14 تیر 1397, 0:0
قال امیر المؤمنین علی(ع): «ان الأمل یذهب العقل و یکذب الوعد و یحث علی الغفله و یورث الحسره»
طول أمل یا آرزوهای دور و دراز از مهمترین رذایل اخلاقی است که انسان را به انواع گناهان آلوده میکند. سبب این صفت خبیثه دو چیز است: یکی جهل و نادانی است؛ چون جاهل بر جوانی خود اعتماد میکند و مرگ خود را بعید میشمارد.
پیوند عمر بسته به موئی است هوش دار غمخوار خویش باش، غم روزگار چیست
سبب دوم برای طول أمل محبت دنیا و انس به لذات فانیه است؛ چنین انسانی از تصور مرگ نفرت دارد، بلکه دل خود را پیوسته به فکر زندگانی دنیا میاندازد و به امید و آرزو آن را تسلی میدهد؛ همین امر او را از توبهی کردار زشت خود باز میدارد و به خود وعده توبه در پیری میدهد، تا اینکه سالخوردگی هم گذر مینماید و دست مرگ یقهی او را میگیرد.
هین مگو فردا که فرداها گذشت ***** تا بکلی نگذرد ایام کشت
هین و هین ای راهرو بیگاه شد ***** آفتاب عمرت اندر چاه شد
این قدر عمری که ماندستت بتاز ***** تا بزاید زین دو دم عمر دراز[1]
در این حدیث گوهربار تبعات مترتب بر بلندپروازی و آرزوهای رنگارنگ به تصویر کشیده شده است و مخاطب را از آن برحذر میدارد؛ تبعاتی چون از بین رفتن عقل سلیم و تکذیب آخرت که روی دیگر سکهی خوش رنگ و لعاب محبت دنیا است، و همچنین غفلتی که به موجب آن بر انسان مستولی میگردد که دیگر به تدریج به حلال یا حرام بودن کسب و روزی حاصل شده خود توجهی نمیکند، بلکه تنها چیز مهم برای وی انباشته نمودن پول بر روی پول هست، حال به هر طریقی که ممکن است؛ در همین رابطه حضرت امیر(ع) میفرمایند: «من طال امله ساء عمله؛[2] کسی که آرزویش دراز باشد، عملش بد میشود.»
با کمی دقت در اقوال معصومین و تفکر در معنا و عمق گفتارشان میتوان به حکمت آنها دست یافت. در انتهای حدیث مورد بحث عصاره حاصل از بلندپروازی را حسرت و تأسفی میداند که دیگر دیر شده و فرصتهای از دست رفتهای که دیگر قابل برگشت نیست.
امید و آرزو که خمیرمایه تلاش انسانهاست اگر از حد بگذرد، به صورت سیلابی ویرانگر درمیآید و همه چیز را با خود میبرد، و سرانجام انسان را غرق دنیاپرستی و گناه میکند. آرزوی دور و دراز سبب می شود که انسان دائماً خود را نیازمند ببیند و دست نیاز به سوی هر کسی دراز کند و شخصیت انسانی خود را به خاطر اموری که هرگز به آن نمیرسد بشکند؛ به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) «طول أمل» را یکی از دو دشمن بسیار خطرناک برای انسانها شمرده و فرموده است: «خصلتان اتباع الهوی و طول الأمل، فاما اتباع الهوی فانه یعدل عن الحق، اما طول الأمل فانه یحبب الدنیا؛[3] شدیدترین چیزی که از آن بر شما میترسم دو خصلت است: پیروی از هوا و آرزوی طول و دراز; زیرا هواپرستی شما را از حق باز میدارد و اما آرزوی دور و دراز شما را حریص بر دنیا میکند.»
خداوند متعال در آیات متعددی این خصلت ناپسند را در بین اقوام گذشته بیان مینماید؛ آنجا که میفرماید: «ذرهم یأکلوا و یتمتعوا و یلههم الأمل فسوف یعلمون؛[4] بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولی به زودی خواهند فهمید.» تعبیر به «ذرهم» (آنها را رها کن) نشان میدهد که امیدی به هدایت این گروه نیست، وگرنه خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) هرگز امر نمیکرد که آنها را رها سازد. چگونه میتوان امید به هدایت گروهی داشت که هدف نهایی آنها خور و خواب، همچون حیوانات است و آرزوهای دراز به آنها اجازه نمیدهد که لحظهای به پایان زندگی و به آفریدگاری که این مواهب حیات را به آنها بخشیده بیندیشند و درباره هدفی که برای آن آفریده شدهاند لحظهای فکر کنند.[5]
البته اصل «آرزو» و «امید» نه تنها نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمی در تعالی روحی و معنوی انسان دارد. اگر امید و آرزو در دل «مادر» نباشد، هرگز فرزندش را شیر نمیدهد، زحمات گوناگون را برای پرورش او تحمل نمیکند، همانگونه که در حدیث معروف نبوی آمده است: «الأملُ رحمه لامتی و لولا الأمل ما رضعت والده ولدها و لا غرس غارس شجرها؛[6] امید و آرزو، رحمت برای امت من است، و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمیکاشت.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان