7 اسفند 1396, 16:24
قال علی(ع): «أَدُّوا الأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَی قَاتِلِ وُلْدِ الأَنْبِیَاءِ» (کافی، ج5، ص133)
یکی از چیزهایی که در روایات مورد توجه و تأکید بسیار قرار گرفته، توجه به امانت و اجتناب از خیانت است. زشتی خیانت بر هیچ عقلی پوشیده نیست. خائن را از زمره جنس انسانی باید دور شمرد و ملحق به پستترین شیاطین نمود. کسیکه در زندگی به خیانت و نادرستی در بین مردم شناخته شود، در این دنیا نیز عرصهی زندگی بر او سخت و ناگوار خواهد شد. نوعاً انسان در این دنیا با تعاون و همکاری بعضی با بعضی دیگر میتواند زندگی راحتی داشته باشد؛ چراکه زندگی فردی و انفرادی برای هیچکس ممکن نیست. زندگی اجتماعی نیز چرخ بزرگ آن بر پایه اعتماد مردم به یکدیگر میچرخد، اگر اعتماد مردم نسبت به یکدیگر کم شود، ممکن نیست انسان بتواند بهراحتی زندگی کند؛ و پایه بزرگ اعتماد، بر امانت و ترک خیانت گذاشته شده است.[1]
در سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده که آنها نسبت به امانت حساسیّت فوقالعادهای نشان میدادند. امام سجاد(ع) در رابطه با آن خطاب به شیعیان خود میفرمایند:
«عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الأَمَانَةِ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع) ائْتَمَنَنِی عَلَى السَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لأَدَّیْتُهُ إِلَیْه»[2]
بر شما باد به ادای امانت! قسم به کسی که محمّد(ص) را به پیامبری مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین بن علی(ع) من را بر شمشیری که پدرم را به آن کشته است، امین قرار دهد، امانت او را به او باز خواهم گردانید.
خداوند در قرآن میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً»[3]
خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبان آن برسانید و هنگامى که در میان مردم داورى مىکنید از روى عدالت داورى کنید، خداوند پند و اندرزهاى خوبى به شما مىدهد، خداوند شنوا و بیناست.
در شأن نزول آیه، در بعضى از تفاسیر اسلامى نقل شده که این آیه زمانى نازل شد که پیامبر(ص)، با پیروزى کامل وارد شهر مکه گردید؛ عثمان بن طلحه را که کلیددار خانه کعبه بود، احضار کرد و کلید را از او گرفت، تا درون خانه کعبه را از وجود بتها پاک سازد. عباس عموى پیامبر(ص) پس از انجام این مقصود تقاضا کرد که پیامبر(ص) با تحویل کلید خانه خدا به او، مقام کلیددارى بیتاللَّه که در میان عرب یک مقام برجسته و شامخ بود، به او سپرده شود (گویا عباس میل داشت از نفوذ اجتماعى و سیاسى برادرزاده خود به نفع شخص خویش استفاده کند)؛ ولى پیامبر(ص) برخلاف این تقاضا پس از تطهیر خانه کعبه از لوث بتها در خانه را بست و کلید را به عثمان بن طلحه تحویل داد؛ در حالىکه آیه بالا را تلاوت مىنمود.[4]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان