كلمات كليدي : اعتدال، ميانه روي، قصد، عدل
نویسنده : زينب برجي نژاد
اعتدال از ریشة عدل، به معنی میانهگیری مابین دو حالت یک چیز از نظر کمی و کیفی و تناسب برقرار کردن میان آن دو است. چنانکه به روزها و شبهای بهاری و پاییزی که اندازة یکدیگرند، «اعتدال بهاری و پاییزی» گفته میشود.[1] البته به معنای راست،[2] متوسط[3] هم آمده است.
برگردان فارسی اعتدال «میانه روی» است که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق میشود و واژة معادل عربی آن «اقتصاد» است که در فرهنگ اسلامی کاربرد بیشتری دارد.
ضرورت اعتدال:
نظام عالم بر اساس هندسهای دقیق پی ریزی شده است. همة پدیده های عالم از بزرگترین کهکشان گرفته تا کوچکترین ذرات اتم، از قانون عادلانة خلقت که «حقیقت» نامیده میشود، پیروی میکنند، به تعبیر امام علی(ع) آسمانها و زمین در میان بندگان، به حق برپا شده است.[4]
آفرینندة حکیم «عالم تکوین» فرمانده توانای «عالم تشریع» نیز هست؛ «و او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود و او حکیم و علیم است.»(زخرف/ 84)
آفرینش انسان نیز از چنین قانونی پیروی میکند و هرگز نارسایی و نوسان در اصل خلقت او وجود ندارد و از او نیز خواسته شده که هماهنگ با عالم آفرینش در صراط مستقیم گام نهد و هیچگاه به افراط و تفریط نگراید.
اعتدال در قرآن:
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال از واژة قصد استفاده شده است، البته واژگانی چون وسط، سواء، حنیف نیز به این معنا به کار رفته است؛ ولی بیشترین کاربرد مفهوم و اصطلاح را میتوان در واژه قصد و اقتصاد یافت. در آموزههای قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امری پسندیده شمرده شده و بسیاری از آموزههای دستوری قرآن برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که راه راست در قرآن به عنوان راه میانه از آن یاد شده است و در آیهای[5] از زبان حضرت موسی(ع) این آرزو بیان میشود که راه میانه راه درست هدایتی است.
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه برمیشمارد و از آن به حنیف یاد میکند تا بفهماند که میانه روی تا چه اندازه اصالت داشته و مهم میباشد. خداوند در بیان ویژگیهای دین ابراهیمی که از اصالت خاصی برخوردار میباشد میفرماید:
«ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.»[6]
میدانیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار گرفتهاند؛ یکی در اوج ظاهر گرایی و دیگری در اوج باطن گرایی است؛ یکی به دنیا و قوانین بسیار پای بند است و قوانین سخت و بلکه شدید بسیاری دارد و آن دیگری در بعد قوانین بسیار نرم و آرام به گونهای که گویی قوانین ندارد. یکی کاملاً زمینی است و آن دیگری کاملاً اخروی و آسمانی. از این رو بیان میشود که دین ابراهیم دین وسط و میانهای بوده که از افراط و تفریط به دور بوده است. به هر حال دین اسلام که همان دین ابراهیمی است نیز در تعبیر قرآنی از این اعتدال بهره برده است و آموزههای آن به دور از هرگونه افراط و تفریطی است.
امت اسلام امتی میانه و معتدل است. خداوند از امت اسلام به امت وسط و میانه یاد میکند و آنان را بهترین امتی میداند که در روی زمین ایجاد شدهاند:
«همانگونه که (قبلةشما یک قبلة میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید و..»[7]
این امت، امتی است که اصل اساسی آن اعتدال و میانه روی در همه چیز و همه کار است و از این رو امت نمونه میباشند:
«شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند....»[8]
با توجه به گزارش قرآن و آموزههای قرآن میتوان دریافت که امت اسلام به معنای امت قرآنی و جامعة برتر در حوزة عقیده و رفتار امتی معتدل و میانهای هستند. از این رو، نه اهل زیاده روی در امور اقتصادی و سیاسی هستند و نه اهل کوتاهی کردن در این مسایل. در رفتار و گفتار و اقتصاد و خوراک خود اعتدال و میانه روی را مراعات میکنند و در اعمال عبادی نیز راه افراط و تفریط را نمیپیمایند.
گام استوار و نرم برداشتن و مانند آن از اموری است که بیانگر اعتدال در رفتار و گفتار است. افراد معتدل در طریق عبادت راه میانه میپیمایند و برخود سخت نمیگیرند و خود را به رنج نمیافکنند:
«ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی. آن را فقط برای یادآوری کسانیکه (از خدا) میترسند نازل ساختیم.»[9]
امام صادق(ع) دربارة این آیه میفرماید:
«خداوند به جهت به رنج افتادن پیامبر(ص) در نمازگزاری از او خواسته شده که چنین نکند و راه اعتدال را در عبادت در پیش گیرد».[10]
اعتدال در روایات:
در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژة قصد برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است. امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
«بر تو باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم میکند و هر کس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.»[11]
در حدیثی دیگر، ایشان نقش کلی و حیاتی اندیشه را چنین بیان میکند در سخنی نغز و حکیمانه، به سنجش راستگرایی و چپگرایی با اعتدال اندیشه پرداخته، میفرماید: راست روی و چپ روی، گمراهی است و راه میانه، جادة زندگی است.[12] ایشان در حدیثی دیگر میفرماید: باید دوست داشتنیترین کارها نزد تو، میانه ترین آنها در حق و گستردهترین آنها در عدالت باشد.[13]
در حدیثی دیگر امام صادق(ع) میفرماید:
«میانه روی امری است که خدای بزرگ آن را دوست دارد ولی از اسراف بدش می آید، حتی دور انداختن هستة خرما را؛ زیرا آن هم به کاری میآید، همچنین باقیماندة آب آشامیدنیات را.»[14]
این روایت حکیمانه تکلیف را روشن کرده است و بسیاری از ریخت و پاشها و تجمل پرستیها را نهی میکند و راهکار استفادة بهینه از هزینهها و کالاهای اضافی را نشان میدهد و اگر مردم بر اینگونه رهنمودها عمل کنند و برنامههای مصرفی خویش را اصلاح نمایند، روزانه جمعیت بسیاری از گرسنگی نمیمیرند و بیشتر جمعیت شش میلیاردی جهان به سوء تغذیه و عوارض ناشی از آن گرفتار نمیشوند.
موارد اعتدال:
اصل اعتدال، باید به شکلی کلی و فراگیر بر سراسر زندگی فردی و اجتماعی انسان حاکم باشد و همیشه و همه جا افکار و کردار و گفتار او را در برگیرد. در اینجا دو محور کلی را توضیح میدهیم.
الف- اعتدال در افکار
منشأ تمام تصمیمات آدمی، فکر و اندیشه اوست؛ اگر فکر معتدل و مستقیم باشد، رفتار فرد در راه اعتدال میپوید و اگر اندیشه به بیماری عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نیز به آفت افراط و تفریط دچار میشود. امیرالمؤمنان(ع) میفرماید: هر کس پیش از اقدام، اندیشه کند، درستی عملش افزون میگردد.[15]
راه میانه، همان تفکر ناب توحیدی است که در میان اندیشههای خرافی کفر، شرک، دوگانه پرستی تثلیث رهبانیت، جبر و تفویض، تناسخ، مادیگری و...با عنوان «صراط مستقیم» خودنمایی میکند و همه موحدان حق جو را در خویش جای میدهد و به سر منزل مقصود – یعنی قرب الهی- میرساند.
جملة نغز و گرانمایة «لاجبر ولا تفویض بل أمر بین أمرین»[16] نیز نشان دهندة تفکر اصولی و مستقیم اعتدال در فرهنگ اسلام اصیل و ناب است.
ب- اعتدال در کردار:
رفتار عادلانه، نتیجة اندیشه معتدل است و مؤمنان با تصحیح افکار و عقاید خویش، به تعدیل کردار خود میپردازند و در هیچ کاری به افراط و تفریط میگرایند. آیات و روایات و احکام و مقررات اسلامی نیز به طور گسترده و پیگیر در صدد تنظیم همه امور فردی و اجتماعی مسلمانان بر محور حق و اعتدال و پیشگیری از نامیزانی و افراط و تفریطاند. گاه نیز به خاطر اهمیت موضوع با شاخص بودن آن به تعیین مصداق میپردازد که در اینجا چند نمونه آورده میشود:
1- خواب و خوراک: خرد آدمی حکم میکند که هر موجود زندهای باید به اندازة نیاز خویش از منابع غذایی بهره برد و در عین حال هرگونه افراط و تفریط در خورد و خوراک، زیان آور و نامعقول است. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
«...بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد.»[17]
خوردن وآشامیدن بیش از حد گنجایش، سبب ویرانی جسم و روح آدمی میشود. امام صادق(ع) دربارة پرخوری میفرماید: برای قلب مؤمن، چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست، چنین کاری سبب سنگدلی و تحریک شهوت میشود. این دو پدیدة شوم سنگدلی و شهوترانی منشأ بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی میشود که به طور یقین قابل مهار و کنترل نیستند. همینطور خواب بیش از اندازه و یا کم خوابی مذموم و زیان آور است.
2- کار و عبادت: انسان، موجودی دوبعدی است و بایستی نیازمندیهای جسمی و روحی خود را از راههای مشروع و معقول تأمین کند؛ هم به جسم و نیازهای مادی آن توجه کند و هم در پرورش روح و تهذیب آن بکوشد هم آخرت خود را مد نظر داشته باشد و هم دنیای خویش را ضایع نسازد. مؤمنان واقعی عمر خود را میان دنیا و آخرت تقسیم میکنند و برای هر یک به اندازة لازم وقت میگذارند، هم زندگی دنیایی خود را به شکلی ساده و آبرومند اداره میکنند و هم با عشق و علاقه، به عبادت و آمادگی برای سرای آخرت میپردازند و هیچ یک را فدای دیگری نمیکنند، چنانچه امام کاظم(ع) فرمود:
«کسیکه دنیایش را برای دینش و دینش را برای دنیایش ترک کند از ما نیست».[18]
3-مصرف و هزینه: مؤمن موظف است در حد توان و نیروی خویش با گردش چرخ اقتصادی جامعه مدد رساند و علاوه بر تأمین هزینههای زندگی در رونق و سازندگی میهن اسلامی سهیم شود. در اسلام راههای درآمد حلال و مجاز، از راههای حرام و ممنوع مشخص شده و هر کس درآمد مشروعی بدست آورد، مالک آن میشود و مجاز است طبق نظر عقل و شرع آن را به مصرف برساند در این میان افراط و تفریط در مصرف و هزینه امری نامعقول است. قرآن مجید در این زمینه چنین سفارش میکند:
«هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن،(و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد(نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی.»[19]
سیاست اقتصادی فردی و اجتماعی مسلمانان باید بر اساس این آیه تنظیم گردد و در هر برنامهای از خسّت و تنگ نظری از یک سو و تبذیر و زیاده روی از سوی دیگر، باید اجتناب کنند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، حد اعتدال و میانه را برگزینند که به طور قطع موفقتر خواهد بود.
آثار اعتدال:
1- پرهیز از شرک: قرآن کریم در این باره میفرماید: «یکی از آنها که از همه عاقلتر بود گفت: آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمیگویید؟»(قلم/28) تعبیر به «اوسط» در آیه به معنی کسی است که در سرحد اعتدال از نظر عقل و خرد و دانش باشد. تعبیر به «لولا تسبّحون» از این جهت است که ریشة همة اعمال نیک ایمان و معرفت الله و تسبیح و تنزیه خدا است.[20]
2- دوری از انحراف و گرایش به باطل: در قرآن آیات بسیاری در این زمینه وجود دارد که حضرت ابراهیم را انسانی متعادل و به دور از هرگونه انحراف معرفی میکند. از جمله: «دین چه کسی بهتر از دین کسی است که به اخلاص روی به جانب خدا کرد و نیکوکار بود و از دین حنیف ابراهیم پیروی کرد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود برگزید.»(نساء/ 125) این آیه برترین آیین را پیروی از دین ابراهیم که انسانی متعادل بود معرفی میکند و نیز بهترین الگو را حضرت ابراهیم(ع) اعلام میدارد؛ چون او را برای خود برگزیده است و چون ابراهیم از باطل روی گردان است به مقام خلیل اللهی میرسد.[21]
3- اعطای حکمت و دانش: یکی از آثار مهمی که اعتدال دارد این است که خداوند بعد از رسیدن فرد به رشد و اعتدال، به او حکمت و دانش عطا میکند. از جمله در آیات قرآنی اشاره به این مطلب شده است که خداوند به حضرت موسی(ع) بعد از رسیدن ایشان به رشد و اعتدال، به او حکمت و دانش عنایت فرمود. در قرآن کریم میخوانیم: «چون به رشد رسید و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم.»(قصص/14) در این آیه از کلمة «استواء» استفاده شده است که به معنای کمال خلقت و اعتدال است. موسی وقتی که به کمال اعتدال و خلقت رسید خداوند به او فهم درست و قدرت بر داوری صحیح و آگاهی و اطلاعات اعطا فرمود.[22]
زمینههای خروج از اعتدال:
در قرآن کریم خداوند به موارد زیادی که سب خروج از اعتدال است، اشاره فرموده است، از جمله آیاتی ذکر میشود:
1- تمایلات نفسانی: در قرآن کریم آمده است: «بگو ای اهل کتاب در دین خود، غلوّ(زیاده روی) نکنید و غیر از حق نگویید و از هوسهای جمعیتی که بیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید.»(مائده/77) در این آیه به وضوح بیان میکند که سرچشمة غلو و زیادهروی و خروج از حد اعتدال، پیروی از هوا و هوس گمراهان است.[23]
2- کفر: قرآن کریم یکی از اسباب خروج از حد میانه روی را کفر معرفی میکند، آنجا که میفرماید: «...کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم گمراه شده است.»(بقره/ 108) با توجه به آیة فوق کسی که کفر را با ایمان تبدیل کند، از راه مستقیم گمراه شده است.» و کسی که کفر را با ایمان تبدیل کند، از راه راست و عدالت منحرف میشود.[24]
3- رابطة دوستانة مؤمنان با دشمنان خود و خدا: در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید... و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است.»(ممتحنه/1) با توجه به آیه فوق سرانجام طرح دوستی با دشمنان خدا، گمراه شدن از راه ایمان و اخلاص و تقوی و اعتدال است و این بدترین انحرافی است که ممکن است به شخص مومن بعد از وصول به سرچشمة ایمان دست دهد.[25]