كلمات كليدي : رابط بدل، تبعيت "بدل" از "مبدل منه"، ضمير بارز رابط بدل، ضمير مقدر رابط بدل، ظهور "إن" شرطيه بر بدل، ظهور همزه استفهام بر بدل
احکام "بدل" و "مبدلمنه" از مجموعه مباحث "بدل" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "بدل" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این نوشتار از احکام بدل و مبدلمنه به بررسی دو مبحث مهم تبعیت بدل از مبدلمنه و رابط میان آن دو پرداخته و در پایان به برخی احکام دیگر اشاره خواهد داشت:
تبعیت "بدل" از "مبدلمنه"
بدل از جمله توابع بوده که به این جهت در اموری از متبوع (مبدلمنه) خود تبعیت میکند که در ادامه به این امور، ضرورت و عدم ضرورت آنها اشاره میشود:[1]
1. اعراب
تبعیت "بدل" از "مبدلمنه" در نوع اعراب، ضروری است؛[2] مانند: «وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛[3] در این آیه شریفه بدل (یُضَاعَفْ) در اعراب از مبدلمنه (یَلْقَ) تبعیت کرده و مجزوم شدهاست.[4]
2. معرفه یا نکره بودن
تبعیت "بدل" از "مبدلمنه" در معرفه یا نکره بودن ضروری نیست؛[5] مانند: «وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛[6] در این آیه شریفه "صِرَاطِ اللَّهِ" و "صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ" به ترتیب بدل معرفه و مبدلمنه نکره، واقع شدهاند؛[7] از این رو بدل از مبدلمنه در زمینه نکره یا معرفه بودن تبعیت نکرده است.
3. مذکر یا مونث بودن
تبعیت بدل از مبدلمنه در مذکر یا مونث بودن تنها در بدل کلّ از کلّ ضروری بوده و در سایر انواع بدل الزامی نیست:[8]
الف. بدل کلّ از کلّ؛ مانند: «رأیتُ زیداً اخاک»؛ در این مثال "اخاک" و "زیداً" به ترتیب بدل و مبدلمنه واقع شدهاند. بدل در این مثال بدل کلّ از کلّ بوده از این رو بدل از مبدلمنه تبعیت کرده و هر دو مذکر هستند.
ب. سایر انواع بدل؛ مانند: «إنّ الغزالَ عینَه جمیلةٌ»؛ در این مثال "عینَه" و "الغزالَ" به ترتیب بدل مونث و مبدلمنه مذکر، واقع شدهاند؛ بدل در این مثال بدل بعض از کلّ بوده از این رو تبعیت بدل از مبدلمنه در مذکر یا مونث بودن ضروری نیست.
4. مفرد، مثنی و یا جمع بودن
تبعیت بدل از مبدلمنه در مفرد، مثنی و یا جمع بودن در بدل کلّ از کلّ در صورتی که مانعی در تثنیه و یا جمع نباشد[9] ضروری بوده و در سایر انواع بدل الزامی نیست:[10]
الف. بدل کلّ از کلِّ؛ مانند: «رأیتُ زیداً اخاک»؛ در این مثال "اخاک" و "زیدا" به ترتیب بدل و مبدلمنه واقع شدهاند. بدل در این مثال بدل کلّ از کلّ بوده از این رو بدل از مبدل منه تبعیت کرده و هر دو مفرد هستند.
ب. سایر انواع بدل؛ مانند: «أکلتُ البرتقالةَ ثلثیها»؛ در این مثال "ثلثیها" و "البرتقالة" به ترتیب بدل مثنی و مبدلمنه مفرد، واقع شدهاند. بدل در این مثال بدل بعض از کلّ بوده از این رو تبعیت بدل از مبدلمنه در مفرد، مثنی و جمع بودن ضروری نیست.
رابط میان "بدل" و "مبدلمنه"
در بدل کلّ از کلّ، بدل و مبدلمنه بر یک ذات و امر واحد دلالت میکنند؛ از این رو نیازی به رابط میان آن دو نیست ولی در بدل بعض از کلّ و بدل اشتمال، ضمیر رابطی وجود دارد که مبدلمنه، مرجع آن است.[11] ضمیر رابط بر دو گونه است:[12]
1. ضمیر بارز؛ مانند: «قَرَأْتَ الکِتابَ أوَّلَهُ»؛ در این مثال "الکِتابَ" مبدلمنه و "أوَّلَهُ" بدل بعض از کلّ است. مرجع ضمیر بارز (هاء) در "أوَّلَهُ"، مبدلمنه بوده که این ضمیر، رابط میان بدل و مبدلمنه میباشد.
2. ضمیر مقدّر؛ مانند: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا»؛[13] در این آیه شریفه "النَّاسِ" مبدلمنه و اسم موصول (مَن) بدل بعض از کلّ است. پس از "من استطاع"، عبارت "منهم" مقدر است که مرجع ضمیر (هُم) در آن، مبدلمنه بوده و این ضمیر، رابط میان بدل و مبدلمنه میباشد.[14]
نکته
باید توجه داشت که در سه صورت بدل بینیاز از ضمیر (رابط) است که در ادامه به آنها اشاره میشود:[15]
1. "ال" جایگزین ضمیر شود؛ مانند: «قَبَّلْتُهُ الیدَ»؛ در این مثال "الیدَ" در اصل "یدَهُ" بوده که ضمیر "هاء" حذف و "ال" جایگزین آن شده است.
2. بنابر نظر بعضی، از آنچه از کلام حذف شده میتوان بدل آورد؛[16] به عنوان مثال در عبارت "ما جاءَنی أحدٌ إِلَّا هندٌ" لفظ "أحدٌ" مبدل منه و محذوف بوده که لفظ "هندٌ" بدل از آن واقع شده است.
3.در صورتی که بدل و الفاظ بعد از آن مجموع اجزای مبدلمنه را تشکیل دهند؛[17] مانند: «الکَلِمَةُ أقسامٌ ثَلاثَةٌ إسمٌ و فعلٌ و حرفٌ»؛ در این مثال "إسمٌ"، بدل واقع شده که با الفاظ بعد از خود ("فعل" و "حرف") تمامی اجزای مبدلمنه (اقسام) را تشکیل میدهند؛ از این رو بدل، بینیاز از ضمیر (رابط) است.
برخی احکام پیرامون "بدل" و "مبدلمنه"
1. در صورتی که حرف جرّ بر مبدلمنه وارد شود، تکرار آن حرف در بدل جایز است؛[18] مانند: «رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا»؛[19] در این آیه شریفه ضمیر "نا" در "لنا" مبدلمنه بوده و حرف جر "لام" بر آن وارد شده است؛ از این رو جایز است حرف جر در بدل (أَوَّلِنَا) تکرار شود.
2. در صورتی که مبدلمنه دربردارنده معنای شرط باشد "إن" شرطیه در بدل ظاهر میشود؛[20] مانند: «مَنْ یَقمْ إنْ زیدٌ و إنْ عمروٌ أقُمْ معه»؛ در این مثال "مَنْ" مبدلمنه و دارای معنای شرط است؛ از این رو "إنْ" شرطیه در بدل (زیدٌ) ظاهر شده است.
3.در صورتی که مبدلمنه دارای معنای استفهام باشد همزه استفهام در بدل ظاهر میشود؛[21] مانند: «کیفَ أنت أصحیحٌ أم سقیمٌ»؛ در این مثال "کیفَ" مبدلمنه و دربردارنده معنای استفهام است؛ از این رو همزه استفهام در بدل (صحیحٌ) ظاهر شده است.
4. در صورتی که بدل و مبدلمنه فعل باشند مشترک بودن آنها در نوع[22] فعل ضرورت ندارد؛[23] مانند: «إن جئتنی تَزرْنی اُکرمْک»؛ در این مثال فعل ماضی "جئتنی" و فعل مضارع "تَزرْنی" به ترتیب مبدلمنه و بدل واقع شدهاند و در نوع فعل با هم مشترک نیستند.
5. در مواردی ضمیر مرفوعی پس از ضمیر مرفوعی دیگر واقع میشود که ممکن است بدل یا تاکید باشد؛[24] مانند: «قُمْتُ أنا»؛ در این مثال ممکن است ضمیر منفصل مرفوعی (أنا) بدل یا تاکید و ضمیر متصل مرفوعی ("تاء" در فعل "قُمْتُ") مبدلمنه یا موکَّد باشد.
6. در مواردی ضمیر مرفوعی پس از ضمیر منصوبی واقع میشود که بدل نبوده بلکه تاکید است؛[25] مانند: «رأیتُک أنْتَ»؛ در این مثال ضمیر منفصل مرفوعی (أنْتَ) تاکید و ضمیر متصل منصوبی ("کاف" در فعل "رأیتُک")، موکَّد است.