17 اردیبهشت 1397, 13:17
تمام عرصههای حیات بشری جهت سیر تکاملی خویش، نیازمند مدیر و مدبری کاردان و عالم میباشد تا امورات و جوانب زندگی انسان به نحو احسن و عالی تنظیم گشته و با برنامه ریزی صحیح و سنجیده حل و فصل شود. حتی در زندگی اجتماعی و خانوادگی نیز تامین احتیاجات اعضا و خانواده نیازمند یک مدیر و سرپرست خانوار میباشد تا با تعیین وظایف و حقوق افراد، زندگی جریان عادی و بهینه خود را طی نماید. به طور کلی حل تمامی مسائل و بحرانهای روزمره زندگی و جامعه نیازمند مدیریت بهینه و کارآمد است. مدیریت در فرهنگ فارسی به معنای گرداننده، اداره کننده (کسی که کاری را اداره میکند)، کارگردان و قوام دهنده است. در فرهنگ اسلامی نیز مدیریت عبارت است از ایجاد هماهنگی در اجزای یک نظام و فراهم کردن زمینه رشد و تعالی انسانها از طریق ارائه خدمت شایسته به آنها، مطابق قرآن برای سیر به سوی خداوند. با این تعریف مدیریت به دو قسمت تقسیم میگردد: مدیریت احساسات و تمایلات نفسانی و روحانی شخص و مدیریت و رهبری نظام و جامعه اسلامی توسط رهبر دینی. انسان باید علاوه بر اداره امورات زندگی شخصی و اجتماعی خویش توان هدایت و مدیریت احساسات نفسانی و تمایلات مادی و معنوی خود را داشته باشد و با یک برنامه ریزی دینی و مذهبی بتواند غرایز و احساسات خود را در مسیری که شرع و قوانین دینی مشخص ساخته است قرار دهد. و در بعد کلان نیز جامعه اسلامی و ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حیات مسلمانان باید توسط یک مدیر و رهبر آگاه به مسائل دینی و مذهبی اداره و مدیریت گردد تا به وسیله این دو نوع مدیریت سعادت زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان تامین گردد. همچنین در کلام علی (ع) آمده: زمامدار در جامعه مانند رشته مهره هایی است که آنها را در کنار هم گردآورده و به هم پیوند میدهد. اگر رشتهها بگسلد، مهرهها از هم جدا شده وپراکنده میشوند و مادام که این رشتهها نباشد هیچ گاه گرد هم نیایند. همان گونه که یک کشتی توسط ناخدا اداره میشود و از توفانها و امواج سهمگین دریا به ساحل آرام میرسد زندگی و امورات آدمی نیز در تمامی ابعاد نیازمند مدیریت است. بحث مدیریت در قرآن و سنت ریشه دارد چرا که در قرآن آمده: «یدبّر الامر من السّماء الی الارض». خدا اول مدیر و مدبر نظام احسن هستی است و اگر لحظه ای عنایت و لطف باری تعالی از مجموعه عالم برداشته شود، جهان کن فیکون خواهد شد. خداوند با علم و قدرت نامتناهی خود آسمانها و زمین را با برنامه و هدف قبلی خلق کرده است و جریانات و امورات هستی و موجودات جهان را مدیریت و رهبری مینماید. و اقتضای مدیریت و تدبر ذات اقدس حق این است که بر بشر منت گذارده و رسولان خود را با ادله و براهین برای تحقق حاکمیت الهی، مبعوث به رسالتشان کند. خداوند در طول تاریخ بشر ارسال رسل و امامان از یک سو و نازل کردن وحی و اصول مذهبی در شکل کتاب آسمانی از سوی دیگر زندگی و سعادت انسانها را مدیریت کرده است و هدف برپایی قسط و عدالت اجتماعی در کل جهان است. مدیریت انبیا الهی نیز عموماً بر اساس شیوه مدیریت اسلامی بوده است. هدف انبیای تربیت انسانهای حق طلب و دیندار و ایجاد جامعه ای خدا پرست و ایده آل برای حیات شایسته و با ارزشمند انسانها است که در آن تمامی مردم به حق و حقوق خود رسیده اندو حق هیچ محروم و مستضعفی ضایع نگشته است. مدیریت در دین اسلام همان رهبری و اداره تک تک افراد برای ایجاد جامعه ای آرمانی و اسلامی است.
یک مدیر کاردان و شایسته در اداره و رهبری یک جامعه یا یک سازمان وظایف مختلفی را بر عهده دارد تا با انجام وظایف خود اجتماع یا نظام را به اهداف اساسی و اصلی خود برساند. وظایف گوناگون مدیریت به طور کلی به پنج دسته تقسیم میشود: سازماندهی، برنامه ریزی، نظارت، رهبری و انگیزش. برنامه ریزی مانند پلی است که مبدا را به مقصد میرساند. برنامه ریزی یعنی انتخاب ماموریت ها، هدفها و اقداماتی برای نیل به آرمان اصلی نظام که مستلزم تصمیم گیری و انتخاب از میان بدیلها برای اقدام آینده سازمان است. برنامه ریزی یعنی تصمیم گیری و اتخاذ بهترین راه حل و روشها با استفاده از امکانات و منابع موجود برای رسیدن به اهداف اصلی در کوتاهترین زمان ممکن. خداوند در قرآن میفرماید: «فالق الاصباح و جعل اللّیل سکنّا والشمس والقمر حسبانا ذلک تقدیر العزیز العلیم». خداوند، شکافنده سپیده دم است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله شمارش ایام قرار داد. و این برنامهریزی و تصمیم گیری سنجیده خداوند در مورد نظام آفرینش است. برنامه خداوند برای حیات انسانها این است که بعد از کار و تلاش و کوشش روزانه، خستگی خود را در شب به پایان برسانند و شب را مایه و اسباب آرامش انسانها قرار داده است. در واقع برنامه ریزی نیازمند علم و قدرت و توانایی تدوین برنامه و قدرت اجرایی است.سازماندهی فرایند تعیین موارد استفاده از همه منابع موجود در نظام مدیریت به طور منظم است. این منابع با توجه به هدفها نظام مدیریت و برای دستیابی به آنها به کار میروند. در سازماندهی وظایف و نقش افراد در کارکرد بهینه سیستم و تحقق اهداف سازمانی تعیین میشود. در واقع موقعیت هر سازمان به نتیجه سازماندهی بستگی دارد. در قران آمده است: «وجاءت سیاره فارسلوا واردهم...» این آیه بیانگر این است که تقسیم کار یکی از اصول مدیریت و زندگی جمعی است. و زمانی که سخن از ارتباط و سلسله مراتب اطاعت و فرمانبرداری است چنین بیان شده است: «یا ایها الذّین امنو اطیعوالله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم...» در این آیه سلسله مراتب رهبری اجتماع و اطاعت از این رهبر و مدیران جامعه بیان شده است. اطاعت از فرمان خداوند و دستورات پیامبر و جانشینان آن برای رسیدن به اهداف جامعه واجب میباشد. نظارت مدیر باید همه جانبه باشد و به طور دقیق و کامل انجام گیرد تا همه کارکنان و افراد به وظایف و نقش خود در اجتماع عمل کنند. مدیر با نظارت خود از کجرویها و اشتباهات افراد در انجام وظایف خود جلوگیری میکند. کنترل مدیریتی (نظارت) فرایندی است جهت حصول اطمینان از اینکه فعالیتهای انجام شده با فعالیتهای برنامه ریزی شده مطابقت دارد. همچنین در این دنیا اعمال انسانها توسط فرشتگان و ماموران الهی کنترل میشود و اعمال انجام شده را ثبت میکنند. یعنی در حقیقت این ماموران یک نظارت مدیریتی از سوی خداوند انجام میدهند تا کارها را درست انجام دهند.رهبری هنگامی تحقق مییابد که شخص بخواهد شخص دیگری را به منظور نیل به هدفهای پیش بینی شده به کار وادارد. مترادف و همانند واژه رهبری ارشاد و رشد یا هدایت و رشد است، قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت و ارشاد است. موفقیت رهبران به ویژگیهای آن، شیوه رهبری، ماهیت کار و نیاز پیروان بستگی دارد.انگیزش یعنی جذب و برانگیختن مردم به سوی رفتاری که احساس کنند پاداشی در پی دارد. خداوند در تشویق جهاد میگوید که هر کس تلاش کند پس برای خود میکوشد. انگیزش برای تشویق کارکنان به تلاشهای سازنده، منافع و نتایجی که آن کارها برای افراد دارد از وظایف مدیر محسوب میشود. لازمه یک مدیریت خوب پنج عامل فوق میباشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان