كلمات كليدي : بهتان، تهمت، افترا، دروغ
نویسنده : علي اكبريان تبريزي
واژهای قرآنی و حدیثی با مفهوم اخلاقی است. این واژه از ماده «بهت» به معنای متحیّر ساختن و متحیر شدن، عاجز و ناتوان شدن و در لغت به معانیِ کذب، دروغ بستن و افترا زدن است. بهتان در اصطلاح قرآن، حدیث و اخلاق به دروغ نسبت دادن گناه یا خطا به دیگری است.[1]
پدیده زشت بهتان یا تهمت و افترا، علاوه بر اینکه یک صفت زشت اخلاقى است در زمره گناهان کـبـیـره نـیـز مـحـسوب مى شود.
حقیقت بهتان در علم اخلاق
بهتان نزد دانشمندان اخلاق نسبت دادن رفتار یا گفتار یا حالتی زشت و ناپسند به کسی است که از آن زشتی، پاک و منزه است. روایات بسیاری وجود دارد که به بیان حقیقت این رفتار زشت پرداخته است؛ به عنوان مثال «بهتان این است که درباره برادرت بگوئى چیزى که در او نیست.»[2] ابوذر غفاری میگوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم: اى رسول خدا غیبت چیست؟ فرمود: طورى برادرت را یاد کنى که خوش ندارد. عرض کردم: اى رسول خدا اگر آنچه میگویم در او باشد؟ فرمود: بدان همانا تو هر گاه او را یاد کنى به آنچه که در او هست پس او را غیبت کردهاى و اگر در او نباشد تهمت بستهاى.»[3]
امام صادق(ع) نیز می فرماید:
«... بهتان، این است که درباره برادر [مومن] خود، عیبی را که در او نیست، بگویی»[4]
در قرآن کریم آمده است:
«و کسی که «خطا» یا «گناهی» را مرتکب شود؛ سپس بی گناهی را متهم سازد، بار «بهتان» و «گناه» آشکاری را بر دوش گرفته است.»[5]
انواع بهتان
بهتان چهار نوع است:
1- بهتان و افترا بر خدا
ایـن مـسـئله در آیـات مـتـعـددى از قـرآن مـجـیـد مـطـرح شـده و نـشـان دهـنـده آن اسـت کـه در طول تاریخ، عدهای براى سودجویى و ایستادگى در برابر خدا دسـت به افترا نسبت به ساحت مقدس ربوبى زده، حتى قوانین و احکامى را به دروغ به او نسبت دادهاند:
«به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری میشود نگویید: «این حلال است و آن حرام» تا بر خدا افترا ببندید...»[6]
قـرآن مـجید، کسانى را که به خدا، افترا مى بندند، با وصف (ستمکارترین) توبیخ کرده و فرموده است:
«چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد یا بگوید: «بر من، وحی فرستاده شده» در حالی که به او وحی نشده است...»[7]
2- بهتان بر پبامبر(ص)
آتش این صفت زشت، حتى دامان پاک اسلام و پیامبر بزرگ آن را نیز گرفت و مشرکان مـکـّه نـسـبـتـهـاى زنندهاى چون: ساحر، کذّاب، کاهن، مجنون، شاعر و... به آن شخصیت بىنظیر دادند تا از رشد سریع اسلام و افزایش مسلمانان جلوگیرى نمایند.
3- بهتان به مردم
ایـن نـوع از تهمت، بیشتر براى اغراض شخصى و انتقام از دشمن، به کار گرفته مىشود و در مـیـان هـمـه انسانها ممکن است اتفاق بیفتد و به دو گونه صورت مىگیرد.
الف ـ تهمت زننده، جرمى مرتکب نشده جز اینکه دیگرى را به صفت یا کار زشتى متّهم کرده است.
ب ـ تـهـمت زننده خود مرتکب کار خلافى شده و براى تبرئه خویش، آن را به دیگران نسبت مى دهـد کـه چـنین بهتانى از نوع اوّل زشت تر است و قرآن مجید از آن به (گناه آشکار) تعبیر مى کند:
«و کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس بیگناهی را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشکاری بر دوش گرفته است.»[8]
زشت ترین قسم بهتان
گاه بهتان زننده، آن چه را به دروغ نسبت داده، خود مرتکب نشده است؛ اما گاهى رفتار ناشایستى را که از خودش سر زده، به دیگری نسبت میدهد که این زشتترین و ناپسندترین نوع بهتان به شمار مىرود. خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید:
«کسى که «خطا» یا «گناهى» مرتکب شود سپس بىگناهى را متهم سازد بار «بهتان» و «گناه» آشکاری را بر دوش گرفته است»[9]
آثار تهمت
فترا و بهتان به جهت آثار مخرب و زیانبار در دو حوزه فردی و اجتماعی از صفات و هنجارهای ناپسندی است که هم از نظر حقوقی جرم و هم از نظر اخلاقی زشت و ناپسند است و هم از نظر اجتماعی مخل امنیت و از نظر روانشناسی موجب بحران شخصیت میشود و انسان سالم را از حالت تعادل بیرون میبرد. براى نمونه به چند مورد اشاره مى کنیم:
الف: پیامدهای اجتماعی تهمت
1 . سلب امنیت روانى:
تـهـمـت زدن، آرامـش روحـى جـامـعـه را دچـار اخـتـلال مـىکـند و سبب مىشود که مردم همواره در حالت تشویش و نگرانى به سر برند؛ چرا کـه هـر آن مـمـکـن است از سوى هر کسی مورد اتهام قرار گیرند و حیثیت و آبرویشان بر بـاد رود و چنین حالتى ثبات زندگى فردى و اجتماعى را بر باد مىدهد. علاوه بر اینکه سبب بسیارى از امراض روانى و جنگ اعصاب نیز مىشود.
