كلمات كليدي : نفي، مضارع منصوب، مضارع مجزوم، ماضي منفي، مستقبل منفي، حروف شبيه به "ليس"، "لا"ي نفي جنس
"نَفْی" بر وزن "فَعْل" مصدر از مادهی "نفی" و در لغت به معنای انکار کردن است.[1] در اصطلاح نحو، "نفی" عبارت است از انکار کردن جمله با ادات مخصوص و "ادات نفی" حروفی هستند که این معنا را افاده میدهند. این حروف قبل از جمله واقع شده و عبارتاند از: "لَمْ"، "لَمّا"، "لَنْ"، "لا"، "ما"، "إنْ" و "لاتَ".[2] به عنوان مثال "ما" در عبارت "ما ذَهَبْتُ" از ادات نفی بوده و بر انکار و نفی آمدن متکلم دلالت دارد.
وجه نامگذاری
معنای لغوی نفی (انکار کردن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلم جملهای را با ادات مخصوص انکار میکند. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل انکار کردن به غیر ادات مخصوص[3] نیز میشود.
جایگاه "ادات نفی"
عالمان نحو با توجه به نوع عمل و تاثیر معنایی، "ادات نفی" را در دو بخش مورد بررسی قرار دادهاند؛ بخش اول که با لحاظ تاثیر ادات نفی بر فعل مضارع و شامل سه حرف (لَمْ، لمّا و لَنْ) میشود، در باب "فعل"، مبحث اعراب فعل مضارع بررسی شده است. در بخش دوم که سایر ادات را تشکیل میدهد، دو رویکرد مشاهده میشود؛ بعضی[4] با لحاظ عمل رفع، آنها را در مرفوعات بعد از مبحث "مبتدا" ذکر کرده و بعضی[5] با لحاظ عمل نصب، آنها را در آخر بحث منصوبات آوردهاند. اگرچه بعضی[6] با عنوان مستقل "ادات نفی" به مجموع آنها اشاره کردهاند.
ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، ادات نفی را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آنها در نفی اشاره میکند.
نحوهی کاربرد و جایگاه "ادات نفی" در کلام
در این بخش با توجه به نوع "ادات نفی"، به نحوهی کاربرد، جایگاه و ویژگیهای آنها در کلام اشاره میشود:
1. "لَمْ" و "لَمّا"
این دو حرف بر فعل مضارع داخل شده و آن را در لفظ مجزوم و در معنا به ماضی منفی تبدیل میکنند، با این تفاوت که "لَمْ" معنای مضارع را به ماضی منفی مطلق[7] تبدیل کرده، مانند: «لَم یَذهَبْ أَحدٌ»، (احدی نرفت) و "لمّا" معنای آن را به ماضی منفی متصل به حال، تبدیل میکند؛[8] مانند: «تَعَلَّمَ أَخی القراءةَ و لَمّا یکتُبْ»، (برادرم خواندن را یاد گرفت و هنوز ننوشته است).
میان "لَمْ" و "لمّا" فرقهای دیگری وجود دارد که در مبحث ادات جزم مضارع، مورد بررسی قرار میگیرند.
2. "لَنْ"
"لَنْ" بر فعل مضارع داخل شده و آن را در لفظ منصوب[9] و در معنا به مستقبل منفی تبدیل میکند؛[10] مانند: «وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِم».[11] (ولى آنها، به خاطر اعمال بدى که پیش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد)، در این مثال "لَنْ" از ادات نفی و بر فعل مضارع منصوب (یَتَمَنَّوْه) وارد شده است.
3. "لا"
"لا"ی نافیه بر سه قسم است:
الف. "لا"ی نفی فعل ماضی و مضارع
در صورتی که "لا"ی نافیه بر فعل ماضی داخل شود، تکرار آن واجب است؛[12] مانند: «فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلَّى»؛[13] در این آیه شریفه "لا"، بر فعل ماضی داخل و تکرار شده است.
ب. "لا"ی نفی جنس[14]
"لا"ی نفی جنس یکی از حروف ناسخ است که به طور صریح بر نفی خبر از جمیع افراد جنس اسم بعد از آن دلالت دارد.[15] در عنوان مستقل "لای نفی جنس" به تعریف، احکام، شرایط عمل و دیگر خصوصیات آن اشاره میشود. به عنوان مثال "لا" در آیه «قَالَ لَا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ»[16] "لا"ی نفی جنس بوده که بر اسم نکره (تثریبَ) وارد شده است.
ج. "لا"ی شبیه به "لیس"
"لا"ی شبیه به "لیس" از جمله حروفی است که در معنا و عمل به "لیس" شباهت داشته و اسم را مرفوع و خبر را منصوب میکند.[17] به عنوان مثال "لا" در عبارت «لا رجلٌ غائباً»، "لا"ی شبیه به "لیس" بوده که اسم (رجل) را مرفوع و خبر (غائبا) را منصوب کرده است.
4. "ما"
"ما"ی نافیه بر دو قسم است:
الف. "ما"ی نفی فعل ماضی و مضارع؛ مانند: «ما حَضَرَ المعلّمُ» و «مَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ الله»[18].
ب. "ما"ی شبیه به "لیس"؛ مانند: «مَا هَذَا بَشَرًا».[19]
5. "إنْ" و "لاتَ"
این دو از حروف شبیه به "لیس" هستند و هنگامی که در کلام، قرینهای بر تعیین زمان خاصّی نباشد، بر نفی در زمان حال دلالت دارند؛[20] مانند: «إنْ الذهبُ رخیصاً»، (طلا ارزان نیست) و «لاتَ حینَ مناصٍ»[21].
نکته
با توجه به مطالب گذشته، چهار حرف "إنْ"، "ما"، "لا" و "لاتَ"، از حروف شبیه به "لیس" بوده که در عنوان مستقل "حروف شبیه به لیس"، به تعریف، احکام، شرایط عمل و دیگر خصوصیات آنها اشاره میشود.
اقسام "ادات نفی"
"ادات نفی" به اعتبار جملهی نفی شده توسط آنها، بر دو گونهاند:
1. ادات نفی جملهی فعلیه
این ادات شامل "ما" و " لا"ی نفی فعل، "لَمْ"، "لَمّا" و "لَنْ" میشوند.
2. ادات نفی جملهی اسمیه
این ادات شامل حروف شبیه به "لیس" ("إنْ"، "ما"، "لا" و "لاتَ") و "لا"ی نفی جنس میشوند.
"ادات نفی" در قرآن و حدیث
1. آیه «قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الحَکِیم»،[22] (فرشتگان عرض کردند: منزهى تو! ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم دادهاى، نمىدانیم تو دانا و حکیمى)؛ "لا" در این آیه شریفه "لا"ی نفی جنس[23] و از ادات نفی بوده که بر اسم نکره (عِلْم) داخل شده است.
2. حدیث «یا علی طوبى لصورةٍ نَظرَ اللهُ إلیها تبکی على ذنبٍ لم یطَّلعْ على ذلک الذنبِ أحدٌ غیرُ الله»،[24] (یا علی خوشا به حال صورتی که خدا به آن بنگرد، در حالی که بر گناهی گریه میکند که جز خدا کسی از آن مطّلع نیست)، در این حدیث شریف "لَمْ" از ادات نفی است که بر فعل مضارع (یطّلع) وارد شده و آن را مجزوم ساخته است.