قال الصّادق علیه السّلام: برّ الوالدین من حسن معرفة العبد باللَّه تعالى، إذ لاعبادة أسرع بلوغا بصاحبها إلى رضى الله تعالى من برّ الوالدین المسلمین لوجه الله تعالى، لانّ حقّ الوالدین مشتقّ من حقّ الله تعالى إذا کانا على منهاج الدّین و السّنّة، و لا یکونان یمنعان الولد من طاعة الله تعالى إلى معصیته، و من الیقین إلى الشّکّ، و من الزّهد إلى الدّنیا.
حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: حسن سلوک و نیکوئى به پدر و مادر نتیجه شناخت پروردگار است، چرا که تحصیل رضاى والدین و نیکوئى به ایشان کردن از سایر اعمال حسنه بیشتر و پیشتر صاحب خود را به رحمت الهى و رضاى او نزدیک مىکند، به شرط آن که والدین مسلمان باشند و نیکوئى به ایشان محض از براى خدا باشد، چرا که حقّ پدر و مادر، مشتقّ از حقّ پروردگار است و خدمت به ایشان، خدمت به الهى است. امّا به چند شرط:
یکى آن که- به راه حقّ و دین مستقیم باشند.
دوم آن که- منع نکنند فرزند را از اطاعت و بندگى خداى تعالى، و ترغیب نکنند وى را به معصیت و نافرمانى.
سوم آن که- فرزند را از یقینی که دارد به شکّ مایل نکنند. مثل آن که مانع نشوند او را از تحصیل علم و تحصیل اجتهاد، که واجب است، و ترغیب نکنند به تقلید که مشکوک فیه است. که اطاعت در این صورت واجب نیست بلکه جایز نیست.
و همچنین اگر فرزند علاقه به دنیا چندان نداشته باشد و راغب به زهد و تقوى باشد و والدین خلافش خواهند، باز اطاعت لازم نیست.
ضابطه کلى آن که، در هر چه ضرر به آخرت ندارد، اطاعت والدین واجب است و بس، چنانکه فرموده است که: و لا یدعوانه إلى خلاف ذلک، فإذا کان کذلک فمعصیتهما طاعة و طاعتهما معصیة. و معنیش ظاهر است و احتیاج به بیان ندارد.
قال الله تعالى: وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ به عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما.[1] چنانکه فرموده است حضرت بارى عزّ اسمه، در قرآن مجید که: وصیّت کردیم ما انسان را که به والدین خود إحسان و نیکوئى کنید و از گفته و فرموده ایشان، سر نپیچید مگر آن که تکلیف شرک و کفر به فرزند کنند که در این هنگام اطاعت لازم نیست، بلکه مخالفت لازم است.
و امّا فی باب العشرة فدارهما و ارفق بهما، و احتمل اذاهما نحو ما احتملا عنک فی حال صغرک.
و امّا در باب معاشرت و سلوک با والدین، باید به طریق مدارا و هموارى باشد و اگر از ایشان اذیّتى به تو رسد، تحمّل نما، چرا که ایشان در کوچکى زحمت بسیار و آزار بىشمار از تو کشیدهاند، اگر در بزرگى رعایت ایشان کنى و متحمّل آزار ایشان شوى سهل باشد.
و لا تضیّق علیهما ممّا قد وسّع علیک من المأکول و الملبوس.
و باید تنگ نگیرى به والدین از آن چه خداى تعالى به تو وسعت داده است و تنگ نگرفته است از خورش و پوشش.
و لا تحوّل وجهک عنهما، و لا ترفع صوتک فوق أصواتهما، فانّ تعظیمهما من امر الله تعالى، و قل لهما بأحسن القول و الطفه، فانّ الله لا یضیع أجر المحسنین.
و رو مگردان از والدین و بلند مکن صداى خود را بلندتر از صداى والدین و هر چه مىگوئى با ایشان از روى لطف و مهربانى گو، نه از روى درشتى. چرا که نیکوئى تو به والدین، موجب نیکوئى خدا است به تو و تو که با پدر و مادر در مقام نیکوئى و مهربانى باشى، خداوند عالم نیز با تو در مقام مهربانى و لطف مىشود، چرا که خداوند عالم ضایع نمىگذارد مزد نیکو کاران را.
روایت است که حضرت سجّاد علیه السّلام هرگز با والدین چیزى نمىخورد. سبب این از آن حضرت پرسیدند. فرمود که: مىترسم که سبقت کنم به لقمهاى که نظر ایشان به او باشد و موجب عقوق من شود.[2]
منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى
پی نوشت :
-
-
[2] . ترجمه مصباح الشریعة، صص436- 438