28 فروردین 1395, 13:18
برکت؛ به معنای فزونی، بسیاری، خجستگی، یمن، نیک بختی و سعادت است. نظام طبیعت و عالم هستی را نظام علت و معلول و عالم سبب و مسبب دانسته اند.
در پیدایش و استمرار برکت، نیتها و کردار آدمی نقش بهسزایی دارد. خداوند متعال در قرآن به زیبایی به این اصل اشاره میکند که: و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم.
علامه طبرسی در تفسیر این آیه مینویسد: خداوند میفرماید: از شرک و گناهان بپرهیزید تا ما درهای برکات و خیرات تکامل بخش را، از آسمان به وسیله آمدن باران و از زمین به خاطر روییدن گیاهان و به وجود آمدن میوه ها نازل گردانیم.
همان گونه که حضرت نوح علیه السلام به امت خویش وعده داد. البته برکات آسمان به «دعا» و برکات زمین به «آسان انجام شدن حوائج و نیازمندی» هم تفسیر شده است. اگر اعمال بندگان بر اساس معیارهای الهی شکل گیرد، رضایت خداوند را به همراه خواهد داشت و برکت های بی پایان الهی نصیب شان خواهد شد.
امام رضا علیه السلام میفرماید: خداوند متعال به یکی از پیامبران وحی فرستاد که: «هرگاه من اطاعت شوم، راضی میگردم و آن گاه که رضایت داشتم، برکت میدهم و برکت من هم بی پایان است». گفتنی است در سایه اجرای عدالت، جامعه به کمال معنوی میرسد و در این صورت، عنایت الهی شامل حال آنان میگردد و پس از آن، بارش برکات را شاهد خواهیم بود، چنان که حضرت علی علیه السلام به این مهم اشاره میکند که: «به سبب عدل، برکات چند برابر میشود». از این سخنان بر میآید که در برکت، جنبه الهی و معنوی هم بسیار تأثیرگذار است و این به فزونی، تعالی و ماندگاری نعمت کمک میکند و در نهایت، انسان را به سلامت دنیوی و سعادت اخروی نزدیک میسازد.
شما با رفتار امروزتان، فردای فرزندتان را طراحی میكنید. مراقبتهای بیش از حد، بزرگترین لطمه را به یك احساس لازم و دوست داشتنی برای زندگی او میزند. احساس استقلال...
خداوند مثالی میزند: دو مرد یكی شان لال است كه به هیچ چیز توانایی ندارد و سربار مولای خویش است كه هرجا او را بفرستد، سودی نیاورد. او با كسی كه به عدالت فرمان دهد و به راه راست رود چگونه برابر تواند بود (سوره نحل آیه 76).
خداوند مثالهای زیبایی در قرآن آورده كه در نظر اول شاید دور از زندگی خودمان تصورشان كنیم ولی با اندكی تأمل درمی یابیم كه بسیار نزدیك و در عمق زندگیهایمان جریان دارد.
یكی از مشکلات جامعه امروزی توجه بیش از حد برخی از والدین به فرزندان است و رسیدگی بیشتر از اندازه در امور مخصوص به آنهاست كه شاید آن را تجاوز به حریم فرزند هم بتوان گفت. متأسفانه اغلب والدین به خاطر داشتن یك یا دو فرزند، نسبت به آنها حساسیتهای نابجایی اعمال میكنند كه در مواردی جبران نشدنی است.
