24 آبان 1393, 14:8
معنایش (منظور معنای تکبیر است ) این است که خدا ازهمه چیز بزرگتر ، یا از آنکه به وصف درآیدیا به حواس انسان ادراک شود و از آنکه بتوان او را با مردمان مقایسه نمود ، بزرگتر است . ابو حامد غزالی می گوید:
«چون زبان به تکبیری گشودی ، سزوار است که قلبت آن را تکذیب نکند و چنانچه اگر در قلبت برای تو چیزی از خدای متعال بزرگتر بود ، آنگاه خدای بزرگ به دروغگو بودن تو شهادت می دهد، هر چند که در مقام زبان در ست سخن گفته ای ، همانگونه که خداوند در قرآن ، در باره منافقین شهادت داده است:
«هنگامیکه منافقین بسوی تو (پیامبر) می آیند، گواهی به پیامبریت می دهند. وخداوند گواهی می دهد که آنها دروغگویند.»[1]
پس اگر بر نفست هوای نفس غالبتر بود تا فرمان خدا، و تو از هوای نفست پیش از خدا پیروی می کردی ، به تحقیق نفس خود را «اله» و«معبود» خویش گرفته ای و آنرا بزرگ نموده ای . و کلام «الله اکبر» تنها سخنی بر زبانت بوده ، قلبت از مساعدت و همراهی با آن سرباز زده است . و چه خطری برای انسان بزرگتر از این است که ، امید به توبه و استغفار و لطف و کرم و عفو الهی نداشته باشد. [2]»
امام صادق (علیه السلام )می فرماید:
«چون تکبیر نماز را گفتی ، همه موجودت از آسمان بلند تا زمین و مابین آن ، هر چه که هست را در مقابل عظمت و کبریای خداوند، کوچک ونا چیز بدان ،زیرا که چون بندهی نماز گزار تکبیر گوید وقلبش بر خلاف اظهار او بود و از حقیقت تکبیر بی خبر باشد، از جانب پروردگار متعال خطاب می رسد که : «ای بندهی دروغگو آیا به من خدعه می زنی؟»
سوگند به عزت وجلالم ، از حلاوت و ذکر خود، تو را محروم می کنم، و از مقام قرب و سرور به مناجات خود ، تو را دور گردانم.»
پس هنگام نماز ، قلبت را بنگر ، اگر شیرینی نماز را حس کردی و سرور و شادی را در نفست یافتی و قلب خود را از مناجات ، با خدا و سخن گفتن با او ، شاد و متلذّذ می یابی ف بدان که در تکبیر خود صادقی و اگر اینگونه نبود ولذت مناجات خود را در حق نیافتی و از درک شیرینی عبادت محروم بودی ، بدانکه خدا تو را دروغگو شناخته واز درگاه خود رانده است.[3]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان