دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

چشيدن مرگ

No image
چشيدن مرگ

از نظر قرآن نفس انسانی مرگ را می چشد. پس اين نفس نيست که می ميرد و مرگ او را در بر می گيرد که تفکر عمومی مردم است؛ بلکه اين نفس انسانی است که مرگ را به عنوان يک عامل و ابزار انتقالی می چشد. خداوند می فرمايد: كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةً الْمَوْتِ؛ هر نفسی، چشنده مرگ است. (آل عمران، آيه 185؛ عنکبوت، آيه 57)

پس مرگ مانند يک ماده غذايی است که انسان آن را می چشد و با چشيدن آن از جهانی به جهانی ديگر می رود.

درباره نفس نکاتی است که بايد بدان توجه داشت:

  1. بيتائی نفس: از نظر قرآن، نفس انسانی همانند ذات الهی بيتا و بسيط است و ترکيبی در آن راه ندارد. در وصف خداوند آمده است: هو الله احد؛ يعنی بيتا، يگانه و يکتا؛ يعنی بسيطی که «تا» ندارد. بنابراين سخن از دوگانگی و دوتايی نيست بلکه بسيط محض است.
  2. روحانی - جسمانی بودن نفس: هر چند در خارج و حقيقت بيرونی، نفس انسانی بسيط و بيتا است؛ ولی وقتی تحليل عقلی می شود، دو جنبه برای آن آشکار می شود که صفات او را تشکيل می دهد؛ زيرا نفس انسانی که در فارسی روان می گويند، از يک سو، همان روح و جان دميده از سوی خداوند است و از سوی ديگر کالبدی دارد که جسم او را شکل می دهد. اين ترکيب روح - جسم يک ترکيب ذهنی و انتزاعی برای نفس انسانی است؛ ولی ترکيب خارجی نيست مثل آب و شکر که در هم حل شده باشند؛ بنابراين نفس انسانی به تنهائی همان روح نيست، بلکه روح دميده شده در جسم است؛ هرگز نفس بدون جسم نيست؛ هر چند که در عوالم مختلف از دنيا و برزخ و آخرت دارای جسم های مختلفی است. پس نفس، همان روح آميخته با جسم است و روح محض نيست.
  3. مرگ، ابزار انتقال: نفس انسانی اگر بخواهد از جهانی به جهانی ديگر برود، بايد مرگ را بچشد تا تن پوش خودش را عوض کرده و تغيير دهد. برای کندن جسد دنيوی بايد مرگ را بچشد و سپس در برزخ نيز بايد مرگ را بچشد و تن پوش خودش را تغيير دهد تا به جهان اخروی برود. از اين رو در قرآن برای هر انسانی دو مرگ و دو حيات بيان شده است: قَالُوا رَبَّنَا اَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَاَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ؛ می گويند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانيدی و دو بار ما را زنده کردی.(غافر، آيه 11)
  4. گرفتن کامل: نفس انسانی در هنگام هر انتقالی در موقع خواب، از سوی خداوند و کارگزارانش( ملک الموت و فرشتگان)، به طور کامل گرفته می شود و سپس آنانی که مرگ و اجل حتمی شان رسيده حفظ شده و بازگردانده نمی شوند، ولی ديگران تا زمان اجل حتمی بازگردانده می شوند: «خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز می ستاند و نيز روحی را كه در موقع خوابش نمرده است قبض می كند، پس آن نفسی را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه می دارد و ديگر نفسها را تا هنگامی معين به سوی زندگی دنيا بازپس می فرستد، قطعاً در اين امر برای مردمی كه می انديشند نشانه هايی از قدرت خدا است». (زمر، آيه 42)
  5. کنار رفتن پرده ها در هنگام احتضار: هنگامی که انسان در حالت احتضار است، پرده ها کنار رفته و انسان از همه چيز از گذشته و آينده خود و هستی آگاه می شود و پرده ای بر ديدگانش نيست تا حقايق بر او پوشيده باشد: «به او می گويند: واقعاً كه از اين حال سخت در غفلت بودی ولی ما پرده ات را از جلوی چشمانت برداشتيم و ديده ات امروز تيز است».(ق، آيه 22)
  6. مرگ ، آغاز برزخ: هر نفسی که مرگ را چشيد، مانند کسی که وردی را خوانده، تن پوش جسدی دنيا را می گذارد و با جسم برزخی به جهان برزخ درمی آيد: «و پيشاپيش آنان برزخی است تا روزی كه برانگيخته می شوند». (مؤمنون، آيه 100) از همين زمان است که قبر او آغاز می شود و قبر حقيقی آن نيست که در چاله ای بگذارند، بلکه همان ورود به دالان برزخ است. روايتی از امام صادق(ع) وارد شده كه فرمودند «و الله اتخوّف عليكم فی البرزخ؛ سوگند به خدا برای شما از آنچه در برزخ پيش رو داريد می ترسم» و سپس در پاسخ راوی كه درباره برزخ پرسيد، فرمود: «القبر منذ حين موته الي يوم القيامةً؛ برزخ همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قيامت»، (الكافی، ج 3، ص242). بر اساس اين روايت، همان زمان که شخص مرگ را می‌چشد، وارد عالم برزخ می شود که همان قبر حقيقی است و از همان زمان نکير و منکر از او بازخواست می کنند. پس شب اول قبر شب دفن جسد ميت در حفره خاكی دنيوی نيست، بلکه همان زمان خارج شدن روح از بدن، شب اول قبر ميت می باشد.

روزنامه كيهان، شماره 21582 به تاريخ 21/12/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ادات استفهام

ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است.
No image

بَدَل

"بَدَل" بر وزن "فَعَل" اسم از ماده‌ی "بدل" و در لغت به معنای جانشین است. در اصطلاح نحو "بدل" تابعی است که حکم نسبت داده شده به متبوع در جمله، به آن (تابع)نسبت داده می‌شود و در واقع تابع (بدل)، مقصود حقیقی گوینده است
No image

ارتباط "تمییز" و "حال"

این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد
No image

اشکال "بدل" و "مبدل منه"

این نوشتار به بررسی اشکال "بدل" و "مبدل‌منه" در کلام به اعتبار نوع آن دو از جهت مفرد یا جمله بودن، اسم یا فعل بودن می‌پردازد
No image

تأویل "موصول حرفی" و "صله" به "مصدر"

در این نوشتار ابتدا چگونگی و مراحل تأویل به مصدر در دو موصول حرفی "أن" و "أنَّ" و صله‌ی آن دو بیان شده و در سایر موصول‌های حرفی ("أن" مخففه، "لو"، "کَی" و "ما") همچون طریقه مذکور در "أن" و "أنَّ" عمل می‌شود و در پایان به نکاتی پیرامون تاویل به مصدر اشاره می‌شود.

پر بازدیدترین ها

No image

احکام منادا

این مجموعه به بررسی احکام و مباحث مرتبط با منادا و بررسی ویژگی‌های چند منادای خاصّ می‌پردازد.
No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

تمییز اعداد

اعداد، الفاظ مبهمی هستند که نیاز به تفسیر و رفع ابهام دارند و این رفع ابهام ممکن است با تمییز و غیر آن صورت گیرد. بحث از تفسیر و رفع ابهام عدد با توجه به اینکه عدد بر دو گونه "عدد صریح" و "عدد کنایی" است، در دو بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد
No image

مفعول مطلق

عنوان مورد بحث یک ترکیب وصفی و مشتمل بر دو لفظ "مفعول" و "مطلق" است. "مفعول"، اسم مفعول از ماده‌ی‌‌ ‌‌"فعل" و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است
No image

اعراب اسم متقدم

این مجموعه، در ابتدا "اقسام اعراب اسم متقدم" و سپس "اصل در اعراب اسم متقدم" را بیان می‌کند و در ادامه به بررسی قرائن بر خلاف اصل در کلام خواهد پرداخت.
Powered by TayaCMS