نویسنده: فرشته محیطی
نوجوانی زمان بروز خلاقیت در انسان است. دراین دوره کودک از دوره بازی بیرون آمده و دیگر نمیتوان وی را به هرچیزی سرگرم کرد. تغییر در بخشهای بدنی و روانی انسان دراین دوره او را نسبت به بسیاری از امور حساس میکند و واکنشهای عاطفی و احساسی او را بر میانگیزد؛ چرا که در دوره ای قرار دارد که عقل در وی هنوز نضج نیافته ولی عاطفه و احساسات در او اوج گرفته است. واکنشها و رفتارهای عصبی و پرخاش جویانه او، ریشه در همین شدت و حدت یافتن احساسات دارد.
شکل گیری شخصیت انسان در دوره نوجوانی
توجه به کودک در سنین نوجوانی بسیار مهم تر از هر دوره ای است. بی گمان دوره نوجوانی را میتوان دوره انقلابها و گذار دانست. انسان از سادگی کودکی بیرون آمده و تواناییهای جسمی و بدنی او به شدت افزایش یافته و فعل و انفعالات درونی رشد ناگهانی کرده است. اگر دوره نوجوانی به خوبی مدیریت و مهار شود، در جوانی که عقل، بروز و ظهور مییابد، عقل و عاطفه، انسان را به کمالی میرساند که میتوان از آن به اوج انسانیت تعبیر کرد. سرکوب عواطف در نوجوانی و برخورد نادرست با احساسات این دوره، میتواند انسان را در دوره نوجوانی، انسانی خشک و بی روح و عاطفه کند و یا او را به سوی رفتارهای عاطفی شدید در دوره بزرگسالی هدایت نماید.
براین اساس، در روایات هر آن اندازه بر رها کردن کودکان به حال خود برای بازی و سرگرمی در کودکی تاکید شده در دوره نوجوانی بر مواظبت و مدیریت احساسات و عواطف او تاکید شده است. در برخی از روایات از مربیان و اولیای کودکان خواسته شده تا در دوره نوجوانی او را وزیر(وزیر به معنی معاون و کمک کار) خویش قرار دهند؛ یعنی در هرکاری او را به کار گرفته و همانند وزیر خویش به او اعتماد کرده و اینگونه اعتماد به نفس او را افزایش دهند تا زمینه استقلال در وی فراهم آید. وزارت نوجوان به این معناست که او را نمیبایست به حال خویش رها کرد و همانند دوره کودکی با او روبه رو شد؛ چرا که اینگونه رهاکردن و سرگرم شدن موجب میشود تا نتواند مسیر درست رشد را بپیماید. بنابراین باید به نوجوان کارهایی را محول کرد تا زیر نظر مستقیم مربی کار کند و زمینه استقلال عمل را به دست آورد.
خداوند در آیه 6 سوره نساء بر این روش تاکید میکند تا شخصیت کودک در گذر از آزمون و خطا به کمال برسد و آشنا و مانوس با کار شود و اجازه یابد تا پس از مانوس شدن با کار خود، مستقلا به کاری ادامه دهد.
وظایف اولیاء در دوره نوجوانی
چهار وظیفه اصلی در این دوره بر اولیاء و مربیان نوجوانان ازسوی اسلام گذاشته شده است که عبارتنداز: بدعائهم الی طاعه الله؛ و تعلیمهم الفرائض، و نهیهم عن القبایح، وحنهم علی افعال الخیر؛ دعوت به اطاعت خدا، آموزش واجبات، نهی از منکرات و تشویق بر کارهای خیر و نیک. (بحارالانوار ج17، ص68)
دراین روایت به خوبی شرایط و نیازهای کودکان معرفی و راههای درمان نیز تعیین و مشخص شده است. یکی از مشکلات دوره نوجوانی که در این روایت بیان شده، گرایش نوجوانان به زشتیها و بدیهاست؛ زیرا شرایط به گونهای است که غرایز در او رشد کرده و از نظر جسمی و جنسی، آمادگی دارد تا کارهای زشتی را انجام دهد. هجوم احساسات و عواطف در این دوره به گونهای است که عقل از رشد، عقب افتاده است و در جایگاهی نیست که بتواند فشارهای مضاعف جسمی را تحمل و مدیریت کند. از این رو عقل درونی، آن گونه قوی و بیدار نیست تا او را هدایت کند و قدرت تشخیص حق از باطل و خوب و بد متاثر از رشد قوای جسمی از وی سلب شده است. این جاست که عقل بیرونی یعنی اولیاء و مربیان نوجوان میبایست به عقل درونی او عمل کنند و او را به سوی خیر و بازداشتن از کار بد و زشت تشویق و ترغیب نمایند.
باتوجه به افزایش ابزارهایی که عواطف و احساسات کودک را به بازی میگیرد و عشق و علاقه نوجوان در این دوره به یادگیری و شور آزمون گرایی موجب میشود تا تن به خطر بسپارد و هرچیزی را بیازماید. همین حالت درونی و روانی کودک است که مورد سوءاستفاده قرارمی گیرد و به سادگی در دام رسانههای مخرب و دشمنان انسانیت و گرگان انسان نما میافتد.
شرایط امروزی دنیا، درصد رفتارهای پرخطر را در نوجوانان افزایش داده است. آسان شدن ارتباط در هر شکل و شیوه ای، به نوجوان این امکان را میبخشد تا هرگونه که خواست عمل کند و نسبت به هر چیزی اطلاعات کافی داشته باشد. تلفن همراه با ابزارهای ارسال تصاویر و اینترنت و دامهای بزرگ در جهان مجازی و وبگردی افزون بر این که نوجوانان را از حضور در جمع واقعی و دنیای حقیقی باز میدارد و گوشه گیر میکند و به جهان مجازی و خلوت میکشاند، به همان اندازه او را در خطر انحراف قرار میدهد.
پیامبرگرامی درباره دورههای رشد کودکان میفرماید: «فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال بنده و هفت سال وزیر است. اگر تا سن بیست و یک سالگی، خوی و خصلتهایش را پسندیدی که خوب وگرنه او را به حال خویش رها کن، زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری. (محمدبن حسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، موسسه آل بیت، ص1993)»
این که در روایات وارد شده که کودک را در نوجوانی وزیر خود قرار دهید، به این معناست که او را همواره در کنار خود نگه دارید و با به کارگیری او در کارهای خود، افزون براین که به او آموزش زندگی میدهید، اجازه ندهید تا دیگران از خلوت و قدرت احساسات و عواطف انسانی او سوء استفاده کرده و او را به مسیرهای ناکجا آبادی سوق دهند که آخرش جز تباهی نیست.
اگر با نوجوانان با معیارهای پیامبری(ص) برخورد کنیم، هرگز آنان به گمراهی نخواهند افتاد مگر این که مشکل از جایی دیگر باشد که بیرون از اراده و اختیار مربیان و اولیای آنهاست.