پيامدهاي تجمل گرايي
دین اسلام، دین اعتدال است و استفاده از زینت و زیباییهای طبیعت و اسباب و لوازم مناسب را نه تنها اجازه داده بلکه به آن توصیه و سفارش نموده است؛ لذا قرآن میفرماید:
« وابتغ فیما آتاک الله الدار الآخره ولاتنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیک و لاتبغ الفساد فی الارض ان الله لایحب المفسدین»
«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد»
بنابراین استفاده از زینت و زیبایی اگر در حد اعتدال باشد هیچ اشکالی ندارد، ولی بسیاری از مردم در جریان زندگی، راه افراط را در پیش میگیرند و به بهانههای گوناگون روبه تجملگرایی میآورند، به همین خاطر قرآن کریم بلا فاصله مسلمانان را از زیاده روی و اسراف و تجاوز از حد برحذر داشته و نهی میکند و میگوید:
«یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد وکلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین»
ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.
در قرآن کریم کلمهای که از نظر ظاهری به تجمل گرایی نزدیک است، واژه «ترف» است که در چندین مورد آمده است، ازجمله در سوره هود میخوانیم:
«و اتبع الذین ظلموا ما اترفوا فیه وکانوا مجرمین»
و آنان که ستم میکردند، از تنعم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند
در آیه دیگر درباره اصحاب شمال و گناهکاران آمده است:
«انهم کانوا قبل ذلک مترفین»
آنها، پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور بودند.
بنابراین از نظر مکتب جاوید اسلام، دلباختگی نسبت به امور دنیا و زرق و برق آن- که در قالب تجمل گرایی ظاهر میشود- محکوم است نه بهره گیری معتدل و حساب شده از نعمتهای این جهان.
تجمل گرایی آثار ویرانگر و منفی فراوانی را به دنبال دارد که به چند نمونه آن، اشاره میشود:
1- طغیان و سرکشی
رفاه، تجمل گرایی و غرق شدن در دریای لذایذ و نعمتهای دنیوی و دور شدن از معنویات، باعث طغیان و سرکشی انسان میشود؛ لذا در آیات قرآن میخوانیم:
«و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون»
و در هیچ شهر و دیاری، بیم دهنده و انذارگری، ارسال نکردیم مگر اینکه ثروتمندان عیاش آنها(که سرمست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آنچه فرستاده شده اید، کافریم».
در آیه دیگری میخوانیم:
«و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا»
و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای مترفین (و ثروتمندان مست و شهوت پرست) آنجا، بیان میداریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدت درهم میکوبیم
از آیات یادشده و دیگر آیات قرآن، به خوبی استفاده میشود که انسان حریص و دنیا طلب، هنگامی که در میدان رقابت تجمل گرایی قرار میگیرد، برای رسیدن به مقصود و بهرهگیری از لذتهای حیوانی، تمام حد و حصرها و موانع را کنار زده، هیچ ضابطه و معیاری را نمیشناسد. براساس فرمایش پیامبر(ص):
«حب الشیء یعمی و یصم»
«علاقه به چیزی، انسان را کور و کر میکند (و قدرت درک واقعیت را از او میگیرد)».
گرایش افراط گونه به دنیا و ظواهر فریبنده آن، باعث میشود بزرگانی چون طلحه و زبیر، با آن سابقه تاریخی، در برابر امیرمومنان حضرت علی(ع) قرار گرفته، بیعت خود را نادیده بگیرند و جنگ خونین جمل را سازماندهی کنند.
2- انحطاط اجتماعی
از جمله آثار زیانبار تجملگرایی، انحطاط اجتماعی است. مونتسکیو درباره تجملگرایی و تاثیر منفی آن در جامعه میگوید: «در این زمان است که تقوای ملی با چه سرعتی روبه انحطاط میرود. زمانی که مردم روم به تجمل روی آوردند، در سلطنت «تی بر» نمایندگان سنا پیشنهاد کردند که قوانین سابق مربوط به تجمل، دوباره برقرار شود. شاه که مردی بااطلاع بود با این تقاضا مخالفت کرد و گفت: دولت با وضع فعلی نمی تواند دوام بیاورد».
ابن خلدون درباره تاثیر تجمل گرایی میگوید: «تجمل خواهی و اعیان منشی مایه بدبختی و انقراض جوامع است. جوامع هراندازه بیشتر در تجمل خواهی و اعیان منشی فرو رود، به همان اندازه به مرز سقوط، نزدیک تر میشود. روند سقوط نیز به این صورت است که اسراف گری و تجمل طلبی به تدریج سبب فقر و تهیدستی جوامع و حکومتها میشود و هرقدر تجمل و اسراف، زیاد شود، به همان اندازه، تهیدستی نیز افزایش مییابد تا جایی که ثروت موجود، دیگر جوابگوی اسراف و تجمل نخواهد بود. بدین ترتیب قومی که به این کار عادت کرده اند به تدریج ضعیف و زبون میگردند و تا مرز نابودی پیش میروند».
امام راحل(ره) میفرماید: «طبع کاخ نشینی با تربیت صحیح، منافات دارد؛ با اختراع و تصنیف و تالیف و زحمت، منافات دارد. اگر سراسر دنیا هم بخواهید گردش کنید و پیدا کنید، اگر موفق بشوید، یکی دو تا و چندتاست. تمام مصنفین از این کوخ نشینان بودند تقریباً و تمام مخترعین از همین کوخ نشینان بودند تقریباً ... ما باید بکوشیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهیم ملت جاوید بماند و اسلام آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از خوی کاخ نشینی به پایین بکشید».