قال الصّادق علیه السّلام: شاور فی أمورک ممّا یقتضی الدّین من فیه خمسخصال، عقل و علم و تجربة و نصح و تقوى، فان لم تجد فاستعمل الخمسة، و اعزم و توکّل على الله، فانّ ذلک یؤدّیک إلى الصّواب.
حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: در هر کارى، خواه اخروى و خواه دنیوى، مشورت با مؤمنین لازم است، امّا در کار آخرت، باید مشورت کنى با کسى که در او پنج خصلت باشد، عقل و علم و تجربه و نصح و تقوى. یعنى: کسى که قوّت تمیز میان حسن و قبح داشته باشد. و علم به اوامر و نواهى نیز او را حاصل باشد. و در کارها صاحب تجربه باشد. و هر چه گوید به محض دیندارى و خاطر خواهى گوید، نه از روى فریب و غدر. و متّقى باشد. پس اگر شخص این چنین نیابى، این صفات را خود به عمل آر و بعد از رجوع و استغفار، با خود مشورت کن و عزم را جزم کرده و توکّل به خدا نموده، هر چه به خاطرت افتاد به او عمل کن، که البتّه صواب است.
و ما کان من امور الدّنیا الّتی هی غیر عائدة إلى الدّین، فارفضها و لا تتفکّر فیها، فانّک إذا فعلت ذلک أصبت برکة العیش و حلاوة الطّاعة.
مىفرماید که: اگر آن کارى که در نظر دارى و در کردن و نکردن او متردّدى، اگر کارى باشد دنیائى و نفع اخروى در او نباشد، پس از او بگذر و فکر در او مکن، که نکردن او اولى است و هر گاه از او گذشتى و دست از او برداشتى، پس به تحقیق که به برکت زندگى دنیا رسیدهاى و حلاوت طاعت حضرت بارى را ادراک نمودهاى.
و فی المشورة اکتساب العلم، و العاقل ما یستفید منها علما جدیدا، و یستدلّ به على المحصول من المراد.
مىفرماید که: در کارها مشورت با مؤمنین کردن، موجب تحصیل علم است و عاقل کسى است که به وسیله مشورت با مؤمنین، علم جدیدى تحصیل کند و از آن علم راه به مقصود و مراد خود ببرد و بداند که آن چه از مشورت حاصل شده،محض صدق است و از اغواى شیطان دور است. این حلّ، بنا بر آن است که «ما» موصوله باشد و «ما» اعمّ است از «من» و استعمال در ذوى العقول هم مىشود. و ممکن است که «ما» نافیه باشد و مراد این باشد که: استفاده نمىکند عاقل از مشورت، علم جدیدى، بلکه راه مىیابد از مشورت به تعیین مراد. چرا که مشورت در صورت تردّد است و تردّد مستلزم بودن طرفین است در ذهن، پس، از مشورت حاصل نمىشود مگر تعیین یک طرف، نه علمى که نبوده باشد حاصل شود. بنا بر حلّ اوّل، ضمیر مذکور راجع است به علم جدید، و بنا بر حلّ ثانى، راجع است به مشورت به اعتبار مصدر بودن.
و مثل المشورة مع أهلها مثل التّفکّر فی خلق السّماوات و الارض و فنائهما، و هما غنیّان عن القید، لانّه کلّما تفکّر فیها غاض فی بحور نور المعرفة، و ازداد بهما اعتبارا و یقینا.
یعنى: مشورت کردن با مردم خوب و اهل علم، مثل تفکّر کردن است در خلق آسمانها و زمین و فناى آسمان و زمین، که ایستادهاند هر کدام به جاى خود بى قید و ستون. یعنى: چنانکه فکر کردن در اینها باعث غوص کردن است در دریاهاى نور معرفت الهى، و موجب زیاد شدن یقین است به وجود خالق حکیم، همچنین مشورت کردن با مؤمنین هم، موجب حصول یقین است در کارها و باعث بر طرف شدن تردّد و شکّ است در شغلها و عملها.
و لا تشاور من لا یصدّقه عقلک، و ان کان مشهورا بالعقل و الورع.
مىفرماید که: در حین تردّد در کارها، مشورت مکن با کسى که عقل تو تصدیق او نکند، هر چند که او در تمیز و عقل، مشهور و معروف باشد، چرا که دل مؤمن آینه است و غلط کم مىکند.
و إذا شاورت من یصدّقه قلبک فلا تخالفه فیما یشیر به علیک، و ان کان بخلاف مرادک، فانّ النّفس تجمح من قبول الحقّ، و خلافها عندالحقائق أبین.
مىفرماید که: هر گاه در کارى با کسى مشورت کردى که عقل تو تصدیق او مىکند و در مراتب علم و عمل خویش مىدانى، پس هر چه او مىگوید عمل کن و مخالفت گفته او را جایز مدان، چرا که نفس آدمى سرکش است و به آسانى قبول حقّ نمىکند، و به حکم: «الحقّ مرّ»، حقّ به مذاق او تلخ است و رشد و راستى در مخالفت او است.
قال الله تعالى: وَ شاوِرْهُمْ فی الْأَمْرِ [1].
اى پیامبر، با صحابه و مؤمنین در کارها مشورت کن.
و قال تعالى: وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ [2].
درباره صفات مؤمنین خداوند مىفرماید که: در کارها با همدیگر مشورت مىکنند.[3]
منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى
پی نوشت:
-
-
-
[3] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 349 الی 352