دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

صبغه ی الهی

No image
صبغه ی الهی

كلمات كليدي : قرآن، خدا، صبغه، رنگ، غوس، تطهير، فطرت، دين، اسلام، ولايت

نویسنده : اباذر بشيرزاده

"صبغ" در اصل به معنای فرورفتن در چیزی است که موجب تغییر در حالت و دگرگونی آن شیء می‌شود؛ خواه ظاهری باشد، خواه معنوی؛ ظاهری مثل فروبردن لباس در شیء مایع و فروبردن دست در آب و معنوی مثل فرورفتن در دین و علم.[1] در اصطلاح اهل لغت "صَبغ" به معنای رنگ کردن یا رنگ شده، همچنین به معنای شستشو نیز آمده و "صِبغ"[2] به معنای طعم دهنده‌ی غذا یا نان خورش گفته شده است.[3]

اما "صِبغه" که مصدر نوعی است، در اصطلاح قرآنی دو معنا برای آن بیان شده: 1. نوعی رنگ‌آمیزی که دگرگونی و تحول به وجود می‌آورد.[4] 2. نوعی از فرورفتن در دریای رحمت الهی که موجب دگرگونی در وجود انسان می‌شود؛ به عبارتی فرورفتن معنوی و روحانی در دریای رحمت بی‌کران خدای تبارک و حصول دگرگونی روحانی و انتقال از عالم ماده به صراط حق و نور که در نتیجه‌ی این تحول، مرحله‌ی عبودیت تامه تحقق می‌یابد و بندگان خدا، خود را از پلیدیهای کفر، نفاق و دشمنی شستشو می‌دهند، نه اینکه تطهیر از امور دیگری مثل غسل تعمید نصاری باشد.[5]

ماده‌ی "صبغ" سه بار در قرآن به‌کار رفته است: یک مرتبه به صورت اسم (صِبغٍ) و دو مرتبه به صورت مصدر نوعی (صِبغَة).

صبغه‌ی خدایی در آیینه‌ی قرآن

خدای تبارک در کلام نورانی خود به دنبال دعوت تمام ادیان به پیروی از آیین انبیاء الهی و برنامه‌های آنها، خطاب به اهل کتاب می‌فرماید:[6]

«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً...»[7]

«رنگ خدایى (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟!...»

الف. خطاب آیه به اهل کتاب (یهود و نصارا) است؛ وجهش اینست که نصاری فرزندان خویش را به عنوان غسل تعمید در آبی رنگین و مخصوص شستشو می‌دادند و با این طریق نوزاد را تطهیر می‌نمودند؛ لذا تعبیر به "صبغه" شده تا اشاره به این نکته بکند که رنگ‌آمیزی خدایی که همان فطرت پاک انسانهاست، تطهیر بندگان الهی است، نه آن طهارتی که اهل کتاب گمان می‌کردند.[8]

ب. عامل در "صبغه" که منصوب است، سه چیز بیان شده است:

1.بدل تفسیری "ملة ابراهیم" در آیه‌ی 135؛ یعنی "بل إتبعوا ملة ابراهیم حنیفاً"؛[9] اما به دلیل معترضه بودن دو آیه بین این آیات(135 و 138) عطف ممکن نیست.[10]

2.عامل نصب "أمنا" باشد که به نحو تأکید متعلق آن قرار بگیرد؛ به عبارتی مصدر مؤکد برای فعل مقدر باشد(صبغنا الله صبغة).[11]

3."صبغة الله" مثل "فطرت الله"[12] منصوب به إغراء باشد (آگاه ساختن مخاطب به امری پسندیده تا ملازم آن شود)؛ به این معنا که از صبغه‌ی الهی پیروی کنید و ملزم شوید که همان رنگ خدایی را به خود بگیرید.[13]

ج. اضافه‌ی "صبغه" به "الله" یا "لامیه" است به معنای تحولی معنوی و روحانی از جانب مؤمنان برای خدا و یا به معنای "مِن" است؛ یعنی رنگ آمیزی معنوی از جانب خداوند نسبت به مؤمنان که سیاق آیات این معنا را اقتضاء می‌کند؛[14] یعنی فعل بر فاعل خود اضافه شده و "مِن" نشویّه در تقدیر است؛ مثل: خلق الله، روح الله، فطرت الله، کلمة الله و... که "صبغه" همانند سایر مخلوقات از ناحیه‌ی خدای تبارک نشأت گرفته است؛[15] چون ارسال رسل و انزال کتب، رنگ آمیزی ویژه‌ای است از جانب خداوند که موجب تحول جامعه به سوی سعادت می‌شود تا اینکه عبودیت تامه تحقق یابد.[16]

البته مراد از رنگ، رنگ طبیعی مادی نیست؛ زیرا همه‌ی رنگهای عالمِ طبیعت و ماده، آفریده و آیت خداست که قدرت خداوند را در تعدد، تنوع و عدم تشابه رنگها نشان می‌دهد و از این جهت که تمام رنگها منتسب به خدای سبحان هستند، تفاوتی بین آنها نیست.[17]

د. در معنای مفهومی صبغه‌ی الهی چندین معنا از زبان مفسران بیان شده است: فطرت خدا،[18] دین خدا،[19] تطهیر خدا،[20] و... که همه به دین اسلام و فطرت توحیدی تفسیر کرده‌اند.

بهترین و نیکوترین صبغه

جمله‌ی شریفه «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» در آیه‌ی کریمه، به‌منزله‌ی تعلیل براى "صبغة الله" است؛ یعنى چون خدا بهترین رنگ کننده و رنگ الهى بهترین صبغه است، ما نیز این رنگ را به خود گرفته‌ایم؛ نتیجه‌ی کلام اینکه تنها او را پرستش می‌کنیم، نه اینکه پیرو شیطان، هواى نفس[21] و پیرو آباء و اجداد خود باشیم.[22]

اینکه خداوند صبغه را به خود نسبت داده و نیکوترین صبغه خوانده است، چون هر چه اطلاق شیء به آن صادق باشد، مخلوق خداست[23] و آفرینش خدای سبحان نیکوست؛[24] بنابراین زیباتر از نظام هستی که آفرینش خداست، محال است و منظور از زیبایی، جمال حسی نیست؛ بلکه مقصود حسن وجودی از یک سو و حسن اخلاقی، فقهی و حقوقی از سوی دیگر است که حسن وجودی پشتوانه‌ی این حسن اخلاقی است؛ لذا خداوند در خلقت أحسن الخالقین است[25] و در گزینش دین أحسن دین است که اسلام باشد.[26] پس مقصود از "احسن" تعیین است نه تفضیل؛ زیرا اسلام حق است و کسی که غیر از اسلام، دین دیگری را انتخاب کند، باطل است و از او پذیرفته نمی‌شود.[27] پس تنها صبغه‌ی حَق، صِدق و حُسن همان صبغه‌ی الهی است و استفهام در آیه، معنای انکار را به همراه دارد.[28]

خدای سبحان در فراز آخر آیه‌ی شریفه می‌فرماید:

«...وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»[29]

«...و ما تنها او را عبادت مى‌کنیم.»

این جمله‌ی حالیه همانند بیان علتی برای جمله‌ی قبلی است؛[30] و جملاتی در همین قالب و ساختار، از زبان پیروان راستین ملت ابراهیم، دوام اسلام ناب، استمرار عبادت و ثبات خلوص است که همواره از هویت ایمانی آنها این پذیرش ملکوتی شنیده می‌شود؛[31] همچنین تعریضی بر نصاری است که مؤمنان حقیقی در عبودیت خود، غیر خدا را بر خدای سبحان شریک قرار نمی‌دهند.[32]

صبغه‌ی الهی و ولایت

اینکه در روایات اهل بیت عصمت و طهارت[33] "صبغة الله" به اسلام یا به ولایت ائمه‌ی اطهار: معنا شده، اولاً ظهور سیاق آیه همان اسلام است و ولایت اشاره به معنای باطنی آیه هست؛[34] ثانیاً بین این دو معنا تعارضی نیست؛ زیرا ولایت، حقیقت و باطن اسلام است؛ از سویی اشاره به مهمترین عنصر اسلام دارد که حِصن و قلعه‌ی توحید مشروط به ولایت است؛[35] ثالثاً طبق اخبار وارده از ائمه‌ی اطهار: اسلام بدون ولایت تحقق‌پذیر نیست.[36]

مقاله

نویسنده اباذر بشيرزاده
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - خداشناسی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ادات استفهام

ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است.
No image

بَدَل

"بَدَل" بر وزن "فَعَل" اسم از ماده‌ی "بدل" و در لغت به معنای جانشین است. در اصطلاح نحو "بدل" تابعی است که حکم نسبت داده شده به متبوع در جمله، به آن (تابع)نسبت داده می‌شود و در واقع تابع (بدل)، مقصود حقیقی گوینده است
No image

ارتباط "تمییز" و "حال"

این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد
No image

اشکال "بدل" و "مبدل منه"

این نوشتار به بررسی اشکال "بدل" و "مبدل‌منه" در کلام به اعتبار نوع آن دو از جهت مفرد یا جمله بودن، اسم یا فعل بودن می‌پردازد
No image

تأویل "موصول حرفی" و "صله" به "مصدر"

در این نوشتار ابتدا چگونگی و مراحل تأویل به مصدر در دو موصول حرفی "أن" و "أنَّ" و صله‌ی آن دو بیان شده و در سایر موصول‌های حرفی ("أن" مخففه، "لو"، "کَی" و "ما") همچون طریقه مذکور در "أن" و "أنَّ" عمل می‌شود و در پایان به نکاتی پیرامون تاویل به مصدر اشاره می‌شود.

پر بازدیدترین ها

No image

احکام منادا

این مجموعه به بررسی احکام و مباحث مرتبط با منادا و بررسی ویژگی‌های چند منادای خاصّ می‌پردازد.
No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

تمییز اعداد

اعداد، الفاظ مبهمی هستند که نیاز به تفسیر و رفع ابهام دارند و این رفع ابهام ممکن است با تمییز و غیر آن صورت گیرد. بحث از تفسیر و رفع ابهام عدد با توجه به اینکه عدد بر دو گونه "عدد صریح" و "عدد کنایی" است، در دو بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد
No image

مفعول مطلق

عنوان مورد بحث یک ترکیب وصفی و مشتمل بر دو لفظ "مفعول" و "مطلق" است. "مفعول"، اسم مفعول از ماده‌ی‌‌ ‌‌"فعل" و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است
No image

اعراب اسم متقدم

این مجموعه، در ابتدا "اقسام اعراب اسم متقدم" و سپس "اصل در اعراب اسم متقدم" را بیان می‌کند و در ادامه به بررسی قرائن بر خلاف اصل در کلام خواهد پرداخت.
Powered by TayaCMS