2 . اشاعه فحشا:
مطرح کردن گناه و کارهاى زشت دیگران، خواه راست باشد یا دروغ، قبحِ گناه و حرمت را در جامعه مـىشـکند و دیگران را نیز به ارتکاب آن تشویق مىکند. چنین کارى در قرآن، ترویج فحشا و زشتیها محسوب شده و تهمت به دیگران از مصادیق بارز آن است!»[10]
3 . احساس بىاعتمادى:
بـا رواج تـهمت، افراد نسبت به یکدیگر بدبین مىشوند و علاوه بر اشخاصى که مورد اتهام قـرار گـرفـتـهانـد، از دیـگـران نیز سلب اعتماد مىشود و این جوّ بدبینى دامنهاش گسترده خـواهـد شـد بـطـورى کـه دیـگر کسى به دیگری اطمینان نخواهد کرد و چنین حالتى براى جامعه انسانى یک فاجعه است.
ب: پیامدهای فردی تهمت
آتش تهمت بیش از آنچه به دیگران ضرر رساند دامن صاحب خویش را مىسوزاند و هستى تهمت زنـنـده را نـشانه مىرود:
1 ـ لعن و نفرین الهى:
قـرآن مـجـیـد کـسـانـى را کـه بـه زنـان پـاکـدامـن تـهـمـت عمل زشت مىزنند لعنت کرده و فرموده است:
«کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم میسازند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند ...»[11]
2 ـ بىایمانى:
کسانی که در محضر خدا و برخلاف خواست او به بندگان بىگناهش بهتان مىزنند یا بـه خـدا و پـیـامبرش افترا مىبندند در واقع بىایمانى خویش را ثابت مىکنند. امام صادق(ع) فرمود:
«وقـتـى مـؤمـنـى بـه برادرش تهمت مىزند، ایمان از دلش رخت برمىبندد چنان که نمک در آب ذوب مىشود.»[12]
3 ـ انتقام خدا:
سـرانجام دست انتقام الهى، گلوى بهتان زننده را خواهد فشرد. امـام رضـا(ع) از رسول اکرم(ص) چنین نقل مىکند:
«هر که به مرد یا زن با ایمان بهتان زند یا درباره او چیزى گوید که در او نیست خداى تعالى روز قیامت او را بر تلى از آتش وادارد تا آنچه گفته از سرش بدر آید.»[13]
بـا تـوجـه بـه زشـتـى و سـنـگـیـنـى بـهـتـان و پـیـامـدهـاى شـوم آن، روشـن اسـت کـه عقل و شرع به اتفاق، این پدیده ناهنجار اجتماعى را بشدت محکوم و ممنوع کنند و خردمندان را از ارتکاب آن باز دارند.
ریشههاى بهتان
بهتان، نتیجه صفات زشت انسانی است. این رفتار ناپسند در برخى از رذایل اخلاقى ریشه دارد که عبارتند از:
1. دشمنى
گاه انسان براى فرو نشاندن آتش دشمنى و کینه خویش، به دیگرى دروغ بسته، نسبتهاى ناپسند مىدهد
2. حسد
گاهى انسان به رتبه، شان و کمالات دیگرى حسادت کرده، براى از بین بردن وجههاش به او بهتان مىزند.
3. ترس و فرار از مجازات
گاه انسان از ترس مجازات خطایى که مرتکب شده یا برطرف کردن نسبت ناروایى که ممکن است به او داده شود به دیگرى بهتان میزند.
علاج بهتان
بهتان نیز مانند رفتارهاى زشت دیگر، گاه به صورت رفتارى اتفاقى و ناپایدار از انسان سر مىزند که با هوشیارى اندک مىتواند به رفع آن پرداخت و به آسانى از تکرار آن جلوگیرى کرد. بهترین راه براى درمان این صفت رذیله، تفکر درباره پیامدهاى این صفت است؛ از سوى دیگر هنگامى که ریشههاى تهمت را بشناسد و به درمان یک یک آنها بپردازد، با از میان رفتن علت، معلول نیز از میان خواهد رفت.