كلمات كليدي : اخلاق محيط زيست، اخلاق كاربردي، محيط زيست
نویسنده : احمد دبيري
یکی از قدیمیترین شاخههای اخلاق کاربردی، اخلاق محیط زیست است.
اخلاق زیست محیطی شاخهای از مطالعات است که تعاملات انسان با محیط غیر انسانی را از منظر اخلاقی بررسی میکند. در اخلاق سنتی عموما انسان که موجودی مختار و دارای افعال و آثاری است محور مسائل اخلاقی بوده است. لیکن تحولات اخیر و تاثیرگذاری فن آوریهای جدید در تخریب سریع و ناجوانمردانه محیط زیست زمینه توجه را به جانب غیر از انسان اعم از حیوانات، کل موجودات زنده و مجموعههایی مانند جمعیت، جوامع گیاهی، اکوسیستم ها، دریاچهها، جویبارها و کوهها کرده است. با این مقدمه روشن میشود که محیط زیست خود مفهومی نسبی و قیاسی است؛ بر این اساس همواره این سئوال مطرح است که منظور از محیط زیست محیط زیست انسان، حیوانات و یا چه کسی است؟ محیط زیست در این معنا تمام کره زمین با همه موجودات، آب ها و خاکها و کل زیست کره و حتی فراتر از آن را شامل است. اما اخلا ق محیط زیست شاخه ای از اخلاق کاربردی است که به برخورد انسان ها با عالم غیر انسان و عناصر غیر انسانی می پردازد. از این رو آن چه مستقیما مورد توجه اخلاق محیط زیست قرار دارد، بررسی چگونگی رابطه عوامل انسانی آگاه و خود مختار با چیزهای موجود در محیط زیست است. گفتنی است که اخلاق محیط زیست نه تنها به محیط طبیعی بلکه به محیط شهری نیز توجه دارد؛ توجه به تاثیر پذیری فیزیکی، ذهنی و روحی آدمی از طراحی و مصالح ساختمانهای ساخته شده نمونه ای از این مسائل است.[1]
مسائل زیست محیطی
عمدهترین مسائل اخلاق محیط زیست حول دو محور بحث میشوند: اول این که با عنایت به تفکیک ارزش ذاتی از ابزاری چه نوع ارزشی را برای محیط زیست قایل شویم؟ یک چیز در صورتی ذاتا خوب است که فی نفسه ارزشمند باشد و در صورتی به لحاظ ابزاری خوب است که گرچه لزوما از خوبی فی نفسه برخوردار نیست ولی به خوبی می انجامد و مثلا قطع عضو بدن هیچ خوبی ذاتی ندارد اما ممکن است به سلامتی و تندرستی بدن بیانجامد.[2] کسانی که ارزش محیط زیست را ذاتی میدانند براین باورند که باید به دنبال تاسیس اصول اخلاقی جدیدی جدای از مکتب های رایج اخلاق سنتی بود. از نظر این گروه اصول اخلاقی سنتی به شدت انسان محور بوده و منافع محیط زیست را فدای منافع انسانی می کند.
در محور دوم از نحوه اندیشیدن آدمی در خصوص رابطه اش با محیط زیست بحث می شود؛ آیا رابطه آدمی با طبیعت باید مانند رابطه شاگرد با استاد تنظیم شود که دراین صورت باید با پیروی از طبیعت روش درست رفتار کردن را از خود طبیعت بیاموزیم؟ یا این که آدمی نیز باید خود را جزیی از طبیعت و ته تافته جدا بافته از آن بداند. در این صورت نباید خود را برتر از طبیعت بداند و به بهره کشی از آن رو آورد.[3]
صاحب نظران اخلاق محیط زیست بر اساس سه رویکرد عمده در فلسفه اخلاق، سه نظر را در مواجهه ما با محیط زیست پدید آوردهاند. مثلاً پیتر سینگر درباره نحوه تعامل ما با حیوانات از موضعی سود گرایانه سخن میگوید. از سوی دیگر برخی این مسأله را نمودی از وظیفهگرایی میدانند. گروهی دیگر نیز با انتقاد از هردو گرایش فوق موضعی فضیلتگروانه در چگونگی برخورد با حیوانات اتخاذ کردهاند.
رویکردهای اخلاقی محیط زیستی
اختلاف نظر در این که چه هویتهایی از جایگاه اخلاقی مستقل برخوردارند، باعث شده نظریات مختلفی در محیط زیستگرایی پدیدآید که این نظریات طیفی از نظریات سطحی تا نظریات عمیق را تشکیل میدهند. برای اشاره گویا به این نظریات میتوان از اصطلاح سبز استفاده کرد.
محیط زیستگرایی سبز روشن
رویکرد عملی این دیدگاه به مشکلات محیط زیست را در چهار قضیه میتوان خلاصه کرد:
1. مشکلات محیط زیست عبارتند از تغییراتی محلی یا جهانی در محیط زیست که ناشی از عمل انسان یا غیر آن بوده، و رفاه انسان را تهدید میکند.
2. انسانها در هر مورد که بتوان این تغییرات را کنترل کرد یا دگرگون ساخت دلیل کافی دارند که به شیوهایی عمل کنند که از آسیبها پرهیز شود؛ این شیوهها شامل تغییر در رفتار فردی و پشتیبانی جمعی از ضوابط پذیرفته شده است.
3. رفاه انسان وابسته به رفاه بسیاری از چیزهای دیگر است، خواه به سبب فایدهای که به انسان میرساند و خواه به دلیل اهمیت ذاتی که برای انسان دارد. لذا باید با اقداماتی که برای تأمین رفاه انسان پیشبینی شده از آنها مراقبت شود.
4. چون تنها انسان جایگاه اخلاقی مستقل دارد، تنها حفاظتی که برای موجودات غیر انسانی میتوان طلب کرد، همان اقداماتی است که به دلیل اهمیت این موجودات برای انسان اعمال میشود.
محیط زیستگرایی سبز تند یا سبز تیره
سبزترین موضع را در سه قضیه میتوان خلاصه کرد:
1. مشکل محیط زیست عبارتاست از هرگونه تغییری که در این عرصه نامحدود برای هر چیز خطر ایجاد میکند.
2. برای جلوگیری از این خطرهای لازم است عامل انسانی برای خود وظایفی به مراتب وسیعتر از آنچه اخلاقیات سنتی حکم میکند به رسمیت بشناسد، چه اخلاقیات سنتی تنها برای انسان جایگاه اخلاقی مستقلی قائل میشود.
طرفداران این دیدگاه براین عقیدهاند که اخلاق سنتی برای حل مشکلات محیط ریست منابع کافی در اختیار ندارد. مدعای آنها این استکه قضیه چهارم در موضع سبز روشن نادرست ا ست و باید به جای آن قضیه زیر را دنبال کرد:
3. موجودات زنده و نظامهای طبیعی (دست کم آنها که دارای موجود زنده هستند) به خودی خود اهمیت دارند، به این معنا که جایگاه مستقلی دارند.
حامیان این عقیده، عدم کفایت اخلاقیات سنتی غرب در تأمین همه دلمشغولیهای زیستمحیطی را درقالب مثالی از «آخرین انسان» اثبات میکنند. مقصود آنها از آخرین انسان فردی است که از فروپاشی نظام جهان جان سالم به در برده است. آنان معتقدند که اخلاقیات سنتیِ انسان محور نمیتواند مبنای محکومیت اعمال آخرین انسان را فراهم کند و در نتیجه بر اساس این اخلاقیات چنین فردی مجاز به هرگونه تخریبی در طبیعت خواهد بود. در حالی که وجداناً چنان اعمالی خطاست و از این رو باید به اخلاق جدیدی متوسل شد.[4]
اسلام و محیط زیست
در اسلام نیز به ارتباط درست انسان با محیط زیست تاکید بسیاری شده است. زمین میراث صالحان و انسان مامور عمران اوست.[5]
در اخلاق اسلامی نیز دستورات و توصیههای فراوانی در حفاظت از محیط زیست و بهسازی آن آمده است. منع از اسراف و بهرهبرداری درست از منابع طبیعی، اجازه استفاده از زمین به شرط احیا، منع از قطع درختان میوهدار و منع از استفاده مواد سمی و آلودهکننده محیط زیست حتی در جنگ با کفار، نمونههایی از آن است.[6]