21 آبان 1396, 13:22
قال امام موسی بن جعفر علیه السلام:
مثل الدّنیامثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشاً حتی یقتله
(بحار، ج 1، ص 152.)
دنیا مانندآب دریا است که هرچه قدر عطشان از آن بنوشد تشنگی اش بیشتر می شود تا او را بکشد.
(برگرفته ازمبادی اخلاق در قرآن: آیت الله جوادی آملی)
انسان تشنه هنگامی که آب زلال و گوارا مینوشد بر آن مسلّط است و آن را جذب،هضم و تبدیل میکند، ولی اگر آب شور بنوشد، گرفتار آن آب شور خواهدشد، چون چنین آبی در حقیقت، دستگاه گوارش او را در اختیار میگیرد و بر عطش وی میافزاید و او ناچار است بار دیگر قدحی از آب بنوشد که آن نیزاگر شور باشد عطش او را افزونتر میکند. دنیا بسان آب شور است؛ از اینرو امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) به هشام بن حکم میفرماید: «مثل الدّنیامثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشاً حتی یقتله»[1]و در یکی ازنامههای امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آمده است که «فإنّ الدّنیا مَشْغَلةٌ عن غیرها» دنیابازیچه است و انسان را از غیر دنیا باز میدارد و اصولاً هر چه انسان را از غیردنیا (خدا) باز دارد، معلوم میشود بازیچه و «لهو» است و او را سرگرم کرده است.
آنگاه حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: دنیا زده سیر نمیشود، بلکه هر اندازه که انسان از دنیا بهرهمند باشد، معادل آن یا بیش از آن، درهای حرص و ولع بر روی او باز میشود: «ولم یُصِبْ صاحبُها منها شیئاً إلاّ فَتَحَتْ له حرصاً علیها ولهجاً بها»[2]. اگر گرسنه غذای لذیذی مصرف کند، دیگر میل یا احتیاج به غذا ندارد، ولی اگر چیزی که گرسنگی وتشنگی میآورد بخورد یا بنوشد، هرگز سیر یا سیراب نمیشود و ﴿هَلْ مِنْ مزید﴾[3]میگوید. اگر ما آنچه را در حداکثر عمر خود، مثلاً صد سال، نیاز داریم فراهم کنیم، باز میبینیم سیر نیستیم. از این جا معلوم میشود آنچه را که فراهم کردهایم غذای لذیذی برای ما نیست؛ چون اگر غذای لذیذی بود، ما سیر میشدیم، بلکه مانند آب شوری است که بر عطش ما میافزاید.
آن حضرت در ادامه میفرمایند: «ومن وراء ذلک فراق ما جمع ونقض ما أبرم، ولو اعتبرْتَ بما مضی حفظتَ ما بقی»[4]؛ مشکل دیگر آن است که انسان همه آنچه را به زحمت، جمع کرده است باید با درد و رنج از دست بدهد. ممکن است کسی عمری زحمت بکشد تا چیزی را تهیه کند و ممکن است همان ره آورد شصت ساله را در چند ثانیه از دست بدهد، ولی دردش برای همیشه میماند و این همان لهو است، ولی اگر کسی این لهو را رها کند، اهل فلاح و تهذیب میشود. بنابراین، تهذیب با سرگرم شدن سازگار نیست.
دنیا ابزار سرگرمی است و هرچه انسان را از خدا باز میدارد مایه سرگرمی اوست و انسانِ دنیازده، مهذّب نیست؛ خواه این دنیا «مال» دولتمند باشد یا «علم» دانشمند؛ گاهی علم، هم دنیاست! انسان، تلاش و کوشش میکند تا چیزی یاد بگیرد اما اگر بر سخن او اشکالی کنند، عصبانی میشود و این نشان میدهد که او در حقیقت، خودخواه است؛ زیرا علم در انحصار کسی نیست و دیگران نیز حق اظهار نظر دارند.
کسی که بخواهد مهذب باشد، باید با دنیا بجنگد؛ زیرا انسان در میدان بازی و چهار سوق دنیا قرار دارد و ناچار است زندگی، کار، معاشرت و معاملهای داشته، علمی فراهم کند و همه اینها دو چهره الهی یا دنیایی دارد، ناچار به مبارزه برمیخیزد تا خود را از لهو و لعب، بازیگری و بازیچه برهاند و برای رهایی از پنجه بازیجه و بازیگری هم ناچار است که بازیچه را بشناسد و مسلح نیز باشد تا بتواند در برابر بازیچه به مبارزه برخیزد.
به همین جهت، هر لحظه باید کارش را بر میزان الهی عرضه کند که آیا دنیاست یا آخرت؟ کاری که اکنون دارم انجام میدهم اگر دیگری انجام میداد باز هم خوشحال بودم یا میخواهم فقط خودم آن را انجام دهم؟ اگر کار، کار خوبی است و من نمیگذارم یا راضی نیستم دیگری آن را انجام دهد، معلوم میشود که من خودم را میخواهم، نه آن کار خوب را.
کسی که هنگام نماز، مشغول درس و بحث است و به نماز اوّل وقت اعتنا نمیکند، ممکن است عالم بشود، امّا عالم ربّانی و نورانی نمیشود. از این رو پیغمبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) همواره نزدیک اذان، به بلال حبشی (رضوان الله علیه) میفرمود: «أرِحْنا یا بلال»[5]؛ بلال! ما خسته شدهایم اذان بگو تا استراحت کنیم. معلوم میشود نماز بهترین رَوح و ریحان، برای انسان موحّد است که خستگی را میزداید؛ زیرا انسان در غیر نماز با دوست نیست و وقتی که با دوست نباشد خسته است
منبع : برگرفته از تفسیرموضوعی قرآن کریم – مبادی اخلاق در قرآن –تالیف : آیت الله جوادی آملی ج 11/صص122-123
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان