دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است.
ادات استفهام
ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است. [1] "استفهام" در اصطلاح نحو عبارت است از طلب و درخواست فهمیدن به کمک ادات مخصوص[2] و ادات استفهام اسم‌ها و حروفی هستند که بر این معنا دلالت داشته و عبارتند از: "همزه" (أ)، "هل"، "أیّ"، "مَن"، "ما"، "ماذا"، "أین"، "متی"، "أیّان"، "کم"، "کیف" و "أنّی".[3] به عنوان مثال"ما" در عبارت "ما رأیتَ؟" از ادات استفهام بوده و متکلم به کمک آن از آنچه مخاطب دیده (مفعول‌به) سوال می‌کند.

وجه نامگذاری

معنای لغوی استفهام (پرسیدن و طلب فهمیدن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است؛ به این بیان که متکلم با ذکر ادات مخصوص خواهان فهمیدن مطلبی است. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل سوال کردن به غیر ادات مخصوص[4] نیز می‌شود.

جایگاه "ادات استفهام"

عالمان نحو در تبیین مباحث "ادات استفهام" روش یکسانی ندارند؛ بعضی[5] با توجه به معانی دیگر برخی از این ادات، در ضمن بررسی دیگر کاربردهایشان در مباحثی همچون "موصولات"، "ظروف" و "کنایات" به کاربرد استفهامی این ادات نیز اشاره کرده‌اند. بعضی[6] نیز ادات استفهام را در ضمن عنوان کلی "ادات" در کنار سایر ادات، مورد بررسی قرار داده‌اند.

ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، بیشتر ادات استفهام را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آنها در استفهام اشاره می‌کند.[7]

اقسام " استفهام"

استفهام به اعتبار سوال از نسبت موجود در کلام و غیر آن بر دو گونه است:[8]

1. استفهام تصدیقی

در این نوع از استفهام متکلم از نسبت موجود در کلام سوال می‌کند و استفهام به "لا"، "نعم" و مانند این دو پاسخ داده می‌شود؛ مانند: «هل قام زید؟»؛ در این مثال متکلم از نسبت موجود در کلام (نسبت قیام به زید) سوال کرده و مخاطب در جواب در صورت تایید نسبت مذکور از حرف جواب "نعم" و در صورت نفی آن از حرف جواب "لا" استفاده می‌کند.

2. استفهام تصوری

در این نوع از استفهام، متکلم از امری غیر از نسبت موجود در کلام سوال می‌کند و مخاطب با تعیین "مستفهم عنه" (آنچه از او سوال شده) پاسخ می‌دهد؛ مانند: "ما رأیتَ؟" در این مثال متکلم از امری غیر از نسبت (آنچه مخاطب دیده) سوال می‌کند و مخاطب در جواب با تعیین آنچه مشاهده کرده پاسخ می‌دهد.

اقسام "ادات استفهام"

ادات استفهام به دو اعتبار اقسام متعددی دارد:

الف. ادات استفهام به اعتبار نوع استفهام از جهت تصدیقی یا تصوری بودن به سه قسم تقسیم می‌شود:[9]

1. مشترک میان استفهام تصوری و تصدیقی

از میان ادات استفهام حرف "همزه"در دو نوع استفهام (تصوری و تصدیقی) به کار می‌رود. مانند: «أ زیدٌ قائمٌ؟» و «أ زیدٌ قام أم عمرو؟»؛ همزه استفهام در مثال اول در استفهام تصدیقی و سوال از نسبت قیام به زید، به کار رفته و در مثال دوم در استفهام تصوری و سوال از امری غیر از نسبت موجود در کلام (شخص قیام کننده) به کار رفته است که مخاطب با تعیین آن پاسخ می‌دهد.

2. مختص به استفهام تصدیقی

از میان ادات استفهام حرف "هل" به استفهام تصدیقی اختصاص دارد. مانند: «فَهَل وَجَدتُم مَا وَعَدَ ربُّکُم حَقَّا»؛[10] در این آیه شریفه با استفاده از حرف "هل" از نسبت موجود در کلام (حق یافتن وعده‌ی پرودگار) سوال شده است.

3. مختص به استفهام تصوری

تمامی اسم‌های استفهام، به استفهام تصوری اختصاص دارند؛ مانند: «من جاء؟»؛ در این مثال "من"، اسم استفهام است و متکلم از امری غیر از نسبت (کسی که آمده) سوال کرده و مخاطب با تعیین آن پاسخ می‌دهد.

ب. "ادات استفهام" به اعتبار نوع آن بر سه گونه است:[11]

1. ادات استفهام حرفی

این قسم شامل دو حرف همزه (أ) و "هل" می‌شود.

2. ادات استفهام اسمی

این قسم به اعتبار اعراب و بناء بر دو گونه است:

الف. معرب

"أیّ" تنها اسم استفهام معرب است.

