دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دولت در آیینه مکتب

No image
دولت در آیینه مکتب

كلمات كليدي : مكتبي بودن، رجايي، باهنر، بني صدر، امام(ره)

نویسنده :

مقدمه:

  هفته دولت و اساسا هشتم شهریور یادآور شهادت دو تن از رادمردان ایران اسلامی، شهیدان سرافراز رجایی و باهنر است که با عملکردشان برای همیشه نامشان را در اذهان به نیکی حک کردند. هفته دولت دارای معانی و مفاهیم ارزشمند و والایی نظیر استقلال،‌ حریت و ولایت مداری است که با اصول و آرمان‌های انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) عجین شده و همواره روشنی‌بخش راه و مسیری است که دولت‌های جمهوری اسلامی ایران آن را طی کرده است. بی شک، شهادت این شهیدان بزرگوار، همواره الهام‌بخش کوشش‌ها و تلاش‌هایی است که دولتمردان نظام اسلامی برای تعالی‌جویی و کمال‌یابی جامعه و پیشرفت و توسعه آن، انجام می‌دهند. وجه نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی، حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد، تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهاد.

  حال به فراخور این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی شایسته است با نگاهی دوباره به صفحات تاریخ انقلاب، به زمینه های روی کار آمدن این دولت و اختلافات افکار مکتبی حزب جمهوری اسلام با "بنی صدر"، اشاره ‌کنیم.

 

بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی:

  در انتخابات ریاست جمهوری که در تاریخ پنج بهمن 1358 برگزار شد،‌حزب جمهوری اسلامی در مقابل "بنی صدر" که تا آن زمان در افکار عمومی، چهره ای انقلابی  و مردمی از خود نشان داده بود، شکست خورد و "بنی صدر" به ریاست جمهوری رسید.

  بنی صدر، پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری در مورد موضوعات مختلف اظهار نظر می کرد. وی از جمله در  خصوص مطبوعات، خاطر نشان ساخت که می کوشد تا با شکستن انحصار سیاسی قشرهای معینی از طبقة‌ حاکم روحانی، آزادی مطبوعاتی بیشتری را تامین کند. افکار عمومی این گونه اظهار نظرها را به یک معنا تفسیر می کردند و آن هم «مقابله بنی صدر با روحانیون مسئول حزب جمهوری اسلامی» بود.[1] حزب جمهوری اسلامی نیز علی رغم پذیرش شکست، بر موضع انتقادی خویش در مقابل رئیس جمهور ایستادگی کرده و در این راستا اختلافات خود را با بنی صدر در قالب نگارش نامه به اطلاع امام (ره) می رساندند و نگرانی خود را از تکرار مشروطه ای دیگر به خاطر ائتلاف مذهبی های چپ گرا و محافظه کاران غرب گرا یا ملی گرا در مقابله با حزب جمهوری اسلامی ابراز می داشتند.[2] همچنین دکتر بهشتی در واکنش به انتقاد بنی صدر گفت: «حزب جمهوری اسلامی به دعوت امام برای حمایت از رئیس جمهور پاسخ مثبت می دهد، ولی آنجا که او را در اشتباه می بیند، انتقاد می کند و جلوی آن را می گیرد.»[3]

  بنی صدر پس از روی کار آمدن، بیانیه ای خطاب به نمایندگان مجلس نوشت و شروط مورد نظر خود را برای نخست وزیر آینده مشخص نمود و در میان شروط هشت گانه برای مکتبی بودن و پای بندی عملی و فکری به اسلام جایگاه ویژه ای در نظر نگرفته بود.[4] بنابراین اختلاف نظر بر سر تعیین نخست وزیر از همان ابتدا ظهور کرد. حزب جمهوری اسلامی «محمد علی رجایی» را ترجیح می دادند؛ که بنی صدر علی رغم عدم موافقت اولیه، نهایتا ایشان را به مجلس معرفی و ایشان رای لازم را از مجلس گرفتند.

  بنی صدر در مواضع خود سعی در تضعیف روحانیت و بیرون راندن آنها از حاکمیت داشت و این منطق عملی ایشان، در تمامی عرصه های دوران سیاسی ایشان ساری و جاری بود. بدین منظور بحث بر سر چگونگی حضور روحانیون در جنگ از جمله مباحث داغ آن دوران می باشد؛ خصوصا با توجه به این امر که فرماندهی کل قوا در آن دوران در اختیار بنی صدر قرار داشت. روزنامه های طرفدار بنی صدر،‌ روحانیان را به دخالت در امور جنگ و سلب ابتکار عمل از فرماندهان، نظامیان و مسئولان جنگ متهم می کردند، در مقابل حزب جمهوری اسلامی این گونه اتهامات را با شدت و حدت تمام، رد می کردند و آن را یک شانتاژ سیاسی می دانستند. "آیت الله خامنه ای" دبیر و سخن گوی شورای عالی دفاع و مشاور امام (ره) در امور جنگ اینگونه موضع گیری می کرد: «می خواهند وانمود کنند که روحانیت در امور فرماندهان، نظامیان و مسئولان دخالت می کنند. در حالی که چنین خبری نیست، تا آنجایی که من دیده ام و خبر دارم .... یک دستی، یک جریانی، عمیقا سعی می کند، روحانیت را بکوبد،‌ برایش فرقی نمی کند با چه جهتی»[5]

  در مجموع حزب جمهوری اسلامی و بنی صدر اختلافات عمیقی با همدیگر داشتند، که علی رغم تلاش های امام برای نزدیک کردن مواضع رئیس جمهور و اعضای حزب جمهوری، اختلافات آنها نه تنها کاهش پیدا نکرد، که هر روز بر دامنه ی آن افزوده شد. اختلافات آن قدر عمق پیدا کرده بود که با توجه به جلسه ای خصوصی که امام با بنی صدر، بازرگان، رجایی و 4 نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی یعنی آقایان بهشتی، خامنه ای، رفسنجانی، موسوی اردبیلی تشکیل داده بود و بیانیه مهمی که صادر نمود، موثر نیفتاد و کار به جایی رسید که امام طی بیانات مهمی خطاب به بنی صدر و طرفدارانش فرمودند: « نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می کنی قانون را قبول نداری. قانون تو را قبول ندارد... آن چیزی را که مجلس به آن رای می دهد و شورای نگهبان آن را موافق قانون شرع می داند، باید بپذیرید. اگر می خواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را...»[6]

  سرانجام عمق اختلافات به حدی رسید که امکان هرگونه تفاهم را از بین برد. آقای هاشمی رفسنجانی اختلافات را در سه مورد خلاصه می کنند و می نویسند:

1.   «ولایت فقیه، که بنی صدر آن را قبول ندارد؛

2.   شورای نگهبان را قبول ندارد و می گوید هر قانونی که مجلس تصویب کرد باید اجرا کرد. بنی صدر صریحا در محضر امام گفتند که « من شورای نگهبان را قبول ندارم».

3.  افراد ناشناخته ی اطراف ایشان جمع شده اند که به اسلام و انقلاب پای بند نیستند.»[7]

  به همین علت ابتدا امام، ایشان را در تاریخ 20/3/1360  از فرماندهی کل قوا عزل و سپس در 31/3/1360 از سمت ریاست جمهوری به علت رای نمایندگان مجلس مبنی بر عدم کفایت سیاسی ایشان،‌ عزل کردند.[8]

 

نتیجه گیری:

  بنی صدر به علت پای بند نبودن به اصول مکتبی اسلام و مصلحت اندیشی لیاقت همراهی امام و انقلاب را نداشت  و بدین جهت در میانه راه از مسیر انقلاب اخراج و سرانجام در هیئت زنانه از مرز ایران خارج شد. با خارج شدن بنی صدر از ایران، طبعا یکی از مهمترین اقدامات لازم، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود. طبعا این بار باید کسی انتخاب می شد که با سایر ارگان ها هماهنگی داشته باشد وگرنه همان داستان، مجددا تکرار می شد. لذاست که دکتر باهنر در آن مقطع ویژگی های رییس جمهور آینده را اینگونه توصیف می کند: « رییس جمهور کشور ما باید مکتبی، در خط امام، هوادار برای اسلام،‌ طرفدار مستضغفین و از متن توده برخواسته باشد. به علاوه اینکه قدرت طلب، خودکامه و خود رای نشود و بتواند با نهادهای جوشنده از متن انقلاب هماهنگ باشد و ضمنا هماهنگ کننده باشد نه اختلاف انداز».[9]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ادات استفهام

ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است.
No image

بَدَل

"بَدَل" بر وزن "فَعَل" اسم از ماده‌ی "بدل" و در لغت به معنای جانشین است. در اصطلاح نحو "بدل" تابعی است که حکم نسبت داده شده به متبوع در جمله، به آن (تابع)نسبت داده می‌شود و در واقع تابع (بدل)، مقصود حقیقی گوینده است
No image

ارتباط "تمییز" و "حال"

این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد
No image

اشکال "بدل" و "مبدل منه"

این نوشتار به بررسی اشکال "بدل" و "مبدل‌منه" در کلام به اعتبار نوع آن دو از جهت مفرد یا جمله بودن، اسم یا فعل بودن می‌پردازد
No image

تأویل "موصول حرفی" و "صله" به "مصدر"

در این نوشتار ابتدا چگونگی و مراحل تأویل به مصدر در دو موصول حرفی "أن" و "أنَّ" و صله‌ی آن دو بیان شده و در سایر موصول‌های حرفی ("أن" مخففه، "لو"، "کَی" و "ما") همچون طریقه مذکور در "أن" و "أنَّ" عمل می‌شود و در پایان به نکاتی پیرامون تاویل به مصدر اشاره می‌شود.

پر بازدیدترین ها

No image

احکام منادا

این مجموعه به بررسی احکام و مباحث مرتبط با منادا و بررسی ویژگی‌های چند منادای خاصّ می‌پردازد.
No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

تمییز اعداد

اعداد، الفاظ مبهمی هستند که نیاز به تفسیر و رفع ابهام دارند و این رفع ابهام ممکن است با تمییز و غیر آن صورت گیرد. بحث از تفسیر و رفع ابهام عدد با توجه به اینکه عدد بر دو گونه "عدد صریح" و "عدد کنایی" است، در دو بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد
No image

مفعول مطلق

عنوان مورد بحث یک ترکیب وصفی و مشتمل بر دو لفظ "مفعول" و "مطلق" است. "مفعول"، اسم مفعول از ماده‌ی‌‌ ‌‌"فعل" و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است
No image

اعراب اسم متقدم

این مجموعه، در ابتدا "اقسام اعراب اسم متقدم" و سپس "اصل در اعراب اسم متقدم" را بیان می‌کند و در ادامه به بررسی قرائن بر خلاف اصل در کلام خواهد پرداخت.
Powered by TayaCMS