بخلورزی
قال علی (ع): «البخل جامع لمساوی العیوب، و هو زمام یقاد به إلی کلّ سوء»
بخل آن است که شخص بخیل نتواند دیگرى را بهحالت نعمت، ثروت و تشخص مادى و معنوى ببیند، تا برسد به آنکه خود احسان و انفاق و تعلیم و راهنمایى کند.[1] صفت بخل نتیجه محبت دنیا و ثمره آن است و از جمله صفات رذیله است؛[2] اگر فرد بخیل در جای مناسب به کمک افراد ضعیف میشتافت، شهر اسلامی از معضل فقر و تبعات آن دور میماند؛ تبعاتی که هر کدام میتواند هم فرد و هم اجتماع را نابود کند؛ برای همین است که رسول خدا(ص) فرمود: نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد.[3] و به همین جهت است که سنایی میگوید:
مالداران توانگر کیسه درویش دل در جفا درویش را از غم توانگر کردهاند
سر ز کبر و بخل بر گردون اخضر بردهاند نان خود بر سائلان کبریت احمر[4] کردهاند[5]
این افراد نهتنها خودشان در مسیر ناصحیح قدم بر میدارند، بلکه دیگران را نیز تشویق به پیروی از خود مینمایند؛ چون همانطور که گفتیم این گروه نه تنها بخشنده نیستند، بلکه تحمل دیدن بخشش از دیگران را نیز ندارند. لذا بسیار در روایات وارد شده است که با چند دسته از مردم مشورت نکن، یکی از این دستهها افراد بخیل هستند؛ چون از احسان به دیگران تو را ناتوان و محروم سازد.[6]
بذل و بخشش بر دو قسم است: اول بذل در راه خدا و براى خدا است، دوم بذل روى مقاصد دنیوى. و آنچه مورد ستایش است، قسم اول است. و اما قسم دوم: گذشته از اینکه به او سخى نمىگویند، عنوان بخل نیز درباره او صدق خواهد کرد؛ زیرا این شخص با این بذل خود را از قرب خدا برکنار کرده، و بهسوى غضب الهى نزدیک خواهد کرد، و گناه و وبال دیگران را نیز به عهده خود خواهد گرفت. پس درحقیقت خود را از راه صلاح و حق و هدایت منحرف کرده، و سعادت و خیر و خوشى خود را از دست خواهد داد، و بالاترین مرتبه بخل آن است که خلاف صلاح و خیر خود را بخواهد.[7]
خداوند متعال نیز در بیان نفرت خویش از صفت ناپسند بخل این چنین میفرماید:
«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیر؛
کسانى که بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمىکنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است؛ بلکه براى آنها شر است؛ بهزودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان مىافکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام مىدهید، آگاه است.»[8] و در جای دیگر امام باقر(ع) میفرماید: «کسى که در کمک کردن به برادر مسلمانش بخل ورزد و از اقدام در انجام حاجتش دریغ کند، گرفتار به کمک کسى شود که در آن کمک گناهکار (خدا) شود و مزدى هم نبرد.»
