23 آبان 1396, 15:30
نویسنده : علامه سید عبدالله شُبّر
شهید ثانی می گوید :
« چون خواستی تکبیر بگویی ، عظمت خدای سبحان و کوچکی نفست ،و پستی عباداتت را در کنار عظمت او و کم توجهی خویش را در قیام به وظایف خود در خدمتگزاری به آستان او بیاد آر، و در جملهای که می گویی تأمل کن که:
«اللهم انت الملک الحق المبین .»
«بار الها به حقیقت تو پادشاه هستی می باشی .» که منظور عظمت حکومتش و شمول قدرتش و فرمانروایی حق تعالی بر همه هستی می باشد.پس به خویشتن بنگر و باکمال ذلت و خواری و شکستگی و اعتراف به گناهان و طلب بخشش بگو:
«عَمٍلت سُوء وظلمت نفسی و اغفر لی انّه لایغفر الذنوب الا انت.»
«پرودگارا! زشت عمل نمودم وبه نفسم ظلم کردم . پس برمن ببخشای که بدرستی گناهان را جز تو کسی نیست که ببخشد. » و دعوت او را برای قیام به خدمتش به یاد آور و خود را در پیشگاهش ببین که او به تو نزدیک است و خواهش خواهنده را تا آن هنگام که دعا کند ، و ندایش را می شنود، و خیر دنیا و آخرت همه بدست اوست و نه غیر او . آنگاه بگو :
«لبیک وسعدیک والخیر فی یدیک :
اجابت کردم ترا و به طاعت تو حاضر شدم وهمه خیرها در دست توست.»
وفعل او را در هدایت و ارشاد منحصر بگردان وبگو :
الشر لیس الیک و المهدی من هدیت.»
«شر و بدی در ساحت تو نیست و هدایت یافته کسی است که تو او را هدایت کرده باشی .»
و به عبودیت و اینکه قوام هستی تو بدست او و اینکه آغازت از او و انجامت به سوی اوست اعتراف کنی و باز بگو:
«عبدک و ابن عبدیک ، منک و بک ولک و الیک . »
«من بنده و بنده زادهی توام ، وجود من از توست و به سبب توست و برای توست و به سوی توست. »
به این معنا که : وجود از تو و به تو و برای تو و به سوی توست. او خلق را آغازید و سپس برمی گرداند و اینکار بر او آسان است و برای اوست مَثل اعلی .
پس این حقایق را در ذهنت یاد آور که در اثر اینکار ، اسرار و دقایق معرفت بر تو گشوده می شود و از عالم ملکوت ، کسب فیوضات می نماید و رشد نموده بالا می رود.[1]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان