تجسّس و کنجکاوی در زندگی مردم
قال اللهُ تعالی:« یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات\12)
یک از چیزهایی که در قرآن و روایات مورد نکوهش قرار گرفته، تجسّس و کنجکاوی در زندگی دیگران است. خداوند در قرآن کریم مؤمنان را از این صفت بسیار زشت برحذر داشته و میفرماید:
«ولا تَجَسَّسُوا»
و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید!
کسی که بهدنبال عیوب دیگران است و با کنجکاوی بیجا و بیمورد در صدد دست یافتن به عیوب و لغزش دیگران است باید به این نکته توجّه داشته باشد که خداوند نیز عیوب او را دنبال میکند و او را سرانجام رسوا خواهد کرد. امام صادق(ع) روایتی را از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که میفرمایند:
«َلا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیتِه»
بهدنبال لغزشها و عیوب مؤمنین نباشید؛ بهدرستی که کسیکه در جستجو و تعقیب لغزشهای برادر مؤمنش باشد، خداوند لغزشها و عیوب او را دنبال میکند و کسی که خدا بهدنبال عیوب و لغزشش باشد، او را رسوا میسازد، اگر چه در داخل خانهاش باشد.
کنجکاوی و تجسّس بیجا و بیمورد در زندگی مردم دارای ضررها و پیامدهایی است که ما به برخی از آنها اشاره میکنیم.
13.از بین رفتن آبروی دیگران؛ یکی از ضررهای بزرگ کنجکاوی در زندگی دیگران، بهخطر افتادن آبروی دیگران است؛ که لطمه جبرانناپذیری به حیثیّت و موقعیّت اجتماعی افراد وارد میسازد. بهخصوص وقتی که انسان پس از دقّت و کنجکاوی، اسرار و رازهای درونی افراد را در اختیار دیگران قرار دهد. چراکه شخص کنجکاو، مراقب رفتارها و اوضاع خصوصی دیگران است و کمتر میتواند از فاش ساختن اسرار آنها خودداری کند. اینگونه افراد، هرگز از غیبت کردن و بدگویی پشت سر دیگران مصون نیستند. بهطور قطع وقتی حیثیت و آبروی شخصی بهخطر بیفتد و از بین برود، بهراحتی قابل برگشت و جبران نیست. امام صادق(ع) میفرمایند:
«إذا رَقَّ العِرضُ استُصعِبَ جَمعُهُ»
هرگاه آبرو بریزد، جمعآوری آن دشوار است.
30.انزوا از دیگران؛ تفحّص و کنجکاوی در امور شخصی دیگران، نوعی پیروی از سوء ظن است؛ که این کار درواقع عکسالعمل بدبینی است. فرد کنجکاو با تجسّسهای بیمورد خود، به عیوب و نقاط ضعف بسیاری از افراد، واقف میشود و بر اثر آن یک نوع حالت انزوا و زدگی در او بهوجود میآید و در حقیقت کمتر کسی را شایسته معاشرت و زندگی تشخیص میدهد. این حالت، کمکم او را به گوشهگیری و انزوا از دیگران میکشاند. انسان باید به این نکته توجه داشته باشد که یافتن انسانهای کامل و صددرصد بیعیب و نقص بسیار نادر و انگشتشمار است. به هر حال چهبسا انسان با کنجکاوی و تجسّس بیمورد، به عیوب پوشیده و پنهان دیگران پی خواهد برد و در اثر آن، در خود نوعی زدگی و لزوم پرهیز و اجتناب از دیگران احساس میکند و قطعاً انسان با بدبینی، گوشهگیری و منزوی بودن از جامعه، نمیتواند مثمر ثمر باشد.
31.سلب آزادی؛ یکی از بزرگترین نعمتهایی که برای بشر شمرده شده برخورداری از آزادی در نحوه فعالیّتها است؛ اسلام با تأسیس اصل نظارت عمومی و با قرار دادن مأموران نظارتی، آزادی بشر را در انظار عمومی بهطور صحیحی، به قوانین عقل و شرع محدود نموده و آزادی در اجتماع را در این چهارچوب، محدود و معیّن نموده است. انسان تا آنجا آزاد است که (علنا) به سعادت خود و دیگران لطمهای نزند و حرامی را مرتکب نشود و واجبی را ترک نکند. اسلام، آزادی درونی افراد را با برقرار ساختن حکومت ایمان، محدود و مهار نموده است؛ ولی در این میان اسلام به اجازه نمیدهد که کسی با کنجکاوی و تجسّس بیمورد در زندگی خصوصی دیگران، از دیگران سلب آزادی شود.
بنابراین انسان نباید با تجسّس و کنجکاوی بیمورد در زندگی خصوصی دیگران دخالت کند. چنین کاری علاوهبر اینکه گناه محسوب میشود و مورد رضایت خداوند نیست، دارای آثار و پیامدهای منفی دنیوی نیز هست.