نویسنده: مهدی امینیان
آسیب شناسی مراسم دینی با گرایش به عزاداری حسینی در ایران (1)
حماسه و نهضت خونین و تاریخ ساز حضرت اباعبدالله الحسین (ع) دارای اهداف عالیه اسلام در تمامی ابعاد حرکت تکاملی انسان، جامعه و تاریخ بوده که حق و باطل، معروف و منکر از شاخصههای اصلی آن محسوب میشود. عاشقان، شیفتگان و پیروان اهل بیت (ع)و اسلام ناب محمّدی (ص)و ره یافتگان حسینی در چهارچوب و قالب عزاداریها، هیئتها و جمعیتها، در طول تاریخ خونین شیعه از مرزها و باورها و آرمانها و ارزشها و عقاید اسلامی، محافظت و پاسداری نمودهاند. در این حرکت اصیل و تاریخ ساز، پس از گذشت قرنها از زمان این قیام عظیم حماسی، ملاحظه میگردد که به دلیل عوامل مختلف، این نهضت و قیام حسینی بعضاً دستخوش اوهام، خرافات و انحرافات و بدعت هایی شده که قدرت و صلابت و توان تعالی بخش و پویای آن را میگیرد، براین اساس، ضرورت ایجاب میکند این روند از چهرة اسلام پاک و ناب محمّدی (ص)زدوده شود، از این رو شناسایی خرافات و بدعتها و انحرافات در عزاداری میبایست به عنوان آسیبی جدی مورد کنکاش قرار گیرد و پس آورهای این رویکرد به طور واضح تبیین و راهکارهای پیراستگی آن تدوین گردد تا بتوان به یاری خدا و توجه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) روش صحیحی در برخورد با بدعتها که با پوششهای مختلفی صورت میگیرد، طی فرایندی از زمان، توسط آگاهان و نهادهای تصمیم ساز، نهادینه گردد. و با نوعی ایفای نقش بتواند روندی را ادامه دهد ونفی کارکرد منفی در بین جهانیان و نسل جدید به پویایی دینی اسلام ناب محمّدی (ص) و حرکتی عمیق و تکاملی آن را تجلی بخشد. چرا که هر روز شاهد برپایی اشکال مختلفی از عزاداری به نام اهل بیت (ع) هستیم که خالی از محتوا بوده و به طور گسترده، ادامه و گسترش یافته که بسیاری از حرکات آن برای سایر مسلمین و فرق مختلف و جوانان نامفهوم و در بسیاری از مواقع موجب وهن مذهب تشیع و دین گشته، ادامه این روند، اذهان منطق گرا و مستدل نسل جدید را با شبهه مواجه نموده و از طرفی، نگرش حساس و نقّاد جهانیان که بعضاً با کارکرد دشمنش به این موضوع چشم دوخته اند، همراه با خط دهی و شیطنت و استفاده از امکانات قدرتهای استکباری و شیطانی، از اسلام علوی، اسلامی خشن و خرافی به جهانیان معرفی مینماید.
با عنایت به موارد مطروحه، جایگاه نظام جمهوری اسلامی، تنها حکومت شیعه در جهان، که باید در بعد حفظ و صیانت از اسلام اصیل و منافع ملی و امنیت ملی خود، توانمند و دارای تعاریف مشخص باشد، میبایست الگویی که مورد نگرشهای متعدد موجود اعم از علما و سایر متخصصان میباشد ارائه نماید.
ما در این مقال برآنیم که در این راستا به تبیین فلسفه راستین عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) علی الخصوص اقامه عزا برای مصایب حضرت اباعبد الله الحسین (ع) پرداخته و در این راستا به معرفی برخی از آسیبهای گریبانگیر این عزاداری و انحرافات حاصله در فلسفه اصیل آن و در نهایت ارائه برخی راهکارهای عملی مبادرت خواهیم ورزید.
عزاداری و برپایی مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیای خدا امری است که ریشه در قرآن و سیره نبوی (ص) و سیره امامان معصوم (ع) دارد.
