21 آبان 1388, 0:0
سلمه لاگرلف ،ادبيات فرهنگ، فولكلوريك، مكتب، رمانتيك نو سلمه لاگرلف (Selma Lagerlof 1858 – 1940)
خانم سلمه لاگرلف، نوول و رمان نویس سوئدی وبرنده جایزه نوبل ادبیات سال 1909، یکی ازمشهورترین و پرخواننده ترین نویسندگان اروپابود. کتاب کودکان او باعنوان «سفر قطبی عجیب پسرک روی بالهای غاز وحشی» به 30 زبان خارجی ترجمه شد و در نیمه اول قرن بیستم موجب شهرت جهانی نویسنده آن گردید، پیش از آنکه بصورت فیلم نیز روی صحنه برود. ازجمله دلایل کمیته نوبل برای این تصمیم گیری، اشاره به قدردانی ازخیالپردازی والا و زنده و شرح و توصیف دقیق ادبی درآثار نویسنده است. خانم لاگرلف بعدها اعتراف نمود که درسفری که به ایتالیا درسال 1895 کرد باشدت فقر دربعضی ازنقاط اروپا آشناشد. توضیح اینکه این نخستین بارنیست که روشنفکران مرفه اروپایی برای آشنایی با فقر و بیچارگی به کشوردیگری سفرمی نمایند!.
او را در کنار خانم آسترید لیندگر، از جمله مشهورترین نویسندگان سوئد در سطح جهانی بشمار می آورند. منبع آثار ادبی او غالبااطلاعات شفاهی فرهنگ فولکلوریک، افسانه ها و اسطوره های قدیمی هستند. مورخین ادبیات، او را نماینده رهبری مکتب رمانتیک نو در سوئد بشمار می آورند. او در نوول و رمان های غالبن هومانیستی- مسیحی خود به شرح و ایده آلیزه نمودن رمانتیک انسان، طبیعت و فرهنگ فولکلوریک روستایی می پردازد. گرچه ادبیات کشورش تاسال 1880 زیر تأثیر رئالیسم ادبی بود، اوآغازگر ادبیات خیالی ورمانتیک درآنجا نیزشد. درباره لاگرلف دوقضاوت متضاد وجود دارد : گروهی اورایک نابغه وبزرگترین داستانسرای شمال اروپا و اولین نویسنده مدرن سمبلیک میدانند که پیش از گارسیا مارکز وادبیات رئالیسم جادویی آمریکای لاتین، با بکارگرفتن فرهنگ مردم به دفاع از صلح، انساندوستی و حقوق زنان پرداخت. علاقمندان به ادبیات درسوئد، به او لقب “ خاله جان قصه گو “ داده اند. دسته دوم، اورا نماینده اخلاق ارتجایی، احساساتی، کلیشه ای و گرد گرفته ای میدانند که به قضاوت سیاه و سفید میپردازد و پیرامون وطن و ملیت، نگاهی غیر انتقادی و ناسیونالیستی دارد.استریندبرگ، نویسنده مشهور اسکاندیناوی، گویا درباره تصمیم اعضای نوبل برای اعطا این جایزه، اعتراض کرده بود، ومنتقدی بنام اولاف لاگر، رمان “ گوستا برلین “ اورا، تراژدی اطاق نشیمن دانست که درآن با کرمهای چوب و تخته، مهربانتر رفتارمیشود تابا سرنوشت انسانها. اوپیشنهادکرد که اینگونه آثارادبی راهرچه زودتر در زیرزمین خانه ها انبار کنند. سلمه لاگرلف خودرا شاگرد ادبی : والتراسکات، کریستیان آندرسن و تام کارلیل، میدانست.
سلمه لاگرلف بین سالهای 1858 و 1940 در سوئد زندگی نمود. اودختریک سرهنگ زمیندار کلان بود که بعدها براثر فقر والکلی شدن، ویلا و قصر خانوادگی خودرا فروخته بود. دومین اتفاق ناگوار زندگی سلمه کوچک این بود که او براثر بیماری فلج کودکان،سالها خانه نشین شد، ولی درنوجوانی به موجب بهبودی نسبی بیماری فلج، اومعلم گردید ودرسفری به فلسطین و جنوب اروپا، به گردآوری افسانه های مسیحی پرداخت و در 23 سالگی باادبیات مدرن کشور ش آشناشد. نوستالژی خرید مجدد ویلای پدری دوران کودکی اش، سالها اورا بخود مشغول کرد تا اینکه بعدازدریافت جایزه نوبل، اوتوانست این آرزوی دیرین کودکی اش را برآورده نماید.