ب. مبنی

این قسم شامل اسم‌های "مَن"، "ما"، "ماذا"، "أین"، "متی"، "أیّان"، "کم"، "کیف" و "أنّی" می‌شود.

اعراب اسم استفهام

اعراب اسم استفهام با توجه به اقتضای کلام و نقش آن در جمله بر سه گونه است:[12]

الف. رفع

در مواردی اسم استفهام با توجه به نقش آن در جمله مرفوع می‌شود؛ به عنوان مثال "أیّ" در آیه شریفه «قُلْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ أَکْبَرُ شَهادَة»؛[13] از ادات استفهام بوده که مبتدا و مرفوع است.[14]

ب‌. نصب

در مواردی اسم استفهام با توجه به نقش آن در جمله منصوب می‌شود؛ برخی از این نقش‌ها عبارتند از:

1. ظرف؛ مانند:«فَأَیْنَ تَذْهَبُون‌»؛[15] در این آیه شریفه "أین" از ادات استفهام بوده که ظرف و محلا منصوب است.[16]

2. مفعول‌به؛ مانند: «فَأَیَّ آیاتِ اللَّهِ‌ تُنْکِرُون‌»؛[17] در این آیه شریفه "ایّ" از ادات استفهام بوده که مفعول‌به و منصوب است. [18]

3. حال؛ مانند: «کَیْفَ‌ تَکْفُرُونَ‌ بِاللَّه‌»؛[19] در این آیه شریفه "کیف" از ادات استفهام بوده که حال و محلا منصوب است. [20]

ج‌. جر

در دو صورت اسم استفهام مجرور واقع می‌شود:

1. حرف جرّ بر آن وارد شود؛ مانند: «فَبِأیّ آلاءِ رَبّکُما تُکَذِّبان»؛[21]‌ در این آیه‌ شریفه "أیّ" از ادات استفهام بوده که با وارد شدن حرف جرّ "باء" بر آن مجرور شده است.[22]

2. مضاف‌الیه واقع شود؛ مانند: "صبیحة أیّ یوم سفرک"؛ در این مثال "أی" از ادات استفهام بوده که مضاف‌الیه و مجرور است.

نکته‌

"ادات استفهام"، اسم‌ها و حروفی هستند که در صدر کلام واقع شده و به اصطلاح صدارت طلب هستند؛ از این رو عوامل لفظی قبل از ادات اسمی استفهام نمی‌توانند در آنها عمل کنند. [23]

"ادات استفهام" در قرآن و حدیث

1. آیه‌‌‌ی «کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ و شَهدوا أنّ الرسولَ حقٌّ و جاءَهم البیّنات‌»،[24] (چگونه خداوند جمعیتی را هدایت می‌کند که بعد از ایمان و گواهی به حقانیت رسول و آمدن نشانه‌های روشن برای آنها، کافر شدند؟)؛ در این آیه شریفه "کیف" اسم استفهام بوده که حال و محلا منصوب است.[25]

2. حدیث «هل‌ مِن أحَدٍ یَمشِی على المَاءِ إلّا ابتَلَّت قَدَمَاه؟ کذلک صاحبُ الدّنیا لا یُسَلِّم مِن الذُّنُوب‌»،[26] (مگر کسى هست که بر آب رود و پاهایش تر نشود؟ همچنین دنیادار از گناه مصون نخواهد ماند)؛ در این حدیث شریف "هل" از ادات استفهام حرفی است.

نکته

در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که از مباحث مهم "ادات استفهام"، احکام و معنای هر یک از این ادات است که در عنوان مستقل "احکام ادات استفهام" مورد بررسی قرار می‌گیرد.

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

اصل در فاعل

این نوشتار به بررسی چند اصل در فاعل پرداخته و در ضمن هر اصل از امکان مخالفت با آن و موارد مخالفت در صورت امکان، بحث می‌کند.
No image

عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول"

این نوشتار ابتدا به تعریف "مصدر صریح" و "مصدر مؤول" اشاره داشته و در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول" می‌پردازد و در پایان برخی فرقهای میان مصدر صریح و مؤول بیان می‌شود.
No image

اسم فعل

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "فعل" است. "اسم فعل" در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که دلالت بر فعل معین داشته و بدون قبول علامت آن فعل و تأثیر از عوامل، متضمن معنا، زمان و عمل آن است
No image

فاعل

کلمه‌‌ی "فاعل"، اسم فاعل از ماده‌ی "فعل" و در لغت به معنای عامل و انجام دهنده است. فاعل در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که عامل مقدّم به نحوی به آن اسناد داده شده که یا فعلی توسط آن ایجاد شده و یا فعلی قائم به آن است؛
Powered by TayaCMS