1. جایگاه مراسم عزاداری از دیدگاه قرآن
در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را به اثبات میرساند؛ در اینجا به چند نمونه از این آیات اشاره مینماییم:
الف- عزاداری: فریاد ستمدیدگان بر علیه ستمگران
«لایحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ؛ خداوند متعال، فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند».(نساء، 148) در این آیه، دو فراز وجود دارد؛ نخست میفرماید: «لایحب الله...» خداوند متعال، بدگویی و افشای دیگران را دوست ندارد؛ جز کسانی که به حقوقشان تجاوز شده است که این گونه افراد استثنا شده اند. دوم، «الاّ مَن ظلم»؛ این فراز، هشداری است به همة ستمگران که خداوند متعال نه تنها به مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده بلکه چنین فریادی، محبوب ذات اقدس الهی قرار گرفته است.
هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، مانند ظلم به نفس، ظلم به یتیمان و... امّا بزرگترین ظلم، آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود. به عبارت دیگر خداوند برای برخی از افراد حقی قرار داده و آن حق ولایت و امامت است؛ در سوره مائده، آیة 55 میخوانیم: «به تحقیق سرپرست شما خدا و رسول و کسانی هستند که به خدا گرویده و نماز را به پا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند».
روشن است که تعدی به حق خدادادی، بزرگترین ظلم است، زیرا سایر ظلمهای فردی و تجاوزات اجتماعی از آن سرچشمه میگیرد. بنابراین ستیز با حاکمیت ولی خدا و سایر ارزش ها، ظلم و ستمی بزرگ و نارواست. بی تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزء طاغوتاند و غاصب حاکمیت الهی و لذا نباید مسلمانان اطاعت آنها را قبول کنند. از این رو مردم کوفه در نامههای خود اظهار داشتند که ما ولایت معاویه و یزید را نمیپذیریم و شما هرچه زودتر به سوی کوفه بشتابید. آن حضرت با همة مشکلات و موانع موجود، به دعوت آنان پاسخ مثبت داده و به سوی کوفه حرکت کردند امّا دشمنان اهل بیت(ع) با تمام امکانات خویش در برابر نهضت کربلا ایستادند و با شهادت آن حضرت خسارت و ظلم بزرگی بر پیکر امت اسلامی وارد ساختند به گونهای که آثار شوم آن حادثه هنوز به چشم میخورد.
آیا جامعة اسلامی در برابر چنین حادثهای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم (ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفة بسیار سنگینی بر دوش دارد؟ بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهرة پلید و زشت آنان را روشن نمود و با زبان شعر و مدیحه سرایی و بیان مصایب و گردهماییهای گسترده، برائت و بیزاری از دشمنان خدا را اعلان نمود و به طور یقین فریادها و عزاداریهایی که در این راستا باشد از مصادیق «جهر من القول» است که خداوند متعال آن را دوست دارد و عزاداریهای پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) با این هدف مقدس انجام میگیرد و بایستی از هرگونه عزاداری که برخلاف این هدف باشد جلوگیری شود.
ب- برپایی عزاداری، مصداق مودّت اهل بیت
«قُلْ لااَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی». (شوری، آیة 23) قرآن کریم دوستی خاندان پیامبر(ص) را بر امت اسلامی فرض دانسته و محبت آنان را پاداش زحمات طاقت فرسای پیامبر اسلام (ص) در راه ابلاغ رسالت قرار داده است و این خود حکایت از عظمت رسالت آن حضرت و بزرگی پاداش مقرر برای آن میکند. بدیهی است که کار بزرگ، پاداش بزرگی لازم دارد و خداوند متعال پاداش چنین رسالتی را مودّت نزدیکان و اهل بیت آن حضرت قرار داده است. عشق و دوستی اثرات و لوازمی دارد. یار و دوست صادق کسی است که شرط دوستی را چنان که بایسته است بجا آورد، در غیر این صورت، دوستی، زبانی و ظاهری خواهد بود. از نشانههای مهم دوستی اهل بیت(ع)، همدردی و همدلی در سوگ و یا شادی آنان است.
در روایات فراوانی بر این نکته تاکید شده است که در جشن و سرور اهل بیت (ع)، شاد و در اندوه و ماتم آنان، اندوهناک باشید و به راستی ابراز محبت در شادیها و عزاهای اهل بیت (علیهم السّلام) از امتیازات پیروان مکتب آنان است.
روزنامه رسالت، شماره 7143 ، 9/9/89، صفحه 6