نخستین رمان لاگرلف که شهرت جهانی یافت “ افسانه گوستا برلین “ نام داشت. این کتاب یکی از پرخواننده ترین آثارادبیات سوئد گردید. لاگرلف در نامه ای نوشت که قصدش ازاین کتاب، معرفی رمانتیک تاریخ فرهنک روستای محل تولدش بود. این رمان از یک طرف اثری است درتحسین زیبایی وسرمستی در زندگی، و ازطرف دیگر، پیرامون تن پروری و بی عملی نظامیان سابق، و درباره افسران سوئدی جانبدار ناپلئون که دچار تن پروری شده و به صورت زمیندارهای جدید، انگل وار زندگی می نمایند. اودراین کتاب به شرح تضادهایی مانند : وظیفه و خوشگذرانی – کار و بازی – خودسازی و غریزه گرایی – نیز می پردازد.
ازجمله آثار او : آدمها و کوچولوها، اورشلیم، دجال ضد مسیح، افسانه آقایان درباری، جناب گنجی، ناخدای مرگ، قیصر پرتقال، زندگی مقدس، خاطرات من، حلقه ژنرال، شارلوته خانم، دختر روستایی، داستانهای کودکی ام، و یادداشتهای روزانه سولل، هستند.
او درپاره ای از رمانهای خود به دشمنی دین مسیح با زندگی طبیعی انسان اشاره میکند. او بعدها با خلق اینگونه آثار، از بنیادگرایی و خرمقدسی پیشین خود فاصله گرفت. درکتاب “ دجال ضد مسیح “، یعنی دومین اثر مهم او، کوشید تا وحدت و تعادلی میان سوسیالیسم تخیلی و مسیحیت برقرار نماید. این کتاب، شکل سنبلیک جدل وی با مارکسیسم شد. دراین کتاب او اعتراف میکند که قادر به درک کمونیسم نیست. کتاب اورشلیم، رمانی است سند و مدرکی، در باره مهاجرت روستائیان فرقه گرای سوئدی که درسال 1900 به فلسطین فلکزده میروند. طرح موضوعات نوستالژی وطن و درد غربت، دراین کتاب برجسته شده. درکتاب قیصر پرتقال، او به شرح ظاهر و باطن واقعیات و پدیدهها میپردازد. این کتاب، داستان مردی است که از واقعیات تلخ زندگی گریخته و سرانجام دچار جنون میشود.
خانم لاگرلف درپایان عمر به مبارزه با نظرات نژادی وفاشیستی پرداخت و کوشید تا به قربانیان فاشیسم آلمان کمک کند. ازجمله توصیه های اخلاقی وی این بود که میگفت هنرمند باید موجب احساس سعادت انسان شود. او در آثارش از مردان بیمار و معتادی مینویسد که باکمک زنان مستقل، فعال و سازمانده، نجات می یابند، ودر باره بیمارانی میگوید که باکمک هنر، عشق و محبت، شفا می یابند. اوسخنرانی خود برای دریافت جایزه نوبل را به شکل قصه ای خواند که درآن جایزه فوق را مدیون پدر بیمار و خوانندگان مهربان آثارش دانست. درپایان عمر، سرانجام بعضی ازدانشگاههای آلمان و سوئد به وی دکترای افتخاری اعطا کردند. اودر آثارش علاقه خاصی به طرح موضوعات روان پژوهی و روان بیماری داشت. به نظر منقدین ادبی، او آثاری واقعگرا نوشت، بدون آنکه از انگیزههای خیالپردازانه صرفنظر نماید و توانست بدون تعصب دینی، به مطالعه مسیحیت و گردآوری افسانه های سدههای میانه اروپا بپردازد.[1]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان