28 دی 1396, 17:33
قال النبی(ص): «أسرعُ الذّنُوبِ عقوبةً کُفرَانُ النِّعمَهِ» (سفینه البحار، ج4، ص475، باب شکر)
بیهیچ تردیدی شکر منعِم و صاحب نعمت لازم است. عقل بهروشنی و بدون هیچ تردیدی حکم میکند که هر انسانی که به او نعمتی عطا شده و خود را غرق نعمت میبیند، صاحب نعمت را بشناسد و حق سپاسگزاری از او را بهجای آورد. شناخت منعِم در حقیقت شناخت خداوند است که از زاویه انعام مورد شناخت قرار گرفته است.[1] خداوند در قرآن میفرماید:
«فاذکُرُونِی أَذکُرکُم وَ اشکُرُوا لِی وَ لاتَکفُرُونَ»[2]
«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت مرا بهجای آورید و کفران نعمت نکنید.»
در حقیقت خداوند صاحب تمام نعمتها است و لازم است که انسان در برابر نعمتهایی که خداوند به او بخشیده، شکرگزار باشد و کفران نعمتهای الهی نکند. کفران نعمتهای الهی و ناسپاسی و ناشکری یکی از عواملی است که باعث زوال و از دست رفتن نعمتهای الهی میشود. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه خطر ناسپاسی و ناشکری را گوشزد کرده و آنرا از عوامل زائل شدن نعمت میشمارند و میفرمایند:
«إنّ لله فی کلِّ نعمَهٍ حقّاً فمَن أدّاه زَادَهُ منها و مَن قَصَّر عنه خَاطَرَ بزَوَالِ نعمَتِه»[3]
بهدرستی که خداوند را در هر نعمتی حقی و سپاسی است. کسی که از عهده آن برآید، خداوند آن نعمت را بر او افزایش میدهد و کسی که در آن کوتاهی کند، خداوند آن نعمت را در معرض زوال و نابودی قرار میدهد.
آری ناشکری و ناسپاسی، در برابر نعمتها باعث زوال و نابودی آنها میشود. در روایتی از امام صادق(ع) به این مضمون وارد شده که میفرمایند:
من بعد از غذا انگشتان دست خود را میلیسم بهطوری که میترسم خادمم مرا در این حالت مشاهده کند و پیش خود فکر کند که این کارم از روی حرص من به غذا میباشد، در حالیکه اینگونه نیست. امام صادق(ع) در ادامهی این روایت، علّت کار خود را ذکر میکند و میفرماید: در گذشته مردمی زندگی میکردند که دارای چشمهسارها و نعمات فراوان بودند، بهطوری که آنها از مغز و جوانه گندم برای خودشان، نان درست میکردند؛ ولی آنها بهخاطر وفور نعمت با نان محل مدفوع کودکانشان را پاک میکردند؛ تا اینکه کوهی از این نانها جمع شده بود. روزی مرد نیکوکاری از جایی گذر میکرد و مشاهده نمود که زنی مشغول چنین کاری است. آن مرد تا چنین چیزی را مشاهده کرد رو به آن زن کرد و گفت: وای بر شما از خدا بترسید و کاری نکنید که خداوند نعمتهایش را از شما بگیرد. آن زن در جواب گفت: آیا تو ما را از قحطی و گرسنگی میترسانی؟! تا زمانیکه رودهای ما جاری است، ما از گرسنکی و قحطی ترسی نداریم. طولی نکشید که بر اثر ناسپاسی و کفران نعمت، خداوند بر آنها غضب کرد و باران بر آنها نبارید؛ کار بهجایی کشید که برای همان نانهایی که روزی محل مدفوع کودکانشان را پاک میکردند، صف میکشیدند و آنها را در بین خود با ترازو تقسیم میکردند!![4]
آری کفران نعمت و ناسپاسی، از جمله گناهانی است که عذاب و عقوبت دنیوی آن، زود فرامیرسد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان