كلمات كليدي : امانت داري، امانت، خيانت، وديعه، اعتماد
نویسنده : اصغر صفرزاده
ودیعه از«ودع» بمعنای ترک کردن آمده است و چون در نزد امانت گیرنده ترک شده است ودیعه گویند و امانت از «أمن» بمعنای ایمنی و اطمینان و امانت را هم امانت گویند چون شخص امانت گذار از خیانت آن کسی که امانت پیش اوست مطمئن و ایمن است.[1]
در بیان عرف و اندیشمندان اسلامی امانت- هر چه باشد- به معناى چیزى است که نزد غیر به ودیعه بسپارند تا آن را براى سپارنده حفظ کند و سپس به وى برگرداند.[2]
امانت داری در قرآن و سنت
در قرآن مجید امانت به صورت مفرد یا جمع بارها تکرار شده است. در آیات قرآن کریم درباره شش نفر از پیامبران بزرگ الهى یعنی حضرت نوح و هود و صالح و لوط و شعیب[3] و موسى (علیهم السلام)[4] جمله «اِنِّى لَکُمْ رَسُولٌ اَمِینٌ»[5] دیده مىشود که نشان واضحى از اهمیت این فضیلت اخلاقى است که در کنار امر رسالت قرار گرفته، و بدون آن هرگز اعتماد امتها به رسولان جلب نمىشد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«وَالَّذِینَ هُمْ لاَِماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.»[6]
در این آیه به برجسته صفات مؤمنان راستین یعنی حفظ امانت و پاى بندى به عهد و پیمان اشاره شده است. قابل توجه این است که «امانات» در اینجا به صورت جمع ذکر شده که اشاره به انواع و اقسام امانت است و بسیارى از مفسران قائل هستند که امانت در این آیه، تنها شامل امانتهاى مالى نیست بلکه شامل امانات معنوى مانند قرآن و آیین خدا و عبادات، وظائف شرعیه و همچنین شامل نعمتهاى مختلفى که خداوند به انسان داده است مىشود،[7] و از اینجا روشن مىشود که مؤمنان واقعى و انسانهاى شایسته کسانى هستند که تمام این امانتها را مراعات کنند و مراقب حفظ همه آنها باشند.
تعبیر به «راعون» که از ماده رعایت است (توجه داشته باشید که این واژه از ماده «رعى» به معنى مراقبت از گوسفندان به هنگام چرا گرفته شده است)[8] نشان مى دهد که منظور از آن چیزى بیش از اداى امانت است بلکه مراقبت همه جانبه از آن را توصیه مىکند.
در احادیثى هم که از پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) به ما رسیده است اهمیت فوق العادهاى به این مسأله داده شده است، حتی گاهی از امانت به عنوان یکى از اصول اساسى مشترک در میان همه ادیان آسمانى یاد شده است:
در حدیثى از امام صادق(ع) آمده است:
«خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد، مگر این که راست گویى و اداء امانت نسبت به نیکوکار و بدکار جزء تعلیمات او بود»[9]
شخصی به حضرت صادق(ع) گفت: «ابن أبی یعفور خدمت شما سلام عرض مىکرد. فرمود: «بر تو و بر او سلام. وقتى پیش او رفتى سلام به او برسان و به او بگو جعفر بن محمد مىگفت: توجه کن به آن چیزى که به واسطۀ آن حضرت امیر المؤمنین(ع) نزد رسول خدا(ص) به آن مقام رسید. پس به آن ملازم شو. همانا على(ع) بدان پایه پیش رسول خدا(ص) نرسید مگر به راستى گفتار و دادن امانت».[10]
این روایات که تنها گلچینى از روایات مربوط به امانت در منابع اسلامى است به خوبى نشان مىدهد که امانت چه جایگاهى در میان تعلیمات اسلامى دارد و خیانت تا چه حد زیانبار، ویرانگر و مایه بدبختى و دورى از خدا است.
تبیین شاخه هاى امانت
امانت معنى بسیار وسیع و گستردهاى دارد که شامل تمام مواهب الهى و نعمت هاى خدادادی مىشود. از قرآن مجید و اسلام و ایمان و ولایت گرفته تا کوچکترین مواهب مادى و معنوى همه در مفهوم وسیع امانت داخل میشود.
احادیثى که مىگوید امانت موجب غنى و بى نیازى، و خیانت موجب فقر است، ناظر به امانت هاى مالى و مادى است.
ولى آیات[11] و روایاتى که اشاره به عرضه شدن امانت به آسمانها و زمین مىکند به یقین به معنى امانت مادى و مالى نیست بلکه فراتر از آن است و ناظر به امانتهاى معنوى مىباشد.
در حدیثى از امیرمؤمنان(ع) مىخوانیم هنگامى که وقت نماز فرا مىرسید حال او دگرگون مىشد و هنگامى که از آن حضرت سؤال مى کردند مى فرمود: «وقت نماز رسیده همان وقت امانتى که خداوند آن را در آسمان ها و زمین عرضه داشت و از حمل آن ابا کردند و ترسان شدند».[12]
در حدیثى دیگر از امام صادق(ع) میخوانیم: هنگامى که خداوند ارواح پیغمبر(ص) و فاطمه زهرا(ع) و ائمّه معصومین(ع) را آفرید سخنانى فرمود: «ولایت آنها امانتى در نزد خلق من است»[13] از احادیث دیگرى استفاده مىشود که خلافت رسول اللّه(ص) امانت است.[14]یا این که نماز و زکات و حج امانت است[15]و یا همسران نزد شما امانت الهى هستند.[16]
به هر حال امانت و خیانت را نمىتوان در عمل خاص و برنامۀ معینى محدود ساخت؛ چرا که آثار و پیامدهاى آن نیز تنها در بخش امانت و خیانت مالى محدود نمىشود.
آثار فردی امانت داری
در روایات آثار فراوانی برای این خصلت بیان شده است که به پارهای از آنها اشاره می شود:
1ـ سبب جلب رزق و روزی[17]
2ـ مؤلفه ی مهم برای جلب اعتماد مردم
3ـ عافیت در دنیا و آخرت[18]
4ـ نشانه ایمان[19]
5ـ اقتدا به امامان معصومین[20]
6ـ ایجاد شهامت در صاحبش: صدق و راستى و امانت به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد؛ زیرا آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؛ درحالى که دروغ و خیانت همیشه انسان را در هالهاى از خوف و ترس فرو مىبرد؛ مبادا خلاف گویى و خیانت او ظاهر گردد و تمام نقشههاى او نقش بر آب شود.
آثار اجتماعی امانت داری
معلوم است کسى که به خیانت و نادرستى در بین مردم معروف شد در این دنیا نیز زندگانى بر او سخت و ناگوار خواهد شد.
نوع انسان در دنیا با معاونت و همکاری یکدیگر مىتواند زندگانى راحتی داشته باشد، زندگانى انفرادى براى هیچ کس میسور نیست مگر آنکه از جامعه بشریت خارج شده به حیوانات وحشى ملحق گردد و زندگانى اجتماعى چرخ بزرگش بر محور اعتماد مردم به یکدیگر مىچرخد و اگر خداى نخواسته اعتماد از میان مردم رخت بربندد ممکن نیست بتوانند به راحتى زندگانى کنند و پایۀ بزرگ اعتماد هم بر امانت و ترک خیانت گذاشته شده است. پس شخص خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیّت و عضویت جامعۀ انسانی خارج است و او را در محفل مدینۀ فاضله به عضویت نمىپذیرند و معلوم است چنین شخصى با چه حالت سخت و زندگى تنگى، گذران عمر خواهد کرد.[21]
راههای تقویت امانت داری
پرورش روح امانت داری در افراد و پیش گیرى از خیانت جز در سایۀ تقویت مبانى ایمان امکان پذیر نیست؛ زیرا یکى از ریشههاى عمده خیانت، شرک و عدم اعتقاد کامل به قدرت پروردگار و رازقیّت او است. افراد ضعیف الایمان به گمان این که اگر دست به خیانت نزنند در زندگى عقب مىمانند و منافع آنها تأمین نمىشود تن به ذلّت خیانت مىدهند اما هنگامى که پایههاى ایمان تقویت شد توکل و اعتماد بر خدا و اطمینان به وعدههاى تخلف ناپذیر او سبب مىشود که راه انحراف شرک را براى وصول به مواهب زندگى نپیماید.
از سویى دیگر چون یکى از عوامل مهم خیانت، نیاز افراد است باید تا آنجا که مىشود نیازهاى معقول و مشروع کسانى را که تحت مدیریت انسان قرار دارند برآورده کنند مبادا نیازشان سبب شود که زنجیر طلایى امانت را پاره کنند و به خیانت روى آورند.
امیرمؤمنان على(ع) در عهدنامه مالک اشتر که عالىترین برنامه مدیریت است مىفرماید: «و در بذل و بخشش به او (قاضى) سفرۀ سخاوتت را بگستر آن گونه که نیازمندى اش از میان برود و حاجتى به مردم پیدا نکند و از نظر مقام و منزلت آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر که هیچ یک از یاران نزدیکت به نفوذ کردن در او طمع نکند و از توطئه این گونه افراد نزد تو در امان باشد و در این موضوع با دقت بنگر».[22]
از سوى دیگر توجه به عواقب شوم خیانت در دنیا و آخرت و رسوایىها و محرومیت هاى ناشى از آن و سرافکندگى در برابر خلق و خالق و گرفتار شدن در چنگال فقرى که انسان از آن مى گریزد به یقین از عوامل باز دارنده و از اسباب پیشگیرى و درمان خیانت است.
این نکته نیز قابل دقت است همان گونه که امانت داران باید در امانت خیانت نکنند امانت گذاران نیز باید به هوش باشند که امانت خویش را به دست چه کسى مىسپرند اگر کسى امانتش را به دست انسان بد سابقهاى بسپارد و او در امانت خیانت کند باید خویشتن را ملامت کند. در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مىخوانیم: «کسى که امانت خویش را به غیر امین بسپارد خدا ضامن حفظ آن نیست؛ زیرا خدا او را از سپردن امانت به چنین کسى نهى کرده است».[23]