كلمات كليدي : ايهام، كلمه در دو معني، معني نزديك، تخييل، توهيم، توريه.
نویسنده : رقیه ابراهیمی
صفت «ایهام» را «تخییل» و «توهیم» و «توریه» نیز میگویند. سه کلمۀ اول در لغت به معنای «به گمان و وهم افکندن» است و «توریه» به معنای پوشیده داشتن سخن و در پرده سخن گفتن است.(همایی: 1376: ص 269)
«ایهام در اصطلاح علم بدیع، آوردن واژهای در کلام است که دو معنا داشته باشد، یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن؛ و هدف گوینده اغلب معنای دور باشد». (انوشه: 1381: ص 183) و نویسنده آن را طوری به کار برده که شنونده از معنای نزدیک به معنای دور منتقل شود؛ مانند:
به راستی که نه همبازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که میکند بازی
(سعدی)
کلمه «بازی» به دو معنا به کار میرود: یکی با (ی) مصدری به معنای بازی کردن و دیگر با (ی) نسبت منسوب به «باز» پرنده شکاری. که معنای نزدیک آن بازی کردن و معنای دور آن، باز، پرنده شکاری است.
هر چند بین علمای ادب و فن اصول مشهور است که استعمال لفظ در بیشتر از یک معنی جایز نیست اما، در خصوص ایهام چنین می نماید که هر دو معنای قریب و بعید مراد است. به این ترتیب که نخست معنای قریب و سپس معنای بعید به ذهن شنونده مینشیند؛ چنانکه در مثل گویی ذهن مستمع از معنای قریب به معنای بعید میلغزد و همین، فرق بین کنایه و ایهام است. چرا که در کنایه هر دو معنای قریب و بعید مراد نیست بلکه مقصود اصلی گوینده معنای دور است و معنای نزدیک معبر و نردبان ذهن اوست برای انتقال به مقصد اصلی گوینده؛ اما در ایهام به ترتیب ذهنی هر دو معنای دور و نزدیک مراد است؛ مثال:
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
(حزین لاهیجی)
«شیرین» هم صفتی برای خواب فرهاد میتواند باشد و هم نام معشوق اوست. (همایی: 1376: ص 272)
«نزدیکترین شکل بیانی به ایهام بدیعی، کنایه است و آن این است که گاهی در عرف به استعمالات ایهامی، کنایه نیز میگویند اما، باید توجه داشت که اولاً کنایه غالباً جمله است و نه کلمه، حال آنکه ایهام غالباً کلمه است؛ ثانیاً در کنایه بین دو معنا علاقه ملازمت است و در ایهام علاقهای نیست و میتوان گفت کلمه دو معنای متفاوت دارد». شمسیا: 1376: ص 292) مثال ایهام:
زگریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
(حافظ)
«مردم» در مصراع دوم هم به معنای مردمکهای چشم است و هم به معنای انسانها.
انواع ایهام
1- ایهام تام: آن است که کلمۀ مورد نظر بیش از دو معنا داشته باشد.
دل عکس رخ خوب تو در آب روان دید
واله شد و فریاد بر آورد که ماهی
(عماد فقیه)
«ماهی» هم به معنای ماه آسمان است هم به معنای ماهی دریاست و هم میتوان آن را در معنای (ماهِی) (به عربی = او چیست) گرفت.
2- ایهام تناسب: آن است که معنای مورد نظر کلمۀ ایهام دار، با کلمات دیگر مناسبتی نداشته باشد اما معنای غیر مورد نظر با کلمهای دیگر در آن عبارت متناسب باشد.
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سر دگر دارد
(حافظ)
«پروانه» به معنای اجازه است اما با شمع تناسب دارد.
3- ایهام توکید: آن است که واژهای تکرار شود اما در هر جا معنایش تفاوت کند.
چو بزم خسرو و آن زر وی به دیده بوی
نشاط و نصرتش افزونتر از شمار، شمار
(ابو حنیفه اسکافی)
4- ایهام طباق و تضاد: آن است که گوینده دو معنای نامتضاد را با دو لفظ بیاورد طوری که معانی حقیقی آن دو لفظ متضاد باشد. به عبادت دیگر لفظ به کار رفته در معنای مورد نظر، با سایر اجزای کلام تضاد ندارد، امّا در معنای غیر مورد نظرش با اجزای دیگر کلام تضاد پیدا میکند.
هست شایسته اگر چهت آید خشم
طاق ابرو برای جفتی چشم
(سنایی)
در این جا مراد از «طاق»، طاق بناست و با جفت متضاد نیست اما معنای غیر مورد نظر آن با جفت تضاد دارد.
5- ایهام عکس: آن است که واژۀ مقدم با تغییر معنا در آخر هم آورده شود و در واقع از نوعی جناس استفاده شود.
6- ایهامبیّنه: آن است که واژه یا عبارتی آورده شود که با معنای مورد نظر رابطه داشته باشد.
به راستی که نه همبازی تو بودم من
تو شمع دیده مگس بین که میکند بازی
(سعدی)
منظور از «بازی» در مصرع دوم نه لعب، بلکه پرنده شکاری مشهور است و شاعر با آوردن لفظ «مگس» ذهن خواننده را برای رسیدن به این معنا یاری کرده است.
7- ایهام مجرده: آن است که لفظی مناسب با هیچ یک از دو معنا آورده نشد باشد.
منم به روی توحیدان و دیگران که نباشد
غریب بیبصرانند بهتر آن که نباشد
کلمه «نباشند» در مصرع دوم به معنای «وجود نداشته باشند» است.
8- ایهام مرشحه: آن است که کلامی مناسب با معنای غیر مورد نظر آورده شود.
شاه از آن گور بر نبانت ستور
که توان تافتن عنان از گور
(نظامی)
منظور شاعر در مصرع دوم از«عنان تافتن با گور» با گور به معنای گورخر مناسب است در حالی که منظور از «گور»، تبر است.
9- ایهام موّشح: آن است که گوینده با هر دو معنای مورد نظر و غیر مورد نظر الفاظی مناسب بیاورد.
رفت بدون مدعی از کوی تو
چشم بدی دور شد از روی تو
«چشم بدی» هم به معنای چشم زخم است هم به معنای چشم مدعی است و مناسبت هر دو نیز در کلام موجود است.
10- ایهام مهیا: آن است که عبارت، آمادگی پذیرش ایهام را نداشته اما گوینده با اعمال تصرفی در عبارت، کلام را آمادۀ ایهام کرده است.
ز تیرت گر نمردم بر دلت آمد گران از من
ندانستم اگر کردم گناهی بگذران از من
منظور از «گذراندن»، گذشتن از گناه است که مصرع اول، با آوردن تیر، ایجاد این ایهام را مهیا کرده است.
11- ایهام وصل: که نوعی تفنن ادبی است، آن است که کلمهای در عبارت چنان نوشته شود که باید غیر از صورت نوشته شدۀ آن تلفظ گردد؛ زیرا اگر به همان صورت خوانده شود، وزن شعر خراب میشود؛ مانند:
مجنون شدم از عشق تو
تا شدی در دلبری چون لیلی
گر به گورستان مشتاقان گذر افتد تو را
زنده سازی مرده را چون عیسی
برای مختل نشدن وزن شعر باید مجنون را «میم و جیم و نون و واو و نون»، لیلی را «لام و یا ولام و یا» و عیسی را «عین و یاء و سین و یاء» تلفظ کرد. گفتنی است که ایهام وصل تناسبی با سایر ایهامها ندارد و میتوان گفت: همان صنعت افراد است.
برخی برای ایهام (توریه)، فقط سه نوع بر شمردهاند: (انوشه: 1381: ص 183)
1. توریه مجرده: آن است که چیزی از ملائمات و مناسبات معنای قریب و بعید با آن ذکر شده باشد.
2. توریه مرشحه: آن است که بعضی از ملائمات معنای قریب با آن ذکر شود.
3. توریه مبینه: آن است که چیزی از ملائمات معنای بعید را در آن ذکر کنند.(رجایی: 1379: ص 349)