دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ادات تنبیه

"تنبیه" مصدر باب "تفعیل" از ماده‌ی "نبه" و در لغت به معنای آگاه ساختن و توجه دادن است. در اصطلاح نحو "تنبیه" عبارت است از توجه دادن مخاطب به کلام القا شده به او با ادات مخصوص و "ادات تنبیه"، حروفی هستند که این معنا را افاده می‌کنند
No image
ادات تنبیه

نویسنده: سهيله خائفي

كلمات كليدي : تنبيه، اختصاص "ألا" و "أما"ي تنبيهي به جمله، حرف استفتاح، "ها"ي تنبيهي، "يا"ي تنبيهي

"تنبیه" مصدر باب "تفعیل" از ماده‌ی "نبه" و در لغت به معنای آگاه ساختن و توجه دادن است.[1] در اصطلاح نحو "تنبیه" عبارت است از توجه دادن مخاطب به کلام القا شده به او با ادات مخصوص و "ادات تنبیه"، حروفی هستند که این معنا را افاده می‌کنند.[2] این حروف در ابتدای کلام واقع شده و عبارتند از:[3] "ألا"، "أما"، "ها" و "یا"[4]. به عنوان مثال "ألا" در آیه شریفه«أَلا إِنَّ أَولیاءَ اللهِ لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»[5] از ادات تنبیه بوده و بر توجه دادن مخاطب به اینکه برای دوستان خدا بیم و اندوهی نیست، دلالت دارد.

 وجه نامگذاری[6]

معنای لغوی تنبیه (توجه دادن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است به این بیان که متکلم با ادات تنبیه، مخاطب را به کلامی توجه داده و آگاه میسازد. البته باید دقت داشت معنای اصطلاحی خاص بوده و در توجه دادن با ادات تنبیه واقع میشود و به عبارت دیگر نوعی تنبیه خاص است؛ ولی تنبیه لغوی عام بوده و ممکن است با غیر ادات مخصوص[7] نیز واقع شود.

 جایگاه "ادات تنبیه"

در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "ادات تنبیه" سه رویکرد مشاهده میشود؛ بعضی[8] ادات تنبیه را در باب "حرف" در کنار مباحث "حروف ندا " و "حروف عاطفه" آوردهاند. در مقابل بعضی[9] ادات تنبیه را در ضمن عنوان کلی "ادات" در کنار سایر ادات، مورد بررسی قرار دادهاند و بعضی[10] در ذیل مباحث دیگر به ادات تنبیه اشاره کردهاند. دو حرف "ألا" و "أما" را حروف استفتاح نیز نامیدهاند.[11]

ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، هر یک از ادات تنبیه را به صورت جداگانه بیان کرده و به کار برد آنها در تنبیه اشاره میکند.

 نحوه‌ی کاربرد و جایگاه "ادات تنبیه" در کلام

در این بخش با توجه به نوع "ادات تنبیه"، به بررسی نحوهی کاربرد و جایگاه آنها در کلام اشاره میشود:

1. "ألا" و "أما"

این دو از میان ادات تنبیه، اختصاص به جمله داشته و بر هر دو نوع جمله وارد میشوند:

الف. جمله فعلیه؛[12] مانند: «أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ»؛[13] در این آیه شریفه "ألا" حرف تنبیه و در معنا بر جملهی "لیس مصروفا عنهم" وارد شده است؛ اگرچه در لفظ بین آن دو، ظرف (یوم) و مضافالیه آن (یأتیهم) فاصله شده است. [14]

ب. جمله اسمیه؛[15] مانند: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»؛[16] در این آیه شریفه "ألا" حرف تنبیه و بر جمله اسمیه (إِنَّهُمْ ...) وارد شده است.

 2. "ها"

"ها" به خلاف دو مورد قبل اختصاص به جمله نداشته و آنچه بعد از آن واقع میشود به چهار گونه است:

الف. اسم اشاره قریب و متوسط؛ مانند: «هذا» و «هذاک». [17]

در این کاربرد ممکن است میان "ها" و اسم اشاره، موارد ذیل فاصله شوند:

1. قَسَم؛ مانند: «ها اللهِ ذا»؛[18] در این مثال "ها" حرف تنبیه و "ذا" اسم اشاره است که لفظ جلاله (الله) پس از حذف حرف قسم[19] بین آن دو فاصله شده است.

2. ضمیر منفصل مرفوعی؛[20] مانند: «ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ».[21] در این آیه شریفه "انتم" ضمیر منفصل مرفوعی است که میان اسم اشاره (اولاء) و حرف تنبیه (ها) واقع شده است.

3. حرف تاکید "إنّ"؛ مانند: «ها إنّ ذا الکلام عجیب»؛[22]در این آیه شریفه (إنّ) حرف تاکید است که میان اسم اشاره (ذا) و حرف تنبیه (ها) واقع شده است.

4. حرف "کاف"، مانند: «أهکذا تتکلم».[23] در این مثال "ها" حرف تنبیه و "ذا" اسم اشاره است و "کاف" تشبیه میان آن دو فاصله شده است.

ب. اسم مرفوع بعد از "أیّ" و "أیّة" در ندا،[24] مانند: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ».[25] در این آیه شریفه "ایّ" منادا و "الانسان" اسم مرفوع پس از آن است که "ها"ی تنبیه بین آن دو واقع است.

ج. جمله اسمیه؛ مانند: «ها إنّ وعد الله حق»؛[26] در این مثال "ها" حرف تنبیه و بر جمله اسمیه (أنّ وعد ..) وارد شده است.

"ها" در این کاربرد با "إنّ" و یا ضمیر منفصل مرفوعی[27] همراه است؛ مانند: «ها انا تائب»؛ در این مثال "ها" بر ضمیر مرفوعی (انا) وارد شده است.

د. جمله فعلیه؛ مانند: «ها قد اعددنا المجلس».

در این کاربرد "ها"ی تنبیه بیشتر با فعل ماضی همراه با "قد" بکار‌ می‌رود.[28]

 3. "یا"

بنا بر نظر بعضی حرف "یا" گاهی به عنوان "ادات تنبیه" بکار می‌رود و تمنی از مواردی است که غالبا پس از آن قرار می‌گیرد.[29] مانند: «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»؛[30] در این آیه شریفه "یا" حرف تنبیه و "لیت" حرف تمنی است.

 نکاتی پیرامون "ادات تنبیه"

1. "ألا" و "أما" در اصل مرکب از همزه انکاری (أ) و حرف نفی ("لا" و "ما") بودهاند که پس از ترکیب، بر تاکید و اثبات دلالت دارند.[31]

2. "ألا" و "أما" در صدر کلام واقع شده و به اصطلاح صدارت طلب هستند؛ ولی "ها" در صورت اتصالِ بدون فاصله به اسم اشاره، صدارت طلب نیست و از این رو به حسب جایگاه اسم اشاره می‌تواند در ابتدا یا وسط کلام واقع شود.[32]

3. "ألا" غالبا بر "إنّ"[33] و "ندا"[34] وارد می‌شود.

4. "أما" غالبا بر "قسم" وارد می‌شود.[35]

 "ادات تنبیه" در قرآن و حدیث

1. آیه «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ»[36] (آگاه باشید! اینان همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند)؛ در این آیه شریفه "ألا" از ادات تنبیه بوده و بر جملهی (إنّهم ..) وارد شده است.[37]

2. حدیث «ألا و إنّ لکلّ دم ثائرا، و لکلّ حقّ طالبا»[38]،(امیرالمؤمنین فرمودند: آگاه باشید! هر خونی خونخواهی دارد و هر حق را جستجوگری است)؛ در این فراز از خطبه حضرت، "ألا" از ادات تنبیه بوده و بر جملهی اسمیه (إنّ لکلّ دم ثائرا) وارد شده است.

 نکته

در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که ادات مذکور ممکن است در غیر تنبیه به کار روند؛ از این رو در بخش مفردات هر یک از آنها با عنوان مستقلی مطرح شده و کاربردهای دیگر آن مورد بررسی قرار میگیرد.

 

منابع :

[1]. نبهته علی الشیء: وقفته علیه، ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، موسسة الآعلمی، 1426 هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 3832.

[2]. الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ الفوائد الضیائیة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1430 هـ.ق، چاپ اول، ج 2، ص 418 و الغلایینی، مصطفی؛ جامع الدروس العربیة، قم، نوید اسلام، 1379هـ .ش، چاپ اول، ج3، ص262.

[3]. الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ پیشین، ج 2، ص 418.

[4]. بنابر نظر بعضی "یا" نیز از ادات تنبیه است؛ همچون ابن مالک به نقل از محقق رضی؛ الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، قم، دارالمجتبی، 1389 هـ.ش، چاپ اول، ج 4، ص 345.

[5]. یونس /63، «آگاه باشید! (دوستان و) اولیای خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند».

[6]. در این عنوان به بررسی ارتباط میان معنای لغوی و اصطلاحی تنبیه اشاره میشود.

[7]. همچون جمله فعلیه "نبهت".

[8]. همچون ابن حاجب در "الکافیة".

[9]. همچون صاحب بداءة النحو.

[10]. همچون صاحب النحو الوافی در ذکر "ها"در ذیل مباحث ندا و اسم اشاره. حسن، عباس؛ النحو الوافی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1374 ش، چاپ چهارم، ج 4، ص 44 و ج1، ص304.

[11]. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ پیشین، ج4، ص 343.

[12]. الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ پیشین، ج 2، ص 418.

[13]. هود/8، «آگاه باشید! آن روز که (غذاب) به سراغشان آید از آنها بازگردانده نخواهد شد».

[14]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، سوریه، دارالإرشاد، 1415 هـ ق، چاپ چهارم، ج 4، ص 316.

[15]. شرتونی، رشید،مبادی العربیة،قم، دار العلم، 1423 هـ. ق، چاپ بیستم، ج4، ص 385.

[16]. بقره/13، «آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند».

[17]. الغلایینی، مصطفی؛ پیشین، ج3، ص262.

[18]. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ پیشین، ج 4، ص344.

[19]. صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، 1386 هـ ش، چاپ دوم، ص 307.

[20]. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ پیشین، ج 4، ص344.

[21]. آل عمران/119، «شما کسانی هستید که آنها را دوست می‌دارید؛ ولی آنها شما را دوست ندارند».

[22]. الغلایینی، مصطفی؛ پیشین، ج1، ص129 و شرتونی، رشید، مبادی العربیة، پیشین، ج4، ص387

[23]. شرتونی، رشید، مبادی العربیة، همان، ج4، ص387

[24]. حسن، عباس؛ پیشین، چاپ دوم، ج 4، ص 44 و صفائی بوشهری، غلامعلی؛ پیشین، چاپ دوم، ص 307.

[25]. انفطار/6، «ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟!».

[26]. شرتونی، رشید، مبادی العربیة، پیشین، ص387.

[27]. همان، ص387.

[28]. همان، ص388.

[29]. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ پیشین، ج4، ص345.

[30]. نساء/72، «ای کاش ما هم با آنها بودیم، و به رستگاری [و پیروزی] بزرگی می‌رسیدیم!».

[31]. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ پیشین، ج4، ص343.

[32]. همان، ج4، ص 346.

[33]. شرتونی، رشید، مبادی العربیة، پیشین،ج4، ص387.

[34]. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ پیشین، ج4، ص 343.

[35]. همان، ج4، ص 343.

[36]. البقرة/12.

[37]. صافی، محمود بن عبدالرحیم؛ الجدول فی اعراب القرآن، بیروت، دارالرشید مؤسسه الإیمان، 1411 هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 52.

[38]. دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغة، قم، انتشارات پارسایان، چاپ دوم، 1379، خ 105، ص 194.

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

اسم فعل

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "فعل" است. "اسم فعل" در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که دلالت بر فعل معین داشته و بدون قبول علامت آن فعل و تأثیر از عوامل، متضمن معنا، زمان و عمل آن است
No image

عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول"

این نوشتار ابتدا به تعریف "مصدر صریح" و "مصدر مؤول" اشاره داشته و در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول" می‌پردازد و در پایان برخی فرقهای میان مصدر صریح و مؤول بیان می‌شود.
No image

فاعل

کلمه‌‌ی "فاعل"، اسم فاعل از ماده‌ی "فعل" و در لغت به معنای عامل و انجام دهنده است. فاعل در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که عامل مقدّم به نحوی به آن اسناد داده شده که یا فعلی توسط آن ایجاد شده و یا فعلی قائم به آن است؛
No image

اصل در فاعل

این نوشتار به بررسی چند اصل در فاعل پرداخته و در ضمن هر اصل از امکان مخالفت با آن و موارد مخالفت در صورت امکان، بحث می‌کند.
Powered by TayaCMS