برای مثال شاهد آن هستیم كه كودكان از دوره ابتدایی شدیداً تحت نظر و مراقبت والدین به ویژه مادران قرار میگیرند و حتی اعمالشان زیر ذرهبین و امر و نهی آنان هستند به طوری كه احساس استقلال در آنها به وجود نمیآید و اگر گاهی هم بروز كند تحت عنوان تو صلاح خود را نمیدانی سركوب میشود. امروزه به وفور میبینیم زمانی كه ساعت كار مدرسه به اتمام میرسد این مادران هستند كه كیف فرزندان را باز میكنند و دفترچه تكالیف را میخوانند، گویی تكالیف برای آنان نوشته شده است. برای آن برنامهریزی میكنند، از ابتدا تا انتها با مراقبت و امر و نهی قدرت تصمیمگیری را در فرزندان به صفر میرسانند. شاید با این كار نتیجه ظاهری مطلوب باشد و در آخر سال فرزندمان دارای دفترهای زیبا و مرتبی بوده و با نمرهای عالی قبول شود ولی در واقع احساس مسئولیت و استقلال در آنان به وجود نمیآید. شاید از آنجایی كه آدمی راحتی را به سختی ترجیح میدهد از این وضع راضی هم باشد چون بدون احساس مسئولیت و استقلال كارهایش به نحو احسن انجام شده است. این روند معمولاً ادامه مییابد، فرزندان بزرگ و بزرگتر میشوند، با نمرات عالی سالهای تحصیلی را سپری میكنند، همه خشنود و خرسند غافل از اینكه شاید اینان مصداق قسمت اول آیه 76 سوره نحل باشند. خداوند در این آیه به مقایسه بین دو انسان مینشیند؛ یكی گنگ است كه قادر بر هیچ چیز نیست و از اینكه سخنان دیگران را بفهمد یا با دیگران سخن بگوید محروم است (المیزان ج12 ص435) . اینان نمیتوانند امور خود را تدبیر كنند و هر گاه برای انجام حاجتی فرستاده شوند قادر بر انجام آن نیستند. نه میتوانند نیازهای مولایشان را برآورده كنند نه نیازهای خود را (المیزان ج12 ص436). در دهههای اخیر بعضاً شاهد آن هستیم كه فرزندانمان بزرگ و بزرگتر میشوند بدون اینكه یاد بگیرند مستقل فكر كنند و خودكفا باشند. زمان ازدواجشان فرا میرسد اما آنها طفره میروند چون یاد نگرفتهاند خودشان فكر كنند و تصمیم بگیرند. شاهد آن هستیم آمار ازدواج پایین است و برخی از آنهایی هم كه تن به ازدواج میدهند به خاطر عدم توانایی نمیتوانند استقلال خانواده نوپای خود را حفظ كنند. چه خوب است كه بیدار باشی دهیم به والدین، تا از همان كودكی به استقلال فرزندانشان ارزش دهند. تكلیف نامرتب و ناقص آنان را كه با تلاش و كوشش خودشان انجام شده است ارزش نهند، به كار دستی ناقصی كه فرزند خودش با فكر خودش ساخته آفرین گویند تا به فضل خداوند آنان مستقل و قوی پرورش یابند كه نه تنها قادر به ساختن زندگی خودشان باشند بلکه بتوانند در آینده مؤثر و توانا در جامعه مستقل و خودكفا بنیان زندگیهای جدیدی را بگذارند و حتی دیگران را هم به راه درست زندگی هدایت كنند...
و مصداق قسمت دوم آیه 76 سوره نحل گردند. اینان كسانی هستند كه به آخرین درجه كمال میرسند و میتوانند خود و دیگران را به صفاتی والا بیارایند (المیزان ج12 ص 436).
زیادهروی در تعریف و تشویق سبب اشتباه جلوه دادن امر در نظر طرف مقابل و هموار کردن جاده غرور و تباهی در برابر اوست. پرهیز از بازگو کردن نیکیها و خوبیها نیز مانعی بر سر راه گسترش فضیلتها و رشد نیکوکاری در جامعه میشود. این کلام گهربار مولای موحدان است که: اَلثَّناءُ بأَکثَرَ مِنَ الأِستِحقاقِ مَلَقٌ والتَّقْصیرُ عَنِ الاستِحقاقِ عَیٌّ أَو حَسَدٌ. ستودن شخص بیش از سزاواری او، چاپلوسی کردن است و کمتر از آنچه باید، درماندگی است یا رشک بردن.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان