و آنان را مخیر به طلاق و یا ادامه زندگی به دور از تجملات نماید. (احزاب، آیات 82 و 92)تزیین و آراستن شیطان به گونهای است که شخص هنگامی که با خود فکر میکند، بطلان آن را درمی یابد ولی چنان فضای جامعه علیه حق و ایمان تغییر میکند که شخص نمیتواند از تاثیر گفتمان غالب اجتماعی و فرهنگی بیرون رود. از این رو بت پرستان عصر ابراهیمی با آنکه با برهان و استدلال قوی حضرت ابراهیم(ع) به بطلان باورهای خویش رسیدند ولی در عمل با آنچه حق یافته بودند مخالفت میکنند؛ چرا که گفتمان غالب اجازه نمی دهد. (انبیاء، آیات 36 تا 56)در این میان گرایش نفسانی در انسان نیز به یاری شیاطین میآید و با تسویل و تزیین و آراستن زشت و باطل اجازه نمیدهد تا آدمی در مسیر درست قرار گیرد و در نهایت شکست خورده و با بردگی نفس به بندگی شیطان میرسد و او را ولی خود قرار میدهد. به سخن دیگر، انسانی که گرفتار هواهای نفسانی است هر چند که مدعی آزادی است در حقیقت در مقام بردگی نفس میباشد که درنهایت به بندگی شیطان میرسد (یوسف، آیات 81 و 38 و طه، آیه 69) درحالی که پیامبران در تلاش هستند تا ایشان را از بردگی نفس و بندگی شیطان رها سازند و به آزادی واقعی برسانند. (اعراف، آیه 751)به هر حال با نگاهی گذرا به شیوههای شیطانی در جنگ نرم میتوان دریافت که جامعه در چه جاها و از کدام نقطه بیشتر در معرض خطر و آسیب است و میبایست نسبت به پیشگیری و تقویت این نقاط کوشید و اجازه نداد تا دشمن از این طریق در جنگ نرم پیروز شود و بر جانها و دلها و قلوب مردم سلطه یابد.