15 آبان 1390, 0:0
عَنْ أَبی عَبْدِاللّهِ(ع) قالَ:«قُلْتُ لَهُ بِأَیِّ شَیْءٍ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟
عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ(ع) قالَ:«قُلْتُ لَهُ بِأَىِّ شَىْءٍ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قالَ: بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ»
بسیارى از ما نماز مىخوانیم، روزه مىگیریم و... خلاصه به دنبال کسب ایمان واقعی هستیم، اما نمىدانیم به حقیقت ایمان نائل شدهایم یا نه. در این حدیث بیان میدارد میزان ایمان واقعی در ترازوی تقدیر و تسلیم در برابر خالق کائنات بهدست میآید. زندگی آدمی در گذر عمر پیوسته با خوشی و ناخوشی همراه میباشد، یک روز بر مراد اوست و روزی بر علیه او؛ این مؤمن و متخلق به خلق حسنه است که به امور خارج از حیطه قدرت خویش راضی و تسلیم بوده و آن را ناشی از قضا و قدر الهی و محل امتحان خود میداند که باید از آن سربلند بیرون آید. کسى که به مقام رضا رسیده است در حالت بیمارى همانگونه است که در حالت تندرستى میباشد. هنگام تهىدستى همانطور رضایت قلبى از مقدرات الهى دارد که در وقت توانگرى دارد. از میان فقر و غنا، تندرستى و بیمارى، آن را که خدا برایش تقدیر فرموده مىخواهد و دل به مشیت الهى مىسپارد. پس با توجه به مطالب فوق رضا عبارتست از ترک اعتراض به مقدرات الهیه در باطن و ظاهر.[1]
تسلیم و رضا به معناى دست روى دست گذاشتن و تسلیم حوادث روزگار شدن نیست، چنانکه به معناى نشستن و کار را به عهده خدا گذاشتن نیز نمیباشد، بلکه تسلیم در برابر فرمان حق و رضا در برابر خواست و مشیت اوست. در قرآن کریم و سیره معصومین موارد بیشماری از نمونههای متعالی در باب تسلیم و رضا وجود دارد؛ مانند آنجا که حضرت ابراهیم در مقابل دستور معبود سر به نشانه اطاعت فرود آورده و فرزند خویش را تا مرز قربانی پیش برد. حضرت سیّدالشّهدا نیز در آخرین لحظات زندگى که از هر طرف هدف تیر و تیغ دشمن قرار گرفته بود، فرمود:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ هذا قَتیلٌ فى رِضَى اللَّهِ»[2]
«به نام خدا، هیچ توان و قدرتى جز به دست خدا نیست، و این (یعنى خودش) کشته در راه خشنودى خداست.»
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ اى عجب من عاشق این هر دو ضدّ
ناخوش او خوش بود بر جان من جان فداى یار دل رنجان من
مطالب بالا در مورد رضا به قضای الهی بود و مخاطب مؤمن نیز خداوند متعال است اما یکی از محسنات حاصل رضا در برخورد با مردم متبلور میشود در اینباره آمده است که: آدم راضى راحت است؛ چون راضى است راحت است، قانع است و حرص نمىزند. نه از بیرون دست و پا مىزند و نه از درون حرص مىخورد. «اِرضِ تسترِح» آدم راضى حسود نیست. ناراحت نیست که چرا دیگران دارند ولى او ندارد. آدمى که راضى است، سختگیر نیست. مردم آدم راضى را دوست دارند.[3]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان