دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سوء ظن به خود

اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش ، گرامی می دارد ونعمت می بخشد (مغرور می شود و ) می گوید : پروردگارم مرا گرامی داشته است. (برگرفته ازمبادی اخلاق در قرآن: آیت الله جوادی آملی)
سوء ظن به خود
سوء ظن به خود

قال الله تعالی: فَأمَّا الإنسان إذا ما ابتلیهُ ربَّهُ فَأکْرَمه ونعَّمهُ فیقولُ رَبّی أکرَمَنْ

(سوره فجر، آیه 15)

اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش ، گرامی می‌دارد ونعمت می‌بخشد (مغرور می شود و ) می گوید : پروردگارم مرا گرامی‌داشته است.

توضیح

سوء ظن به خود

پس از نجات از غفلت، باید نسبت به آنچه انسان را دوباره به غفلت می‌کشاند، هشیار بود و از این رو انسان باید هم نعمتهای خدا را بشناسد و هم بداند که در همه حالات، در مشهد و محضر الهی است و هم نسبت به خود، خوش گمان نباشد؛ زیرا خوش گمانی باعث می‌شود که انسان کارهای خود را حمل بر صحّت و آنها را توجیه کند و توجیه کردن تبهکاریها غفلت‌زاست و با تهذیب روح، سازگار نیست. چنین کسی، دیگر به توبه و مانند آن راه نمی‌یابد تا تبهکاریهای گذشته را ترمیم کند؛ زیرا کارهای خود را، زشت نمی‌پندارد تا از آنها توبه کند
انسان نسبت به دیگران نباید سوء ظنّ داشته باشد؛ مگر این که شواهدی بر آن دلالت کند، ولی نسبت به خود باید سوء ظنّ داشته باشد. انسان وقتی نسبت به خود بد گمان باشد، اصل را بر این قرار نمی‌دهد که انسان خوبی است و کارهای خوب می‌کند، بلکه اصل را بر این قرار می‌دهد که ممکن است گناه و خلاف بکند. از این رو کارهای خود را فوراً حمل بر صحّت نمی‌کند بلکه می‌کوشد با ترازوی اِلهی آن را ارزیابی کند.

این حالت سوء ظنّ، زمینه‌ای خواهد شد تا انسان یافته‌های خود را بررسی‌کند. گاهی خدا واقعاً به انسان نعمت می‌دهد؛ امّا گاهی خدا کسی‌را‌ امتحان می‌کند نه این که بر او انعام روا بدارد و چنین نعمت دادنی «فتنه»، یعنی آزمونی است تا آشکار شود که انسان ناب و خالص است یا آلوده و مخلوط. اگر کسی به خود، حسن ظنّ داشت، فوراً یافته‌های الهی را حمل بر اکرام الهی می‌کند: ﴿فَأمَّا الإنسان إذا ما ابتلیهُ ربَّهُ فَأکْرَمه ونعَّمهُ فیقولُ رَبّی أکرَمَنْ﴾[1]؛ می‌گوید خدا مرا گرامی داشته است و من نزد خدا کریم هستم؛ در حالی که خدا او را آزموده است؛ نه این که به او اکرام کرده باشد. انسان غافل که به خود حُسن ظن دارد، خود را برتر می‌بیند و از بزرگورای و کرامتهای درونی دیگران‌نیز‌خبری ندارد.حسن ظنّ به خود و غفلت از زشتیها و نواقص خویش مایه فخرفروشی است و فخرفروشی باعث تحقیر دیگران است. در حالی که امام صادق‌(علیه السّلام) فرموده‌اند کسی که به برادر مؤمنش «أف» بگوید، از ولایت او‌خارج می‌شود: «إذا قال المؤمن لأخیه اُفّ، خرج من ولایته»[2]بنابراین، انسان‌حقّ‌«اُف» گفتن به برادر مؤمن خود را ندارد. چون همان گونه که منافقان از یکدیگرند: ﴿المنافقون والمنافقات بَعضُهم مِنْ بَعض﴾[3]، مؤمنان نیز اولیای یکدیگرند: ﴿المؤمنون والمؤمنات بَعضُهم اَوْلیاءُ بَعض﴾[4]. این ولایت متقابلی است که بین مؤمنان برقرار است و انسان، با اهانت به برادر ایمانی از آن‌بیرون می‌آید.

پس‌غفلت ‌نه ‌تنها‌ رابطه ‌بین‌ انسان‌ و ‌خدا‌ را‌تیره‌ می‌کند ، بلکه ‌رابطه ‌بین ‌انسانها را‌ نیز تاریک می‌کند. با تیرگی رابطه بین انسان و خدا و تاریکی رابطه انسان با سایر انسانها، هرگز کسی مهذّب و مُطهّر نخواهد شد. ارتباط مؤمنان با یکدیگر به قدری در نزاهت روح، نقش مؤثّری دارد که در روایات آمده است: «ربحُ المؤمن عَلَی المؤمن ربا»[5]؛ سودی که در تجارت، مؤمن از مؤمن دیگر می‌برد به منزله رباست. از سوی دیگر، همان گونه که در جهاد اصغر، بیان نورانی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به مردم مصر این است که «وَمَن نام لَمْ یُنَم عَنْهُ»[6]؛ یعنی اگر کسی بخوابد، هرگز دشمنِ بیدار نمی‌خوابد و شبیخون می‌زند، درباره دشمن درون نیز این مطلب، صادق و بلکه روشنتر است. اگر کسی به سُبات عقل مبتلا گردد و از نظر روح بخوابد، دشمن درونش بیدار است و هرگز نمی‌خوابد و روشن است که تهاجم به انسان خوابیده و پیروزی بر او آسان است. انسان غافل، خوابیده است و چون توجّه ندارد، دشمنِ متوجّه بر او می‌تازد. اصولاً دشمن از راهی که انسان او را نمی‌بیند حمله می‌کند: ﴿إنَّه یَریکم هُو وقبیلُه مِنْ حَیثُ لاتَرَوْنَهُمْ﴾[7].

مطلب دیگر،آن است‌که اگر‌کسی رابطه خود را با خدا از طریق غفلت‌زدایی، مستحکم کند، مشمول مهر خداوند خواهد بود و او دلهای جامعه را نیز به سَمت وی متوجّه خواهد کرد. این که حضرت ابراهیم خلیل به خدا عرض کرد: ﴿فاجْعَل أفئدةً مِن النّاس تَهوی الیهم﴾[8]؛ یعنی، خدایا! دلهای عدّه‌ای از مردم را به سمت فرزندان من متوجّه کن برای همین است که اگر کسی رابطه‌اش را با خدا محکم کند، او دلهای دیگران را هم به سَمت وی متوجّه می‌کند و این تنها در نتیجه اجابت دعای ابراهیم (سلام الله علیه) نیست؛ بلکه به عنوان یک اصل کلّی در قرآن کریم آمده است: ﴿إنَّ الّذین آمنوا وَعَمِلوا الصّالحات سَیَجعَلُ لَهُمُ الرّحمنُ ودّاً﴾[9]؛ خداوند، مودّت مؤمنانی که دارای اعمال صالحند، در دلهای دیگران مستقرّ می‌کند.

منبع :برگرفته از تفسیرموضوعی قرآن کریم – مبادی اخلاق در قرآن – تالیف : آیت الله جوادی آملی ج 11/صص47-48

    پی نوشت:
  • [1] .سوره فجر، آیه 15.
  • [2] .بحار، ج 72، ص 146.
  • [3] . ـ سوره توبه، آیه 67.
  • [4] . سوره توبه، آیه 71.
  • [5] . بحار، ج 100، ص 82؛ محاسن برقی، ج 1، ص 186.
  • [6] . نهج‌البلاغه، نامه 62، بند 13.
  • [7] . سوره اعراف، آیه 27.
  • [8] . سوره ابراهیم، آیه 37.
  • [9] . سوره مریم، آیه 96.

قرآن

شماره آیه 15
نام سوره فجر

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ادات استفهام

ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است.
No image

بَدَل

"بَدَل" بر وزن "فَعَل" اسم از ماده‌ی "بدل" و در لغت به معنای جانشین است. در اصطلاح نحو "بدل" تابعی است که حکم نسبت داده شده به متبوع در جمله، به آن (تابع)نسبت داده می‌شود و در واقع تابع (بدل)، مقصود حقیقی گوینده است
No image

ارتباط "تمییز" و "حال"

این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد
No image

اشکال "بدل" و "مبدل منه"

این نوشتار به بررسی اشکال "بدل" و "مبدل‌منه" در کلام به اعتبار نوع آن دو از جهت مفرد یا جمله بودن، اسم یا فعل بودن می‌پردازد
No image

تأویل "موصول حرفی" و "صله" به "مصدر"

در این نوشتار ابتدا چگونگی و مراحل تأویل به مصدر در دو موصول حرفی "أن" و "أنَّ" و صله‌ی آن دو بیان شده و در سایر موصول‌های حرفی ("أن" مخففه، "لو"، "کَی" و "ما") همچون طریقه مذکور در "أن" و "أنَّ" عمل می‌شود و در پایان به نکاتی پیرامون تاویل به مصدر اشاره می‌شود.

پر بازدیدترین ها

No image

احکام منادا

این مجموعه به بررسی احکام و مباحث مرتبط با منادا و بررسی ویژگی‌های چند منادای خاصّ می‌پردازد.
No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

تمییز اعداد

اعداد، الفاظ مبهمی هستند که نیاز به تفسیر و رفع ابهام دارند و این رفع ابهام ممکن است با تمییز و غیر آن صورت گیرد. بحث از تفسیر و رفع ابهام عدد با توجه به اینکه عدد بر دو گونه "عدد صریح" و "عدد کنایی" است، در دو بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد
No image

مفعول مطلق

عنوان مورد بحث یک ترکیب وصفی و مشتمل بر دو لفظ "مفعول" و "مطلق" است. "مفعول"، اسم مفعول از ماده‌ی‌‌ ‌‌"فعل" و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است
No image

اعراب اسم متقدم

این مجموعه، در ابتدا "اقسام اعراب اسم متقدم" و سپس "اصل در اعراب اسم متقدم" را بیان می‌کند و در ادامه به بررسی قرائن بر خلاف اصل در کلام خواهد پرداخت.
Powered by TayaCMS