قال الصّادق علیه السّلام: إذا بلغت باب المسجد، فاعلم انّک قصدت باب بیت ملک عظیم، لا یطأ بساطه الاّ المطهّرون، و لا یؤذن لمجالسته الاّ الصّدّیقون.
حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: هر گاه قصد کردى که به مسجد روى از براى عبادت، و رسیدى به در مسجد، پس بدان به تحقیق که تو قصد کردهاى در خانه پادشاه عظیم الشّانى را، که لایق نیست که پا گذارند بساط و فرش او را، مگر پاکان و نیکان. و مرخّص نیستند از براى جلوس آن بساط و فرش، مگر صدّیقان.
و هب القدوم إلى بساط خدمة الملک هیبة الملک.
یعنى: ترسان باش از رفتن به سوى فرش و بساط پادشاه، چنانکه مىترسى از پادشاه.
فانّک على خطر عظیم ان غفلت.
که اگر داخل شوى به مسجد، که بساط «مالک الملوک» است از روى غفلت، نه از روى تعظیم و أدب، ایمن مباش از خطر عظیم، که توجّه عذاب و نکال است بر تو.
و اعلم انّه قادر على ما یشاء من العدل و الفضل معک و بک.
و بدان که خداوند عالم، قادر و توانا است بر هر چه خواهد، و مىتواند که ازروى تفضّل زیادة از آن چه مستحقّى از ثواب، به تو کرامت فرماید، و مىتواند که از روى معدلت، فراخور عمل تو، با تو معامله کند و ثواب دهد. ظرف اوّل از «ظرفین اخیرین» متعلّق است به عدل، و ثانى متعلّق است به فضل.
فان عطف علیک برحمته و فضله، قبل منک یسیر الطّاعة، و أجزل لک علیها ثوابا کثیرا.
پس، اگر خداوند عالم با تو مهربانى کند و از روى ترحّم و تفضّل با تو سر کند، نه از روى عدالت، به اندک طاعتى که از تو واقع شود، خرسند مىشود و قبول مىکند، و به آن طاعت قلیل، ثواب کثیر مىبخشد.
و ان طالبک باستحقاقه الصّدق و الاخلاص عدلا بک، حجبک و ردّ طاعتک و ان کثرت، و هو فعّال لما یرید.
و اگر خداوند عالم از تو، درستى افعال و اعمال فراخور استحقاق خود خواهد، و از روى عدالت با تو معامله کند، عبادت تو هر چند بسیار باشد که مردود خواهد بود و قدرى نخواهد داشت.
و اعترف بعجزک و قصورک و تقصیرک و فقرک بین یدیه، فانّک قد توجّهت للعبادة له و المؤانسة به.
و هر گاه بندگى و اطاعت تو، هر چند بسیار باشد، در جنب استحقاق خداوند عالم در نهایت حقارت و نقصان باشد، و به غیر لطف و تفضّل او مفرّى نباشد. پس هر گاه قصد مسجد کنى از براى عبادت و بندگى او، و تحصیل قرب و انس به جناب او، پس به یک بار داخل «بیت الله» مشو، و لحظهاى در در مسجد توقّف کن و به عجز و تقصیر خود اعتراف نما.
و اعرض اسرارک علیه.
و عرض کن اسرار خود را به جناب او، از روى عجز و شکستگى و رقّت قلب و اشک چشم.
و لیعلم انّه لا یخفى علیه اسرار الخلائق أجمعین و علانیتهم.
و بدان، به تحقیق و یقین که پوشیده نیست بر خداوند عالم و آفریدگار همه موجودات، آشکار و نهان هیچکس.
و کن کأفقر عباده بین یدیه.
و بایست در در خانه او، مانند محتاجترین خلایق به او. یعنى: در غایت عجز و انکسار.
و اخل قلبک عن کلّ شاغل یحجبک عن ربّک، فانّه لا یقبل الاّ الاطهر و الاخلص.
و چنانکه در در مسجد اظهار عجز و انکسار مىکنى، باید نیز خالى کنى دل خود را از هر شاغلى که، مانع تو باشد از قرب به مولاى حقیقى، چرا که مقبول درگاه او، نیست مگر عملى که، پاکیزه و خالص از براى او باشد.
و انظر من اىّ دیوان یخرج اسمک.
و خود به خود در آن جا فکر کن که، آیا از کدام دیوان بیرون خواهد آمد نام تو؟ از دیوان «سعداء» یا «عیاذا باللّه» از دیوان «اشقیاء».
فان ذقت من حلاوة مناجاته، و لذیذ مخاطباته، و شربت بکأس رحمته و کراماته، من حسن إقباله، و اجابته فقد صلحت لخدمته، فادخل فلک الاذن و الامان.
بعد از این همه مراتب جزع و فزع، و اعتراف به عجز و تقصیر که در در مسجد کردى، اگر در دل خود حلاوتى از این مناجات، و لذّتى از این مخاطبات مىیابى، و از جام رحمت الهى شربتى مىچشى، معلوم مىشود که صاحب بیت را به تواقبالى هست و صلاحیّت خدمت او دارى. پس داخل شو به مسجد و پا به بساط قرب وى بنه، که علامت رخصت بهم رسید. و اگر آن را اجابت و قبول در خود مشاهده نکردى، و از عالم غیب کششى در خود نیافتى، پس به همان در مسجد توقّف کن و به همان جا ایستاده شو، مثل کسى که متحیّر و مضطرّ باشد، و چاره کار خود نداند، و قطع امید از دنیا کرده باشد، و مدّت عمرش بسر آمده. پس هر گاه صاحب بیت دانست که تو از دل و جان به او ملتجى شدهاى، نظر رحمت به تو خواهد کرد و به آن چه رضاى تو هست، توفیق خواهد داد. چرا که خداوند عالم، کریم است و همّت و گذشت را دوست مىدارد، و مىخواهد که بندگان او، به او ملتجى باشند و در إلحاح و إبرام مبالغه کنند. چنانکه مىفرماید: و الاّ، فقف وقوف مضطرّ قد انقطع عنه الحیل، و قصر عنه الامل، و قضى الاجل، فإذا علم الله عزّ و جلّ من قلبک صدق الالتجاء إلیه، نظر إلیک بعین الرّأفة و الرّحمة و اللّطف، و وفّقک لما یحبّ و یرضى، فانّه کریم یحبّ الکرامة لعباده المضطرّین إلیه، المحترقین على بابه بطلب مرضاته.
و شرح این، به تفصیل مذکور شد و به اندک تأمّل، تطبیق ممکن است.
قال الله تعالى: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ [1].
یعنى: آیا کسى هست که اجابت کند و به غور مضطرّ برسد، هر گاه بخواند او را غیر من؟[2]
منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى
پی نوشت:
-
-
[2] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 101 الی 105