عاقبت بخل
کسى مىگفت: بخیل معذورتر از ظالم است. این کلام به گوش امیرالمؤمنین(ع) رسید و به او فرمود: دروغ گفتى، زیرا ظالم، گاهى توبه مىکند، و آمرزش مىطلبد، و مالى را که به ستم گرفته، به صاحبش باز مىگرداند، ولى شخصی که مبتلا به بخل شدید است، چون صفت بخلش بر عقلش غالب شود، از دادن زکات و صدقه، صله رحم، پذیرایى میهمان و انفاق در راه خداى عزّوجلّ، و دیگر ابواب احسان دورى مىکند، و از انجام حسنات خوددارى مىکند که در این حالت بهشت بر او حرام است.[9]
بخل منشأ بدیها
عبداللَّهبن عمر از پیامبر خدا(ص) نقل مىکند که فرمود: «از بخل بپرهیزید که همانا کسانى که پیش از شما هلاک شدند، از بخل هلاک شدند، بخل آنان را وادار به دروغ کرد و آنها دروغ گفتند و آنان را وادار به ظلم کرد و آنان ظلم کردند و آنان را وادار به قطع رحم کرد و آنان قطع رحم کردند.»[10]
بخل عامل تمایز زن از مرد
البته همین بخل در جایی بار معنایی صحیح به خود میگیرد و آن در بیان تفاوت اخلاقی بین زن و مرد است. حضرت امیر در حدیثی میفرماید: «برخى از نیکوترین خلقوخوى زنان، زشتترین اخلاق مردان است، مانند، تکبّر، ترس و بخل، هرگاه زنى متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمىدهد، و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مىکند و چون ترسان باشد از هر چیزى که به آبروى او زیان رساند، فاصله مىگیرد.»[11]
اى جان عزیز از بخل کردن بپرهیز که شخص بخیل در نظرها خوار و ذلیل و بىاعتبار است. در مذمّت بخیل همین بس که مردم حتى اولاد او با او دشمن هستند و اهل و عیالش پیوسته چشم به مرگ او نهادهاند که در عزایش لباس کهنه بیرون کنند و لباسهاى نو به تن کنند؛ چه بزرگان گفتهاند سیم بخیل از خاک وقتى درآید که وى در خاک رود.[12]
بخیل توانگر بدینار و سیم طلسمیست بالاى گنجى مقیم
[1]. منسوب به جعفربن محمد(ع)، امام ششم-علامه مصطفوى، حسن، مصباحالشریعة و مفتاحالحقیقة/ترجمه مصطفوى، 1جلد، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران-تهران، چاپ: اول، 1360ش، ص220.
[2] . نراقی، ملا احمد؛ معراجالسعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد، چاپ هفتم، ص322.
[3] . شیخ حر عاملى محمدبن حسن-افراسیابى نهاوندى على، جهادالنفس وسائلالشیعة/ترجمه افراسیابى، 1جلد، نهاوندى-قم، چاپ: اول، 1380ش، ص243.
[4] . گوگرد سرخ یا «کبریت احمر» مادهاى سخت کمیاب است که هر چیز نادر را بدان قیاس کنند.
[5] . ابن شعبه، حسنبن على-اتابکى، پرویز، رهاورد خرد (ترجمه تحفالعقول)، 1جلد، نشر و پژوهش فرزان روز-تهران، چاپ: اول، 1376ش، ص200.
[6] . ابن شعبه، حسنبن على-اتابکى، پرویز، رهاورد خرد (ترجمه تحفالعقول)، 1جلد، نشر و پژوهش فرزان روز-تهران، چاپ: اول، 1376ش، ص128.
[7] . منسوب به جعفربن محمد(ع)، امام ششم-علامه مصطفوى، حسن، مصباحالشریعة و مفتاحالحقیقة/ترجمه مصطفوى، 1جلد، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران-تهران، چاپ: اول، 1360ش، ص222.
[9] . ابن بابویه، محمدبن على-صفاخواه، محمدحسین، گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه)، 2جلد، فیض کاشانى-تهران، چاپ: اول، 1376ش، ج1، ص184.
[10] . ابن بابویه، محمدبن على-جعفرى، یعقوب، الخصال/ترجمه جعفرى، 2جلد، نسیم کوثر-قم، چاپ: اول، 1382ش، ج1، ص259.
[11] . شریفالرضى، محمدبن حسین-دشتى، محمد، نهجالبلاغة/ترجمه دشتى، 1جلد، مشهور-ایران، قم، چاپ: اول، 1379ش، ص679.
[12] . کراجکى، محمدبن على-قمى، عباس، نزهةالنواظر/ترجمه معدنالجواهر، 1جلد، اسلامیه-تهران، چاپ: اول، بىتا، ص120.