قال الصّادق علیه السّلام: لو حلف القانع بتملّکه الدّارین، لصدّقه الله عزّ و جلّ بذلک، و لا برّه لعظم شأن مرتبة القناعة.
حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: اگر دعوى کند قانع، که من مالک دنیا و آخرت هستم و بر دعوى خود قسم یاد کند، صادق است و قسم دروغ نخورده است، به واسطه بزرگ بودن مرتبه قناعت نزد حضرت بارى «عزّ اسمه».
ثمّ کیف لا یقنع العبد بما قسم الله عزّ و جلّ و هو یقول: و چون قناعت نکند بنده، به داده «قاسم العباد»، با وجود آن که فرموده باشد که: نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فی الْحَیاةِ الدُّنْیا[1].
یعنى که: ما قسمت کردیم در میان بندگان خود، معاش ایشان را در دنیا و فراخور حال هر کسى در مدّت حیات دنیا، روزى تعیین نمودیم.
ایقن و صدّق بما شاء و لما شاء بلا علّة.
و هر گاه حضرت بارى «عزّ اسمه»، خود چنین فرموده باشد و خلف در وعده او نباشد و گفته او، مخّ حقّ و عین صدق باشد، پس تصدیق او بکن و به فرموده او إذعان نما و هر چه درباره تو کرده است از فقر و غنى و صحّت و مرض، عین مصلحت دان، و تلاش زیادتى از براى روزى مقرّر، مکن.
فمن ایقن بربّه، أضاف تولیة الاقسام إلى نفسه بلا سبب.
یعنى: هر که یقین کرد که او را پروردگارى هست که او را ایجاد کرده و از عدم به وجود آورده و از ایجاد او عاجز نبوده، البتّه نسبت خواهد داد قسمت روزى و أجل خود را نیز به او، نه به سببى و علّتى غیر او. یعنى: یقین خواهد دانستن که از روزى او نیز، عاجز نخواهد بود و روزى و سایر ما یحتاج، قدرى که لازم حیات باشد، به او خواهد رساند. و من قنع بالمقسوم، استراح من الهمّ و الکرب و التّعب.
و هر که قناعت کرد به داده خدا و به قسمت او راضى شد. و دانست که ظلم به او روا نیست و قسمت او از روى عدل است نه جور، و از روى حکمت و مصلحت است، از غم روزى فارغ است و در غایت راحت و استراحت است و تشویش به خود راه نمىدهد.
و کلّما نقص من القناعة، زاد فی الرّغبة و الطّمع.
و هر چند در مرتبه قناعت، نقصان راه مىیابد و در بناى سازگارى، فتور بهم مىرسد، رغبت به مردم و طمع در آن چه در دست ایشان است، زیاد مىشود.
و الطّمع و الرّغبة فی الدّنیا اصلان لکلّ شرّ، و صاحبهما لا ینجو من النّار الاّ ان یتوب عن ذلک.
مىفرماید که: رذیله طمع و رغبت به دنیا، دو اصلند از براى هر بدى، و منبع هر شرّند. و صاحب این دو صفت خسیس، خلاصى از جهنّم ندارد، مگر آن که توبه کند و به خداوند عالم رجوع نماید.
قال النّبیّ صلّى الله علیه و آله: القناعة ملک لا یزول، و هی مرکب رضى الله تعالى، تحمل صاحبها إلى داره.
حضرت پیغمبر صلّى الله علیه و آله فرموده است که: قناعت، پادشاهى است که زوال ندارد و این صفت قناعت، چهارپایى است که سوار است بر وى رضاى الهى و مىرساند راکب خود را به بهشت.
حاصل آن که: هر که قناعت دارد و به کم و بیش خود قناعت مىکند و در «سرّا و ضرّا» شاکر و صابر است، جایگاه او در قیامت، بهشت عنبر سرشت است.
فأحسن التّوکّل فیما لم تعط، و الرّضا بما أعطیت.
پس نیکو کن توکّل خود را به خداوندگار، و کار خود را به او گذار، از هر چه از جناب احدیّت به تو نرسیده است و ممنوع شده، خیر خود در آن دان، و صبر کن و لب به شکوه مگشا، و هر چه داده است شکر کن، که او خیر تو، به از تو مىداند و هر چه کرده است و مىکند، از حکمت و مصلحت بیرون نیست.
وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ، إِنَّ ذلِکَ من عَزْمِ الْأُمُورِ[2].
و صبر کن از هر چه به تو رسد، از تعب و زحمت، چرا که صبر کردن در سختیها و تنگیها، نزد خداوند عالم، بسیار مرغوب و ممدوح است.[3]
منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى
پی نوشت:
-
-
-
[3] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 205 الی ص 208