خودشناسی[1]
قال الله تعالی:«…وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ… »(اسراء آیه 44)
ازآنجا که دانشمندان علم اخلاق، هدف نهایی این علم را تهذیب نفس و خوشبختی و سعادت انسان میدانند و رسیدن به این هدف امکان ندارد جز از راه خودشناسی، از این رو توجه شما را به اهمیت این موضوع از دیدگاه اسلام جلب میکنیم.
نفس انسان از بُعد ملکوتیاش نفخه الهیه است که در سیر صعود، به مقام نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه میرسد و تا آنجا بالا میرود که به مرتبه قاب قوسین او ادنی مشرف میشود، چنانکه قرآن میفرماید:
« ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی »[2]
سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد تا (درمقام تمثیل) فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود[3] و از بُعد ناسوتیاش تا آنجا سقوط میکند که میفرماید: آنها همچون چهار پایانند بلکه گمراه تر …[4]
این مجموعه به ظاهر کوچک بحدی بزرگ و وسیع است که جمیع عوالم وجود را در خود جمع کرده آن گونه که در اشعار منسوب به علی علیه السلام آمده است :
دوای تو در وجودت خودت نهفته است و تو نمیفهمی
بیماریت نیز از خودت سرچشمه گرفته و تو نمیبینی .
و تو فکر میکنی که موجود ضعیفی هستی
در صورتی که جهانی بزرگ در وجود تو پیچیده شده است .
و تو آن کتاب درخشانی هستی
که با حروف آن پنهانها آشکار می گردد.
بنابراین تو نیازی نداری که از بیرون دایرهی وجودت، از سرنوشت چیزی بگویند.
همه دردها ازتو و خود نبینی همه نسخه ها در تو و خود ندانی
تو یک لفظی اماطلسم عجایب دریغاکه معنای خود را ندانی
دراین ذره بنهفته کیهان اعظم چودر سیم تار مغنی، اغانی
تویی آن کتاب مقدس که در وی نبشته همه رازهای نهانی
به گنجینهی آفرینش بیندیش کدام است گنجی بدین شایگانی
زمین و زمانی برون از تو ،حاشا تو جان جهانستی و جاودان
توانسانی و خود خدا در تو مخفی ملک در تو محو و فلک در تو فانی[5]
با توجه به این عرض عریض و آگاهی از آن همه استعدادهای عیان و نهان میتوان آئینهی دل را با تزکیه و تصفیه، مظهرجلوات غیب الغیوب نمود و مصداق این آیه کریمه واقع شد که می فرماید:
« ما کذب الفواد ما رای »
دل او: (پیامبر) آنچه را که دید دروغ نپنداشت و در آن تردید نکرد.
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
انسانها در وجدان ناخودآگاه خویش از این معرفت (خودشناسی ) کم و بیش بیبهره نیستند که فرمود فطرة الله التی فطرالناس علیها [6]ولی اکثریت مردم در وجدان خود آگاه از آن غافلاند که ولکن اکثر الناس لایعلمون [7]یعنی بیشتر مردم آگاهی به وجدان و احساس فطری خویش ندارند، و به اصطاح علم به علم ندارند. بدیهی است آنچه موضوع تکلیف و منشأ ثواب و عقاب است معرفت تفصیلی و آگاهانه است، و به عبارت دیگر، آنچه مهم است آگاهانه در این راه گام نهادن و خویشتن خویش را باز یافتن است تا از این راه خدا را بشناسی و به مسؤلیتهای انسانی و الهی راه یابی. آری، این گونه معرفت است که در آیات و راوایات در تحصیل آن تأکید اکید و غفلت از آن مو جب خسران ابدی شمرده شده است و تنها عبادت مقبول و مفید، عبادتی است که توأم با عرفان و آگاهی باشد و این عبادت است که به انسان و موجودات عاقل اختصاص دارد، اما عبادت تکوینی در همه چیز موجود است که فرمود:« و لله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض »
پی نوشت:
-
[1] . مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374، پنجم، ص49
-
-
[3] . این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس به منظور مجسم کردن نهایت درجهی نزدیکی است، و گرنه خداوند لامکان است و بُعد مکانی برای او وجود ندارد.
-
-
[5] .کلیات دیوان مرحوم شهریار ، کج 5 ص 246
-
-