ذکر خدا
قال الصادق(ع): «مَن کان ذاکراً لله علی الحقیقة فهو مطیع و مَن کان غافلاً عنه فهو عاصٍ... .»
«مَن کان ذاکراً لله علی الحقیقة فهو مطیع و مَن کان غافلاً عنه فهو عاصٍ و الطاعة علامة الهدایة و المعصیة علامة الضلالة»
هر کس به معنای واقعی یاد خدا باشد، او مطیع است و هر کس غافل از او باشد، پس او گناهکار است و طاعت علامت هدایت و گناه علامت گمراهی است.[1]
ذکر عبارت است از یاد خدا در همه شئون زندگی و آگاهی از حضور در محضر الهی و نظارت وی بر اعمال و رفتار آدمی؛ بهاین معنی که هنگام روبهرو شدن با تکالیف واجب به یاد خدا بوده، آنها را انجام دهد و هنگام روبهرو شدن با محرمات و معاصى از خدا غافل نباشد، و از انجام آن پرهیز نماید.
در فضائل ذکر، آیات و روایات فراوانی وارد شده است، البته ذکری که با حضور قلب و فراغ بال و توجه تام به ذات اقدس خداوند باشد، در کتاب گرانقدر جامعالسعادات آمده است: "برای ذکر اول و آخری است، اول آن موجب انس و حب الهی است، و آخر آن نیز همان. وقتی انس به خداوند متعال با ذکر حاصل شد، ذاکر را از غیرخدا منقطع میکند و در روزی که دست آدمی از هر چیز و هر کسی کوتاه است به فریاد وی خواهد رسید."[2]
عبارات نورانی فراوانی در قرآن کریم در مورد ذکر و اثرات آن به میان آمده است؛ مثلاً نزدیکترین راه برای رشد[3] ذکر خدا بیان شده است:
اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً
پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزى که از این به صواب و مصلحت نزدیکتر باشد، راهنمایى کند.[4]
همچنین قرآن کریم ذکر را در جهت نیل به یک هدف والا که آرامش قلبی[5] میباشد، تبیین میکند؛ آنجا که میفرماید:
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»
همانا با ذکر خدا دلها آرام مییابد.
البته در مقابل، پیامد اعراض از ذکر خداوند نهتنها بدبختی دنیوی را در پی دارد، بلکه آخرت انسان نیز دچار خسران است. در سوره طه میفرماید:
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم.[6]
آنچه در باب ذکر بسیار مورد تأکید است، ذکر قلبی است؛ هرچند که ذکر زبانی خالی از ثواب نیست، ولیکن توانایی مقابله با سپاه شیاطین و دفع وسوسههای شیطان با ذکر زبانی ممکن نیست؛ چون اگر وسوسههای شیطانی با ذکر زبانی قابل رفع بود، هر کسی در نماز حضور قلب داشت و خیالات باطل به سراغ او نمیآمد؛ زیرا که منتهای هر ذکر و عبادتی نماز است، حال آنکه چنین نیست.[7]
امام خمینى قدس سرّه مىنویسد: "پس اى عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمّل مشاقّ هر چه بکنى، کم کردهاى. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذکر حقّ شود و کلمه طیّبه لااله الاالله صورت اخیره و کمال أقصاى نفس گردد که از این زادى بهتر براى سلوک الى الله و مُصلحى نیکوتر براى معایب نفس و راهبرى خوبتر در معارف الهیه یافت نشود. پس اگر طالب کمالات.... و مهاجر الى الله هستى، قلب را عادت بده به تذکّر محبوب ..."[8]