دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آرى! قوت مى، بشکند ابریق را

No image
آرى! قوت مى، بشکند ابریق را

هجرت به تهران

جهانگیرخان که سال ها شاگرد علاّمه آقا محمّد رضا قمشه اى بود، پس از هجرت استادش از اصفهان، به شوق استفاده از محضر وى به تهران مى رود. او درباره استادش مى گوید:

«همان شب اول خود را به محضر او رساندم. وضع لباس هاى او علمایى نبود، به کرباس فروش هاى سِدِهْ مى ماند. حاجت خود را به دو گفتم. گفت: میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلى بود در خارج خندق قدیم تهران. در آن جا قهوه خانه اى بود که درویشى آن را اداره مى کرد. روز بعد اسفار ملاّ صدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهى دیدم که بر حصیرى نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن را از بر مى خواند. سپس به تحقیق مطلب پرداخت. مرا آن چنان به وجد آورد که از خود بى خود شدم، مى خواستم دیوانه شوم. حالت مرا دریافت. گفت: آرى! قوت مى، بشکند ابریق را.»([12])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

خواب سرنوشت ساز

No image

اجراى حدّ انگلیسى

No image

ولایت فقها

No image

نخسـتین اعـدام

No image

داور هوشمند

پر بازدیدترین ها

No image

خواب سرنوشت ساز

No image

داور هوشمند

No image

نخسـتین اعـدام

No image

اجراى حدّ انگلیسى

No image

هجرت به کرمانشاه

Powered by TayaCMS