كلمات كليدي : قرآن، حرمت، آداب احترام، مقام قرآن و قداست آن
نویسنده : روحالله رضائی
احترام از ریشهی"حرم"در لغت به معنای چیزی است که هتک آن حلال و جایز نیست،[1]از این رو احترام به معنای بزرگداشت میباشد.[2] و اینکه میگوئیم: "المسجدالحرام"، "بیتالله الحرام"و "الشهرالحرام"، همه به این معناست که اینها حدودى دارند و چیزهائى در آنها حرام شده که در غیر آنها حرام نیست.[3]و منظور از "احترام به قرآن"از همین باب بوده که عظمت قرآن را بزرگ شمرده و نسبت به آن، مسائلی را باید رعایت کنیم که در قبال دیگر کتابها مقید به رعایت این مسائل نیستیم.
در ضمن مراد از قرآن، تنها مجموع آن نیست؛ بلکه هر سوره و هر آیه از قرآن، در هر کجا نقل و ثبت شده باشد، جزو قرآن بوده و باید احترام آن رعایت شود.[4]
احترام از دیدگاه قرآن
از نگاه قرآن برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود، مورد احترام قرار داده و مقدس شمرده است؛[5] از جمله: احترام به کعبه، مسجد الحرام، مسجد اقصی، مقام ابراهیم و احترام به خود قرآن.
احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم میشوند:آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد میکنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان میکنند.
1. عظمت قرآن
خداوند متعال در هر آیهای که از خود قرآن سخن گفته، قرآن را با عظمت یاد کرده است.از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت مجید ذکر کرده است:
«ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ»[6]
«قاف، سوگند به قرآن مجید»
از این آیه، دو نکته به دست میآید: اول اینکه حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم اینکه "مجید" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آنجا که قرآن عظمت و شرافتى بى پایان دارد، کلمهی "مجید" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زیبا، محتوایش عظیم، دستوراتش عالى و برنامههایش آموزنده و حیاتبخش است.[7]
و در جای دیگر میفرماید:
«بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّید»[8]
«(این آیات، سحر و دروغ نیست،) بلکه قرآن با عظمت است»
صفت مجید براى قرآن جهت بیان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پایدارى آنست.[9]
2. حفظ حرمت قرآن
این گروه از آیات، شامل آیاتی میشود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمیدارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید میکند:
«وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَیْکُمْ فىِ الْکِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَایَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بهِا وَ یُسْتهَزَأُ بهِا
فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...»[10]
«و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید،
افرادى آیات خدا را انکار و استهزا مىکنند، با آنها ننشینید تا به
سخن دیگرى بپردازند!. و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود...»
دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با این گونه گناهکاران، نشانهی روح نفاق است؛ زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمیتواند در مجلسى شرکت کند که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود، و ایشان اعتراض ننماید، یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد؛[11] فلذا در ذیل آیهی شریفه میفرماید:
«... إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً»
«... خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع مىکند.»
و در آیهی دیگری استهراء کنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل شیطانی نامیده است:
«وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ
غَیرْهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»[12]
«هر گاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مىکنند، از آنها روى بگردان
تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن
با این جمعیّت ستمگر منشین!»
خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفتهاند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن، افرادی که این حرمت را نگاه نمیدارند، قوم ظالم نامیده است.[13]
آداب احترام به قرآن
گروه سوم از این آیات، آیاتی است که احکام و آداب بخصوصی را در رابطه با احترام به قرآن بیان مینماید:
«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ * فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون»[14]
«که آن، قرآن کریمى است، که در کتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاکان نمىتوانند به آن دست زنند [دست یابند].»
چون کلام در سیاق بزرگداشت امر قرآن بوده، و آن را تجلیل نموده است، از همین بیان مىفهمیم که منظور از مس قرآن، دست کشیدن به خطوط آن نیست؛ بلکه علم به معارف آن بوده که جز پاکان، کسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در کتابى مکنون و پنهان است؛ و آیات 3-4 سورهی زخرف، نیز به این مطلب اشاره دارد:[15]
«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»
«که ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید!
و آن در «أمّ الکتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلندپایه و استوار است!»
پس قرآنى که در کتاب مکنون است، به حریم قدسی آن دست کسى نمىرسد؛ مگر آنکه از لوث گناهان و محرّمات پاک شده و دل را از توجّه به کثرات و منیّتها و از پلیدى حدود و تعیّنات (مسائل روز مرّه)، خالى و پاکیزه بکند.[16]
فلذا احترامات باطنى قرآن و عمل کردن بدستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلامالله میباشد.[17]
و آیهی دیگری که در این رابطه میتوان اشاره نمود، آیهای است که در آن، سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن میباشد:
«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»[18]
«هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید!»
آنچه از ظاهر آیه استفاده مىشود این است که این حکم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معینى نیست، در مقابل روایات متعددى از معصومین -علیهمالسلام-بر عدم وجوب استماع در تمام حالات نقل شده، که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع این دو حکم به دست میآید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، یک حکم استحبابى است؛ یعنى شایسته و مستحبّ است که اگر کسى قرآن تلاوت کند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند، به احترام قرآن سکوت کرده و با گوش جان پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گیرند؛ چون قرآن تنها کتاب قرائت نیست، بلکه کتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه، به قدرى بر حکم استحباب تاکید شده که در بعضى روایات از آن تعبیر به واجب شده است.[19]