18 آذر 1396, 8:48
الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی محمد وآله الطاهرین ولعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
مخفی نماند بر برادران دینی که به جز التزام به شرع شریف در تمام حرکات و سکنات و تکلّمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت مَلِکُ المُلُوک جَلَّ جلالُهُ نیست، و به خرافات ذوفیه اگر چه ذوق در غیر این مقام خوب است، چنانکه روش نادانان و صوفیان – که خداوند خوارشان سازد – راه رفتن جز دور گشتن را موجب نمیشود حتی شخص هرگاه ملتزم بر نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمۀ اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد، باید بفهمد از حضرت احدیت دور خواهد شد، و همینطور در کیفیت ذکر به غیر آنچه که از معصومین علیهمالسلام واردشده است عمل نماید.
بناءً علی هذا باید مقدم بدارد شرع شریف را و اهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام به آن شده، و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نمودهام این است که اَهَمّ اشیاء از برای طالب قرب، جِدّ و سعی تمام در ترک معصیت است.
تا این خدمت را انجام ندهی نه ذکرت و نه فکرت به حال قلبت فایدهای نخواهد بخشید، چرا که پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است بیفایده خواهد بود، نمیدانم کدام سلطان اعظم از این سلطان عظیمالشأن است، و کدام گفتگو و ستیزه کردن، نزاع و جدال، قبیحتر از نزاع با اوست.
پس از آنچه ذکر کردم که بدان که محبت الهی را خواستن با مرتکب شدنت به معصیت، امری بسیار فاسد است. چگونه بر تو پوشیده است که معصیت سبب نفرت و بیزاری است ونفرت با محبت جمع نمیشود. و هرگاه در نزد تو ثابت شد که ترک معصیت، اوّل و آخر و ظاهر و باطندین است مبادرت به مجاهده و کوشش نما و با کوشش تمام از ابتدای بیدار شدنت از خواب در همۀ لحظهها تا زمان خوابیدن، به مراقبت مشغول شو و در محضر مقدس الهی با ادب، ملازم باش و بدان که تو با تمام جزء جزء و ذرّهذرّۀ وجودت اسیر قدرت خداوند هستی و احترام محضر شریف او را مراعات کن و «او را چنان عبادت کن گوییا او را میبینی پس اگر او را نمیبینی او حتماً تو را میبیند» و دائماً متوجه بزرگیِ او و حقارتِ خود و بلندیِ او و پستیِ خود و عزّت او و ذلّت خود و بینیازیِ او و حاجتمندی خود باش و از زشتیِ غافل بودنت از او، غافل مباش با اینکه او دائماً به تو توجّه دارد، و در برابر او چون بندهای ذلیل وناتوان بایست و همچون سگی نحیف در زیر قدمهای او دُمْ جنبانی کن، آیا این شرف و افتخار تو را کافی نیست که در بردنِ نام بزرگش به زبانِ ناپاک تو که کثافاتِ آن را ناپاک کرده، به تو اِذن و اجازه فرمود؟
پس ای عزیز چون این کریم رحیم، زبان تو را مخزن کوه نور یعنی ذکر اسم شریف قرار داده، بیحیایی است مخزن سلطان را آلوده به نجاسات وقاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیّت و غیر آنها از گناهان نمودن، مخزن سلطان باید محلّش پر عطر و گلاب باشد، نه مجلس مَمْلُوّ از قاذورات، و بیشک چون دقت در مراقبت نکردهای نمیدانی که از جوارح سَبْعَه یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج، چه معصیتها میکنی، و چه آتشها روشن مینمائی، و چه فسادها در دین خودت برپا میکنی، وچه زخمهای منکره به شمشیر و نیزه زبانت به قلبت میزنی، اگر نکشته باشی، بسیار خوب است.
پس بشتاب به سوی توبۀ راستین، سپس بشتاب در کوشش و مراقبت اگر چه بیمراقبت مشغول به ذکر و فکر بشود، بیفایده خواهد بود، اگر چه حال هم بیاورد، چرا که آن حال دوام پیدا نخواهد کرد، گول حالی را که ذکر بیاورد، بیمراقبه نباید خورد.[1]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان